فصل چهارم: ویژگیهای سیاسی

قدرت تصمیم گیری

‏پس از اینکه مدتی از دولت موقت گذشت، اعضای آن تصمیم گرفته بودند، بدون اینکه‏‎ ‎‏مسأله را با امام در میان بگذارند به طور دسته جمعی استعفای خود را اعلان کنند، به‏‎ ‎‏اصطلاح امام را در مقابل یک کار انجام شده قرار دهند، و این مسأله به منزل حضرت‏‎ ‎‏امام در قم منتقل شد و گفته شد مسأله را خدمت حضرت امام عرض کنند، و امام دستور‏‎ ‎‏فرمودند چند نفری در این باره به قم بروند، و ما پس از نماز صبح در خدمت برادران:‏‎ ‎‏مرحوم شهید بهشتی و مرحوم شهید باهنر به قصد قم حرکت کردیم و تدریجاً معلوم شد‏‎ ‎‏که در هیات دولت دو فکر بوده است: فکر اول این بود که، پیش از اینکه از امام کسب‏‎ ‎‏تکلیف کنند استعفای خود را اعلام کنند، دوم اینکه اول حضرت امام را توسط آقای‏‎ ‎‏صادق طباطبایی که در آن موقع معاون نخست وزیر بود مطلع سازند، و بعد استعفا‏‎ ‎‏بدهند. به هرصورت در تمام طول راه ما سه نفر روی این مسأله صحبت می کردیم، و‏‎ ‎‏بالاخره به این نتیجه رسیدیم که هیچ کدام خدمت امام چیزی عرض نکنیم تا اینکه خود‏‎ ‎‏امام شروع به سخن بفرمایند و نظرشان را اعلام کنند، پس از اینکه خدمت امام رسیدیم‏‎ ‎‏و بعد از چند دقیقه ای که هیچ یک صحبتی نکردیم، برخلاف تصمیم، خدمت ایشان‏‎ ‎‏عرض شد: حتماً شنیده اید دولت موقت می خواهد استعفا بدهد، امام فرمودند:‏ بله کسی

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 229
به اینجا آمده و چیزی هم نوشته بودند. ‏در این هنگام فهمیدیم که فکر دوم انجام شده‏‎ ‎‏است، بعد امام به طور ساده و عادی فرمودند: ‏من عقیده ام این است که استعفا را بپذیرم.‎ ‎‏مسأله ای را که ما از تهران تا قم روی آن بحث می کردیم و نگران این مطلب بودیم،‏‎ ‎‏حضرت امام با صراحت و سادگی تمام آن را مطرح ساختند و نظر خودشان را فرمودند.‏‎ ‎‏خدمت ایشان عرض شد: بعد چه می شود؟ حضرت امام فرمودند: ‏هیچی، بروید و‎ ‎مملکت را اداره کنید، خود مردم کارشان را انجام می دهند.

‏     ‏‏این قدرت تصمیم گیری امام یکی از بزرگترین امتیازهای ایشان می باشد، و ندیدیم که‏‎ ‎‏مسأله ای برای امام مبهم و مجهول باشد.‏‎[1]‎

‎ ‎

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 230

  • )) آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی؛ پیام انقلاب؛ ش 80 (اسفند 1361).