مساله 1 ـ اگر بفروشد یکی از دو شریک حصۀ مشاع خود را از مال یا جنسی، شریک حق دارد با اجتماع شرایطی که می آید حصۀ شریک را از دست مشتری به همان قیمت بگیرد و این حق را شفعه و صاحبش را شفیع گویند.
مساله 2 ـ حق شفعه در غیر منقولات که قابل قیمت باشد ثابت است، مثل اراضی و باغ و خانه. و امّا در منقولات و در غیر منقولات که قابل قسمت نیستند مثل نهر و راه کوچک و چاه تنگ و درخت، محل اشکال است، و احتیاط واجب آن است که شریک بدون رضای مشتری اعمال حق شفعه نکند و مشتری هم اجابت کند شریک را اگر اعمال حق شفعه نماید.
مساله 3 ـ شرط است در ثبوت حق شفعه، انتقال حصۀ مشاعه به اجنبی به فروختن، پس اگر به صداق یا عوض خلع یا هبه منتقل شود شفعه ندارد، کما اینکه شرط است که بین دو نفر شریک باشد و مشاع باشد، پس اگر شریک زیادتر شد و یا آنکه قسمت هر کدام مفروز باشد، حق شفعه ثابت نیست.
مساله 4ـ معتبر است در ثبوت حق شفعه قدرت شریک براداء قیمت و در صورت عجز، شفعه ندارد؛ اگرچه ضامن و رهن بدهد، مگر با رضایت مشتری، بلکه معتبر است حاضر کردن ثمن وقت اعمال حق و در صورت تعذر اگر بگوید ثمن در همین شهر است سه روز او را مهلت می دهند، و اگر بگوید در شهر دیگر است بیشتر از سه روز او را مهلت می دهند که بتواند قیمت را از آن شهر به این
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 242
شهر منتقل کند؛ به شرطی که مدت طول نکشد که موجب ضرر بر شریک دیگر شود.
مساله 5 ـ شرط است اینکه شفیع مسلمان باشد در صورتی که مشتری مسلمان باشد، پس کافر بر مشتری مسلمان شفعه ندارد، اگرچه فروشنده کافر باشد، و امّا کافر بر کافر و مسلمان بر کافر شفعه دارد.
مساله 6 ـ غائب می تواند اعمال حق شفعه کند بعد از اطلاع بر فروش شریک حصۀ خود را ولو بعد از مدت زیاد، و همچنین وکیل مطلق غائب و وکیل در حق شفعه در صورت اطلاع بر فروش و عدم اطلاع موکل می توانند اعمال حق شفعه کنند.
مساله 7 ـ ثابت است شفعه از برای سفیه، اگرچه اخذ او نافذ نیست، لکن با اذن ولی و اجازۀ او می گیرد. و همچنین است دیوانه و بچه؛ اگرچه متولی از آن دو، ولی آنها باشد.
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 243