احکام خرید و فروش

در بیان شرایط خریدار و فروشنده

مساله 1 ـ ‏شرط است درخریدار و فروشنده چند امر: ‏اول: ‏آنکه بالغ باشد،‏‎ ‎‏پس خرید و فروش نابالغ باطل است، هر چند ممیز و به اذن ولی باشد؛ در‏‎ ‎‏چیزهای گرانبها بنابر اقوی، و در چیزهای کم قیمت بنابر احوط، اگرچه صحت‏‎ ‎

کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 225
‏در چیزهای کم قیمت خالی از وجه نیست، لکن در آنها هم احتیاط ترک نشود.‏

دوم: ‏آنکه عاقل باشد پس جایز نیست معاملۀ دیوانه.‏

سوم: ‏آنکه قصد خرید و فروش داشته باشد، پس اگر به شوخی یا از روی‏‎ ‎‏اشتباه و غلط بگوید مال خود را فروختم معامله باطل است.‏

چهارم: ‏آنکه از روی اختیار باشد، پس اعتباری نیست به فروشی که از روی‏‎ ‎‏اکراه باشد، و فرقی نیست در اکراه بین آنکه بترسد بر جان خود یا عرض خود یا‏‎ ‎‏مال خود، و یا یکی از کسان او که اذیت او به منزلۀ اذیت خودش باشد. و در هر‏‎ ‎‏حال اگر مکروه بعد از معامله راضی شد و معامله خود را اجازه کرد صحیح و‏‎ ‎‏لازم خواهد بود.‏

پنجم: ‏آنکه فروشنده و خریدار باید مالک تصرف باشند، پس کسی که‏‎ ‎‏مالک مال و یا وکیل و یا ولی فروشنده و خریدار نیست معامله اش فضولی‏‎ ‎‏خواهد بود. و همچنین است کسی که به سبب سفاهت و افلاس از تصرف در‏‎ ‎‏اموال خود شرعاً ممنوع باشد.‏

مساله 2 ـ ‏اگر انسان مال کسی را بدون اجازۀ او بفروشد چنانچه صاحب‏‎ ‎‏مال به فروش او راضی نشود و اجازه نکند، معامله باطل است.‏

مساله 3 ـ ‏پدر و جد پدری و پدر جد پدری، هر چند بالا روند به طفل‏‎ ‎‏ولایت دارند و می توانند مال طفل را بفروشند و معاملۀ آنها فضولی نخواهد بود‏‎ ‎‏و عدالت در آنها معتبر نیست و لازم نیست که تصرفات آنها از روی مصلحت‏‎ ‎‏باشد، بلکه کفایت می کند نبودن مفسده در نفوذ تصرفات آنها، لکن سزاوار‏‎ ‎‏نیست ترک احتیاط در مراعات مصلحت.‏

مساله 4 ـ ‏کما اینکه پدر و جد ولایت دارند بر مال طفل، همچنین است‏‎ ‎‏حکم وصی پدر و جد، و لازم است که تصرفات آنها از روی مصلحت باشد،‏‎ ‎‏بلکه احوط اعتبار عدالت است در آنها و به غیر از اینها کسی ولایت بر طفل‏‎ ‎‏ندارد، هر چند اقارب نزدیک باشد مثل برادر و مادر و جد مادری و غیر اینها.‏


کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 226
مساله 5 ـ ‏با نبودن پدر و جد و وصی آنها ولایت صغیر با حاکم شرع که‏‎ ‎‏مجتهد عادل است می باشد، و او بر اموال صغار ولایت دارد به شرط صرفه و‏‎ ‎‏صلاح، بلکه احوط اقتصار حاکم است بر عملی که بر ترک آن مفسده ای مترتب‏‎ ‎‏شود و چون این مطالب مربوط به مجتهد عادل است لابد رای خود را متابعت‏‎ ‎‏می نماید. و هرگاه حاکم شرع هم حاضر نباشد و دست به او نرسد، مرجع در‏‎ ‎‏ولایت صغیر عدول مومنین است علی الاحوط، در کارهایی که در ترک آن‏‎ ‎‏مفسده باشد علی الاحوط، و در فعل آن صرفه و صلاح صغیر باشد.‏

‎ ‎

کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 227