و آن عبارت است از استیلا بر مال یا حق دیگری از روی تعدی و ظلم و آن حرام است شرعاً و قبیح است عقلاً.
مساله 1 ـ اگر کسی مال یا حق کسی را غصب کرد، واجب است رد کند آن را به صاحبش یا ولی او، و به مجرد آنکه غصب کرد ضامن می شود آن چیز را و تا رد نکرده اگر تلف شود یا نقصی بر آن وارد شود باید غصب کننده از عهده برآید اگر چه خودش تلف نکرده باشد و به آفت آسمانی تلف شود. و ضمان در صورتی است که آن چیز مال باشد، چه عین و چه منفعت. و در حقوق ضمان نیست حتی حق تحجیر.
مساله 2 ـ واجب است رد کردن مال مغصوب اگرچه در ردش مخارج زیاد باشد یا ضرر بر غصب کننده وارد شود، مثل اینکه آهن یا چوبی را غصب کند و در بنایی کار بگذارد و رد آن موجب خرابی بنا شود، لازم است خراب کند و رد کند.
مساله 3 ـ اگر مالی را غصب کرد که دارای منفعت می باشد باید علاوه بر رد خود آن، غرامت تمام منفعتهایی را که برده یا تلف شده بکشد، و اگر از برای آن مال منفعتهای متعددی است که یکی از آنها را بیشتر نمی شود برد، باید منفعت متعارف آن را غرامت دهد.
مساله 4 ـ اگر مال مغصوب تلف شد باید مثل آن را اگر مثلی است به نظر
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 343
عرف بدهد، و قیمت آن را بدهد اگر مثلی نیست، و اگر در مثلی، مثل یافت نشد باید قیمت بدهد.
مساله 5 ـ اگر مغصوب قیمی باشد و تلف شود و قیمت آن به حسب ملاحظۀ روز غصب شدن و روز تلف شدن و روز دادن قیمت فرق کند، بعید نیست که میزان قیمت روز دادن قیمت باشد، لکن احتیاط آن است که هر کدام از قیمت روز تلف و روز دادن قیمت زیادتر است آن را بدهد و این احتیاط ترک نشود.
مساله 6 ـ اگر مالی را غصب کرد و دیگری از او غصب کرد و سومی از دومی غصب کرد و همچنین تا هر چه برسد، پس از آن پیش آخری تلف شد، صاحب مال می تواند به هریک از اینها رجوع کند وغرامت بگیرد، بلکه می تواند به همه رجوع کند و از هر یک جزیی به طور تساوی یا اختلاف از قیمت یا مثل مالش بگیرد، واگرگرفت ضمان به عهدۀ آن شخص آخر است ودیگران می توانند به او رجوع کنند، چنانچه هر سابقی بر متاخر از خودش می تواند رجوع کند.
مساله 7 ـ هر کس استیلا بر مال یا حق کسی پیدا کند ضامن است، اگر استیلا بدون حق بوده، چه بطور غصبی باشد یا نه، مثل آنکه معامله بکند و صحیح نباشد و عین و قیمت را رد و بدل کنند، در این صورت هر دو ضامن مال دیگری هستند، یا آنکه کسی مال دیگری را اشتباهاً یا جهلاً بردارد آن نیز ضامن است، اگر تلف شود؛ لکن اگر خود مالک چیزی را امانت بدهد یا شارع چیزی را به امانت بودنش حکم کند ضامن نخواهد بود.
مساله 8 ـ اگر کسی مال دیگری را تلف کند ضامن است به مثل در مثلی و به قیمت در قیمی، چه تلف به طور مباشرت باشد یعنی خودش تلف کند یا سبب تلف آن شود؛ به اینکه کاری بکند که تلف به آن مترتب شود، مثل آنکه چاهی در راه بکند و کسی در آن بیفتد، یا پوست خربزه در راه بیندازد و کسی بلغزد و تلف شود، یا مالش تلف شود.
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 344
مساله 9 ـ اگر کسی آتش در خانۀ خود بیفروزد و علم یا گمان داشته باشد که به خانه دیگری سرایت می کند، پس اگر سرایت کرد و چیزی تلف کرد ضامن است، چه به اندازۀ حاجت خود آتش بیفروزد یا زیادتر، بلکه بعید نیست که ضامن باشد اگر عقیده اش بود که سرایت نمی کند به واسطۀ این بادی که موجود است و سرایت کرد، لکن اگر هوا ساکت بود و اطمینان به سرایت نکردن داشت و ناگهان باد آمد و سرایت داد، ضامن نیست.
مساله 10 ـ اگر آبی را در ملک خودش باز کرد و به ملک دیگری سرایت کرد و ضرر وارد آمد، ضامن است؛ چه عقیده داشته باشد که تعدی نمی کند یا نه، بلی در صورتی که در حال باز کردن آب، راه منزل دیگری بسته بوده به طوری که با آن حال سرایت نمی کرده و بعد از باز کردن آب، راه باز شده به غیر فعل او، دراین صورت ضامن نیست.
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 345