فصل دوم در بیان مقتضی و موانع ارث است

نوع دوم: در اموری که مانعند از بعض ارث نه از کل

‏و آنها هشت امرند:‏

 اوّل:‏ منع نمودنِ قتلِ خطا و شبه عمد قاتل را از ارث بردنِ از خصوص  ‏‎ ‎‏دیه، و امّا از سایر ترکه میت ارث می برد؛ چنانچه گفته شد.‏


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 65
‏ ‏دوم:‏ منع نمودن پسری که اکبر از او نیست، چه اولاد ذکورش منحصر‏‎ ‎‏ به او باشد یا اکبر ذکور باشد، باقی ورثه را از ارث بردنِ از خصوص حبوه؛ ‏‎ ‎‏چنانکه گفته شد.‏

 سوم:‏ منع نمودنِ اولاد مطلقاً؛ چه ذکور و چه اناث و چه بلاواسطه و ‏‎ ‎‏چه مع الواسطه و چه متحد و چه متعدد، احدالزوجین را از ارث بردن ‏‎ ‎‏نصیب اعلی که نصف و ربع باشد.‏

 چهارم:‏ منع نمودن مطلق وارث؛ چه وارث نسبی یا وارث سببی و چه ‏‎ ‎‏ذکور یا اناث و چه متحد یا متعدد، احد‏‏ الزوجین را از ارث بردن مازاد بر ‏‎ ‎‏فریضه شان که عبارت از نصف یا ربع یا ثمن باشد؛ هر چند وارث فریضه بر ‏‎ ‎‏باشد و ترکه میت از فریضه زیاده بوده باشد، مثل آنکه وارث میت ‏‎ ‎‏منحصر باشد به احدالزوجین و بنت واحده، پس ثلث زیاده از سهم زوج ‏‎ ‎‏و بنت واحده و سه ثمن زیاده از سهم زوجه و بنت واحده به بنت رد ‏‎ ‎‏می شود نه به زوج و زوجه. بلی در صورتی که وارث منحصر باشد به زوج ‏‎ ‎‏و حضرت امام زمان علیه السلام پس نصف دیگر به خود زوج رد می شود، به ‏‎ ‎‏خلاف آنکه وارث منحصر باشد به زوجه و حضرت امام علیه السلام پس ربع به ‏‎ ‎‏زوجه داده می شود و سه ربع دیگر حق آن بزرگوار - ارواح العالمین له ‏‎ ‎‏الفداء - می باشد.‏

‏ ‏پنجم:‏ منع نمودن نقص ترکه از سهام مفروضه بنت واحده یا اخت ‏‎ ‎‏واحده ابوینی یا ابی را از فریضه اش که نصف ترکه بوده باشد. و منع ‏‎ ‎‏نمودن بنات متعدده و اخوات متعدده ابوینی یا ابی را از فریضه شان که دو ‏‎ ‎‏ثلث ترکه بوده باشد، مثل آنکه وارثِ میت بنت واحده یا بنات متعدده ‏‎ ‎‏است و ابوین و زوج، یا آنکه وارث میت اخت واحده یا اخوات متعدده ‏‎ ‎‏ابوینی یا ابی است و اخِ واحدِ اُمّی و زوج، پس نقص نیم سدس در فرض ‏‎ ‎


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 66
‏اول، و نقص یک سدس و نیم در فرض دوم، و نقص یک سدس در فرض ‏‎ ‎‏سوم، و نقص دو سدس در فرض چهارم، به سهم بنت واحده و بنات ‏‎ ‎‏متعدده و اخت واحده و اخواتِ متعدده ابوینی یا ابی وارد می شود؛ چون ‏‎ ‎‏نقص ترکه از سهام مفروضه نمی شود، مگر به دخول یکی از این چهار ‏‎ ‎‏صنفِ مرقومِ در ورّاثِ فعلیِ میت، آن وقت نقص بر سهم یکی از این ‏‎ ‎‏چهار صنف وارد می شود دون سهام باقی ورّاث.‏

 ششم: ‏منع نمودن اختِ ابوینی یا ابیِ مطلق، اِخوه اُمّی را، وهمچنین ‏‎ ‎‏منع نمودن اخوات متعدده ابوینی یا ابی، اَخ یا اخت متحد اُمّی را از آنکه ‏‎ ‎‏رد بشود به آنها زیاده بر فریضه شان، که سدس یا ثلث ترکه بوده باشد.‏

 هفتم: ‏منع نمودن مطلقِ اولاد و ان نَزَلوا، ابوین را از بردن مازاد بر ‏‎ ‎‏سدس فریضةً، نه رداً. پس اگر وارث میت منحصر باشد به احد الابوین او ‏‎ ‎‏کلیهما و بنت واحده یا منحصر باشد به احدُ الابوین و بنات متعدده، پس ‏‎ ‎‏ثلث زیاد آمده در صورت اول رد می شود به احدُ الابوین و بنت واحده ‏‎ ‎‏ارباعاً، و سدس زیاد آمده در صورت دوم و سوم رد می شود اخماساً.‏

 هشتم:‏ منع نمودن اخوه و اخوات است، نه اولاد اخوه و اخوات، مادر ‏‎ ‎‏را از آنکه زیاده بر سدس ببرد فریضةً و ردّاً، به چند شرط: اول: آنکه این ‏‎ ‎‏اخوه لااقل دو برادر باشند یا چهار خواهر یا یک برادر و دو خواهر. دوم: ‏‎ ‎‏آنکه این اخوه حاجبین در دنیا باشند حیاً، حین وفات مورّث نه اینکه در ‏‎ ‎‏حمل باشند یا مرده باشند. سوم: آنکه این اخوه حاجبین با میت ابوینی ‏‎ ‎‏باشند، یا ابیِ فقط. چهارم: آنکه پدر میت حیات داشته باشد حین موت ‏‎ ‎‏مورّث. پنجم: آنکه در اخوه حاجبین و در پدر مانعی نباشد از ارث بردن؛ ‏‎ ‎‏از قبیل کفر و رقیّت و تولد اخوه حاجبین از زنا و قاتلیّت پدر مورّث را. و ‏‎ ‎‏هرگاه اخوه حاجبین قاتل مورث باشند، اشکال است، پس ترک احتیاط ‏‎ ‎


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 67
‏نشود. ششم: اشتراط مغایرت بین حاجب و محجوب؛ چنانچه در وطیِ به ‏‎ ‎‏شبهه و در نکاح مجوس تصویر می شود، و الله العالم.‏

 

کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 68