فصل سوم: ویژگیهای عبادی

نماز شب در بصره

‏یک خاطره هم مربوط به وقتی است که از عراق می خواستیم به کویت برویم. از ساعت‏‎ ‎‏پنج صبح برای اینکه نجف خبر نشود، بین الطلوعین حرکت کردیم به سوی کویت، در‏‎ ‎‏مرز کویت ما را راه ندادند، ما برگشتیم به مرز عراق، در آنجا به بدترین وجه با امام‏‎ ‎‏برخورد کردند، حتی یک اتاق که امام استراحت بکند به ما ندادند. سرانجام امام‏‎ ‎‏عبایشان را انداختند در کنار یک اتاق مخروبه که آنجا بود و دراز کشیدند. ساعت یازده ـ‏‎ ‎‏دوازده شب بود که از بغداد گفتند به بصره برگردید. ما به بصره برگشتیم، ساعت یک یا‏‎ ‎‏یک و نیم بعد از نیمه شب به بصره رسیدیم، یک ساعتی طول کشید تا مقدمات کار را‏‎ ‎‏انجام بدهیم، بالاخره ساعت دو بود که امام خوابیدند. طولی نکشید که من یک مرتبه‏‎ ‎‏دیدم زنگ ساعت به صدا درآمد، وقتی ساعت را نگاه کردم دیدم ساعت چهار بعد از‏‎ ‎‏نیمه شب است و امام برای نماز شب بلند شدند. یک پیرمرد که از پنج صبح تا ساعت دو‏‎ ‎‏بعد از نصف شب نخوابیده، وقتی می خوابد یادش باشد ساعت را کوک کند که برای‏‎ ‎‏نماز شب بیدار شود.‏‎[1]‎

‎ ‎

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 221

  • )) حاج سید احمد خمینی؛ امام در سنگر نماز؛ ص82.