کتاب حج

در حج نذر و عهد و قسم

مساله 1 ـ ‏اگر نذر کند یا عهد کند یا قسم یاد کند که حج برود، واجب است‏‎ ‎‏عمل کردن بر طبق آنها و موافق با نذر و عهد و قسم باید عمل کند.‏

مساله 2 ـ ‏شرط است در منعقد شدن این سه، آنکه بالغ و عاقل باشد و از‏‎ ‎‏روی قصد و اختیار باشد، پس از طفل اگرچه ده ساله باشد صحیح نیست‏‎ ‎‏هرچند عباداتش صحیح است، و همچنین صحیح نیست از دیوانه و غافل و‏‎ ‎‏کسی که از روی سهو نذر کند یا مست باشد یا از روی اجبار و اکراه واقع کند.‏

مساله 3 ـ ‏شرط است در منعقد شدن قسم از زن، اذن شوهر و از اولاد، اذن‏‎ ‎‏پدر. و معتبر است که اذن سابق باشد و اجازۀ متاخر کفایت نمی کند.‏

مساله 4 ـ ‏توقف داشتن قسم بر اذن شوهر، برای خود قسم است نه برای‏‎ ‎‏آن است که متعلق آن منافی با حق شوهر است، پس قسم زن بدون اذن شوهر‏‎ ‎‏منعقد نیست؛ چه منافی حق او باشد یا نباشد. و همین طور نذر زن بی اذن شوهر‏‎ ‎‏منعقد نمی شود.‏

مساله 5 ـ ‏در نذر اولاد شرط نیست اذن پدر، و نذر مثل قسم نیست در این‏‎ ‎‏حکم.‏

مساله 6 - ‏بعید نیست که اذن شوهر در نذر زن صیغه ای هم معتبر باشد.‏

مساله 7 ـ‏ اگر پدر کافر باشد، اذنش در قسم اولاد معتبر نیست، اگر اولاد‏‎ ‎‏مسلم باشند.‏

مساله 8 ـ ‏در اولاد فرق نیست بین دختر و پسر در حکم متقدم.‏

مساله 9 ـ ‏مادر حکم پدر را ندارد، و شرط نیست در قسم اولاد اذن مادر.‏

مساله 10 ـ ‏اگر زن قبل از آنکه شوهر کند قسمی خورد و پس از آن شوهر‏‎ ‎

کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 215
‏کرد واجب است عمل کند بر طبق قسم، مگر آنکه منافات با حق شوهر داشته‏‎ ‎‏باشد که در این صورت واجب نیست. و امّا در نذر به این نحو که در قسم ذکر‏‎ ‎‏شد، محل تامل است واجب بودن با منافی بودن با حق شوهر؛ گرچه واجب‏‎ ‎‏بودن بی وجه نیست، مگر بعض موارد که محل اشکال است.‏

مساله 11 ـ ‏اگر نذر کند که از محل معینی حج برود، واجب است از همان‏‎ ‎‏محل برود و اگر از محل دیگر رفت، ذمه اش به حج نذری مشغول می ماند و‏‎ ‎‏واجب است که برای وفاء به نذر حج کند.‏

مساله 12 ـ ‏اگر نذر کند که در سال معینی حج کند و در آن سال از جای‏‎ ‎‏دیگر حج کرد، واجب است کفارۀ مخالفت نذر را بدهد.‏

مساله 13 ـ‏ اگر نذر کرد که به حجّة الاسلام از محل معینی برود و از محل‏‎ ‎‏دیگری رفت، باید کفاره بدهد، لکن حجش صحیح است و کفایت از حجّة‏‎ ‎‏الاسلام می کند.‏

مساله 14 ـ ‏اگر نذر کرد که حج بجا بیاورد و مقید نکرد به سال معینی،‏‎ ‎‏می تواند آن را تاخیر بیندازد تا وقتی که گمانش برود که اگر تاخیر بیندازد دیگر‏‎ ‎‏موفق نمی شود.‏

مساله 15 ـ ‏اگر نذر کند که در سال معینی حج بکند، جائز نیست از آن سال‏‎ ‎‏با امکان تاخیر بیندازد، و اگر تاخیر انداخت معصیت کار است و قضای آن را باید‏‎ ‎‏بکند، و اگر مرد باید از جانب او حج را قضا کنند.‏

مساله 16 ـ ‏اگر نذر کند که حج بکند و مقید نکند به وقتی، پس اگر توانست‏‎ ‎‏بجا بیاورد و بجا نیاورد و مرد، واجب است از طرف او قضای حج را بجا آورند و‏‎ ‎‏اقوی آن است که مخارج حج از اصل مال میت باید خارج شود.‏

مساله 17 ـ ‏اگر نذر کند که حج بجا بیاورد و نتواند بجا آورد تا بمیرد، قضا از‏‎ ‎‏طرف او واجب نیست؛ چه مقید کند نذرش را به سال معینی یا نکند.‏

مساله 18 ـ ‏اگر نذرکند که اگر فلان مریض خوب شد حج بجا بیاورم و قبل‏‎ ‎

کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 216
‏از آنکه مریض خوب شود، نذر کننده مرد، واجب نیست از طرف او قضا بجا‏‎ ‎‏آورند.‏

مساله 19 ـ ‏اگر نذر کرد که حج بجا آورد و مستقر شد وجوب بر او به واسطۀ‏‎ ‎‏متمکن شدن بر عمل، و پس از آن مریض شد، به طوری که مایوس از خوب‏‎ ‎‏شدن گردید، بعید نیست که واجب نباشد بر او نایب گرفتن، و آن حکم مختص‏‎ ‎‏به حجّة الاسلام باشد.‏

مساله 20 ـ ‏اگر نذر کند که کسی را در سال معینی به حج بفرستد و مخالفت‏‎ ‎‏نذر کند با قدرت بر فرستادن، باید کفاره بدهد و قضا نیز بکند آن را، و اگر مرد‏‎ ‎‏باید از اصل مال او قضا و کفاره را بدهند.‏

مساله 21 ـ ‏اگر نذر کند به حج فرستادن کسی را معلق به شرطی، مثل آنکه‏‎ ‎‏نذر کند که اگر فلان مریض شفا پیدا کرد فلان را به حج بفرستد و قبل از آنکه‏‎ ‎‏شرط حاصل شود، یعنی مریض خوب شود نذر کننده مرد، پس اگر آن شرط‏‎ ‎‏حاصل شد بعد از مردنش و نذر کننده در زمان زنده بودنش می توانست به حج‏‎ ‎‏بفرستد و شرط هم نکرده بود که خودم زنده باشم وقت حج فرستادن، در این‏‎ ‎‏صورت با این شرایط باید از مال او قضای آن را از جانب او به عمل بیاورند و آن‏‎ ‎‏شخص را به حج بفرستند.‏

مساله 22 ـ ‏اگر شخص مستطیع نذر کند که حجی که بر او واجب است بجا‏‎ ‎‏بیاورد، نذرش منعقد می شود و کفایت می کند از او حجّة الاسلام، و اگر ترک کرد‏‎ ‎‏تا مرد، باید قضا و کفاره از او بدهند و اگر نذر کرد در حال نداشتن استطاعت که‏‎ ‎‏حجّة الاسلام بجا آورد باید استطاعت را تحصیل کند و حجّة الاسلام را بجا‏‎ ‎‏آورد، مگر اینکه نذر کند که اگر مستطیع شدم حجّة الاسلام را بجا آورم، در این‏‎ ‎‏صورت لازم نیست تحصیل استطاعت، لکن اگر مستطیع شد باید به نذرش‏‎ ‎‏عمل کند و اگر نکرد کفاره باید بدهد یا از او بدهند.‏

مساله 23ـ ‏درحج نذری شرط نیست که شخص مستطیع باشدبا شرایطی‏‎ ‎

کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 217
‏که شرع معین فرموده، بلکه همانکه قدرت عادی داشت و رفتنش مشقت زیادی‏‎ ‎‏نداشت واجب است برود.‏

مساله 24 ـ ‏اگر مستطیع نذر کند که در سال استطاعت حج کند غیر حجّة‏‎ ‎‏الاسلام، نذرش صحیح نیست، مگر آنکه نذر کند که اگر استطاعتش از بین رفت‏‎ ‎‏حج برود و استطاعت نیز زائل شود، و اگر بدون قید نذر کرد و استطاعت زائل‏‎ ‎‏شد، بعید نیست صحت نذر.‏

مساله 25 ـ ‏اگر نذر کرد در حال نداشتن استطاعت که حج کند غیر حجّة‏‎ ‎‏الاسلام و بعد از نذر مستطیع شود، پس اگر نذرش موسع است یا در وقت متاخر‏‎ ‎‏از سال استطاعت است باید حجّة الاسلام را بجا آورد و بعد به نذرش عمل کند،‏‎ ‎‏و اگر نذرش در همان سال استطاعت است باید حجّة الاسلام را بجا آورد و‏‎ ‎‏نذرش لغو و بی جا بوده.‏

مساله 26 ـ ‏اگر نذر کرد در حال نداشتن استطاعت که حج فوری بجا آورد و‏‎ ‎‏پس از آن مستطیع شد، باید حجّة الاسلام بجا آورد و نذرش باطل است، مگر‏‎ ‎‏آنکه نذرش آن باشد که اگر امسال نشد باز فوراً بجا آورد و هکذا، در این صورت‏‎ ‎‏بعد از حجّة الاسلام باید به نذرش عمل کند.‏

مساله 27 ـ ‏اگر نذر کند که حج بجا آورد و مقید نکند به حجّة الاسلام یا‏‎ ‎‏غیر حجّة الاسلام و قرینه هم نباشد که حج به نذر غیر از حجّة الاسلام باشد،‏‎ ‎‏ظاهر آن است که یک حج به قصد حجّة الاسلام و عمل به نذر کافی باشد، لکن‏‎ ‎‏با این وصف ترک احتیاط نکند به اینکه حجّة الاسلام را اول بیاورد، و پس ازآن‏‎ ‎‏حج نذری را بجا آورد.‏

مساله 28 ـ ‏اگر نذر کند که حج کند هر حجی که باشد، حجّة الاسلام از آن‏‎ ‎‏کفایت می کند، بلکه حج به نیابت هم کفایت می کند.‏

مساله 29 ـ ‏اگر به عهدۀ او حجّة الاسلام باشد و حج نذری، و نتواند هر دو‏‎ ‎‏را بجا آورد، باید حجّة الاسلام را مقدم بدارد، و اگر مرد و مال او برای هر دو‏‎ ‎

کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 218
‏کافی نبود، باید حجّة الاسلام را از مال او بدهند.‏

مساله 30 ـ ‏کسی که بر عهدۀ او حج نذری موسّع است می تواند قبل از‏‎ ‎‏عمل به نذر، حج مستحب بجا آورد.‏

مساله 31 ـ ‏اگر نذر کند که یا حج خودش بکند یا کسی را به حج بفرستد،‏‎ ‎‏واجب است یکی از این دو عمل را بجا آورد، و اگر بجا نیاورد و مرد واجب‏‎ ‎‏است از مال او یکی را قضا کنند.‏

مساله 32 ـ ‏اگر نذر کند سواره به حج برود نذرش صحیح است، و اگر نذر‏‎ ‎‏کند پیاده برود نیز صحیح است، چه پیاده رفتن افضل باشد از سواره یا بعکس،‏‎ ‎‏در هر صورت هر دو نذر صحیح و منعقد است.‏

مساله 33 ـ ‏اگر نذر کند پای برهنه حج کند نیز صحیح است و باید برود.‏

مساله 34 ـ ‏شرط است در صحیح بودن نذر و منعقد شدن آن، آنکه‏‎ ‎‏نذرکننده قادر باشد به آوردن آن و ضرر بدنی برای او نداشته باشد و حرج و‏‎ ‎‏مشقت در آن نباشد، پس اگر نذر کرد پیاده یا پای برهنه برود و نمی توانست برود‏‎ ‎‏یا ضرر بدنی یا مشقت داشت، نذرش باطل است.‏

مساله 35 ـ ‏اگر نذر کرد پیاده به حج برود، نباید کشتی سوار شود و اگر غیر‏‎ ‎‏راه سواره راهی نباشد، نذرش باطل است. بلی اگر در بین راه شط یا نهری باشد‏‎ ‎‏که نمی شود از آن عبور کرد، مگر با مرکب، واجب است که در مرکب بایستد و‏‎ ‎‏ننشیند.‏

‎ ‎

کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 219