و آنها چهار صنفند: برادر و خواهر ابوینی یا ابیِ فقط و اولادشان و ان نَزَلوا، به تقدیم الاقربُ فالاقرب. جد و جده ابی و ان عَلوا، ایضاً به تقدیم الاقربُ فالاقرب. برادر و خواهر اُمّیِ فقط و اولادشان و ان نَزَلوا، ایضاً به تقدیم الاقربُ فالاقرب. جد و جده اُمّی و ان عَلوا، ایضاً به تقدیم الاقربُ فالاقرب. و زوج یا زوجه با هر یک از این اصناف ارث می برند.
کیفیتِ تقسیم نمودن ترکه را به ارباب این طبقه، به این قسم است که یا در حین موت مورّث یک صنف از این چهار صنف موجودند، یا دو صنف، یا سه صنف، یا چهار صنف، و این پانزده صورت دارد. و علی ایّ حال یا احدُالزوجین با هر یک از صور پانزده گانه هستند، یا نیستند. و ذکر می شود احکام این صور در ضمن دو قسم:
قسم اول: آنکه احدُالزوجین با یکی از این پانزده صورت نباشد و ذکر می شود احکام آن در ضمن پانزده مساله:
آنکه وارثِ فعلی در طبقه دوم منحصر است به اخوه ابوینی
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 87
یا ابیِ فقط با نبودن ابوینی، پس با اتحاد تمام ترکه حق اوست، و با تعدد و اتحاد در ذکوریت و انوثیت ایضاً تمام ترکه از آنِ آنها می باشد که بالسویه قسمت می کنند، و با اختلافِ در آن، للذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به جد و جده ابی، پس اگر یکی از این دو باشد تمامِ ترکه حق او خواهد بود، و اگر جد و جده ابی هر دو باشد، ترکه را بین این دو باید قسمت نمود، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه اُمّی، پس با اتحاد تمامِ ترکه حقِّ او خواهد بود، و با تعدد تمام ترکه را باید بین خود بالسویه قسمت نمایند مطلقاً؛ چه همه ذکور باشند یا اناث یا مختلف.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به جد و جده اُمّی، پس اگر یکی از این دو باشد، تمامِ ترکه حقِّ او خواهد بود، و اگر جد و جده اُمّی هر دو باشند، تمام ترکه بین این دو بالسویه قسمت می شود.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی، با نبودن ابوینی، و به جدوده ابی، پس اگر هر دو صنف متحد باشند در ذکوریت و انوثیت بین خود بالسویه قسمت می کنند، و اگر مختلف باشند، لِلذّکرِ ضعفُ الاُنثی. حاصل: جدِّ ابی، حکمِ اخِ ابی را دارد و جده ابی، حکمِ اختِ ابی را.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی، با نبودن ابوینی، و به اخوه اُمّی، پس اگر اخوه اُمّی متحد است سدسِ مجموع ترکه حق او خواهد بود چه ذکور باشند یا اناث. و اگر متعدد است ثلث ترکه، و مطلقاً این ثلث را بین خود بالسویه قسمت می کنند؛ سواءٌ کانوا ذکوراً ام اناثاً ام مختلفین، و پنج سدس دیگر یا چهار سدس دیگر حقِّ اخوه ابوینی یا ابی است؛ چه متحد باشند یا متعدد و بر فرض تعدد و اختلاف لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 88
آنکه وارث منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی و به جدوده اُمّی، پس ثلثِ مجموعِ ترکه حقِّ جدوده اُمّی است؛ چه یکی از این دو باشند یا هر دو باشند که بالسویه قسمت می کنند، و دو ثلث دیگر از مجموعِ ترکه حقِّ اخوه ابوینی یا ابی است؛ چه متحد باشند یا متعدد و بر فرض تعدد و اختلاف لِلذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به جدوده ابی و به اخوه اُمّی، پس اگر اخوه اُمّی متحد باشد، سدسِ مجموعِ ترکه حق اوست؛ چه ذکور باشد و چه اناث. و اگر متعدد باشد ثلثِ ترکه حق اوست، و مطلقاً این ثلث را بین خود بالسویه قسمت می کنند؛ ولو بعضی ذکور باشند و بعضی اناث، و پنج سدسِ دیگر یا چهار سدسِ دیگر، حقِّ جدوده ابی است؛ چه یکی باشد یا هر دو، لِلذّکر ضِعفُ الاُنثی.
آنکه وارث فعلی منحصر باشد به جدوده ابی وجدوده اُمّی، پس ثلثِ ترکه حقِّ جدوده اُمّی است؛ چه متحد باشد یا متعدد، که این ثلث را بین خود بالسویه قسمت می کنند، و دو ثلثِ دیگر حقِّ جدوده ابی است؛ چه یکی باشد یا هر دو، لِلذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه اُمّی، و جدوده اُمّی، پس تمام ترکه را بین خود مطلقاً بالسویه قسمت می کنند؛ چه از هر صنفی متحد باشد یا متعدد، و چه مختلف باشند در ذکوریت و انوثیت یا متّفق.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی، با نبودن اخوه ابوینی، و جدوده ابی و اخوه اُمّی، پس سدسِ ترکه با اتحاد و
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 89
ثلث آن با تعدد حقِّ اخوه اُمّی است که با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت می کنند؛ ولو با اختلاف در ذکوریت و انوثیت، و پنج سدسِ دیگر یا چهار سدس دیگر، حقِّ اخوه ابوینی یا ابی و جدوده ابی است که با اتحادِ در ذکوریت و انوثیت بالسویه قسمت می کنند، و با اختلاف لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی و جدوده ابی و جدوده اُمّی، پس ثلث ترکه حقِّ جدوده اُمّی است؛ چه یکی باشند یا هر دو که بالسویه قسمت می کنند، و دو ثلثِ دیگر حقِّ اخوه ابوینی یا ابی و جدوده ابی است، و با اختلاف در ذکوریت و انوثیت لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی که جد به مثل برادر می برد و جده به مثل خواهر.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی و اخوه اُمّی و جدوده اُمّی، پس حقِّ اخوه اُمّی و جدوده اُمّی، ثلث ترکه است که مطلقاً بین خود بالسویه قسمت می کنند، که اگر جد و جده اُمّی دارد و یک خواهر و برادرِ اُمّی، این ثلث چهار قسمتِ متساوی می شود بین این چهار نفر، و دو ثلث دیگر از ترکه حقِّ اخوه ابوینی یا ابی است؛ چه متحد و چه متعدد، و بر فرض تعدد و اختلاف للذِّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه وارث فعلی منحصر است به جدوده ابی و اخوه اُمّی و جدوده اُمّی، پس ثلثِ ترکه حقِّ اخوه اُمّی و جدوده اُمّی است که مطلقاً بالسویه قسمت می کنند، و دو ثلثِ دیگر حقّ جدوده ابی است؛ چه متحد و چه متعدد لِلذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی، و جدوده ابی و اخوه اُمّی و جدوده اُمّی، و ترکه میت هم چهل و هشت تومان است، پس ثلث آن که شانزده تومان باشد حقِّ اخوه اُمّی و جدوده اُمّی
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 90
است که مطلقاً بالسویه قسمت می کنند، و دو ثلث دیگر که سی و دو تومان باشد حقّ اخوه ابوینی یا اخوه ابی و جدوده ابی است، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه احدُالزوجین با یکی از این صورِ پانزده گانه بوده باشد و حکم این قسم هم ذکر می شود در ضمن ده مساله:
مساله 1- آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی، و احدُ الزوجین، پس احدُالزوجین نصیبِ اعلی را می برند از نصف و ربع، و بقیه حقِّ اخوه ابوینی یا ابی است؛ چه متحد باشند یا متعدد، و بر فرض تعدد و اختلاف لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی. و همچنین است حُکم بعینه در صورتِ انحصارِ وارثِ فعلی به جدوده ابی و احدُالزوجین، که جدِّ ابی به منزله اخِ ابی است و جّده ابی به منزله اختِ ابی.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه اُمّی و احدُالزوجین، پس احدُالزوجین نصیب اعلی را می برند از نصف و ربع، و بقیه حقِّ اخوه اُمّی است، چه متحده و چه متعدده، و مطلقاً بین خود بالسویه قسمت می کنند. و همچنین است حکم بعینه در صورتِ انحصارِ وارثِ فعلی به جدوده اُمّی و احدُالزوجین که جدوده اُمّی به منزله اخوه اُمّی است.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی، و اخوه اُمّی، و احدُالزوجین، پس احدُالزوجین نصیب اعلی را می برند و اخوه اُمّی با فرضِ اتحاد سدسِ از مجموعِ ترکه را، و با فرضِ تعدد ثلث آن را، و مطلقاً بین خود این ثلث را بالسویه قسمت می کنند، و بقیه حقِّ اخوه ابوینی یا ابی است؛ چه متحد و چه متعدد، و بر فرض تعدد و اختلاف لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی. و همچنین است حکم بعینه در صورتِ انحصارِ وارثِ فعلی به جدوده ابی و اخوه اُمّی و احدالزوجین، که جدِّ ابی به منزله اخِ ابی است و جده ابی به منزله اختِ ابی.
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 91
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی و جدوده اُمّی و احدُالزوجین، پس احدُالزوجین نصیبِ اعلی را می برند از نصف و ربع، و ثلثِ مجموع ترکه حقِّ جدوده اُمّی است که بر فرض تعدد بالسویه قسمت می کنند، و بقیه حقِّ اخوه ابوینی یا ابی است؛ چه متحد و چه متعدد، و بر فرض تعدد و اختلاف لِلذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی. و همچنین است حکم بعینه در صورتِ انحصارِ وارث به جدوده ابی و جدوده اُمّی و احدُالزوجین.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی، و اخوه اُمّی و جدوده اُمّی و احدُالزوجین، پس حقِّ احدُالزوجین نصیبِ اعلی می باشد از نصف و ربع، و ثلثِ مجموعِ ترکه حقِّ اخوه اُمّی و جدوده اُمّی است که مطلقاً بین خود بالسویه قسمت می کنند، و بقیه حقِّ اخوه ابوینی یا ابی است، و بر فرضِ تعدد و اختلاف لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی. و همچنین است حکم بعینه در صورتِ انحصارِ وارث به جدوده ابی و اخوه اُمّی و جدوده اُمّی و احدُالزوجین؛ چون جدوده ابی حکمِ اخوه ابی را دارد، جدّ حکمِ اخ را و جده حکمِ اخت را.
آنکه وارث فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی، و جدوده ابی و احدُالزوجین. پس احدُالزوجین نصیبِ اعلی را می برند از نصف و ربع، و بقیه حقِّ اخوه ابوینی یا ابی و جدوده ابی است و بر فرض اختلاف در ذکوریت و انوثیت لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه اُمّی و جدوده اُمّی و احدُالزوجین، پس حقِّ احدُالزوجین نصیبِ اعلی است از نصف و ربع، و بقیه حقِّ اخوه اُمّی و جدوده اُمّی است که مطلقاً بالسویه قسمت می کنند.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی، و
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 92
جدوده ابی و اخوه اُمّی و احدُالزوجین. پس احدُالزوجین نصیبِ اعلی را می برند از نصف و ربع، و سدسِ مجموعِ ترکه حقِّ اخوه اُمّی است با اتحاد آن، و ثلثِ آن با تعدد که مطلقاً این ثلث را بالسویه قسمت می کنند، و بقیه حقِّ جدوده ابی و اخوه ابوینی یا ابی است؛ چه متحد و چه متعدد و با اختلاف للذّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه وارثِ فعلی منحصر است به اخوه ابوینی یا ابی، و جدوده ابی و جدوده اُمّی و احدُالزوجین، پس احدُالزوجین نصیب اعلی را می برند از نصف و ربع، و ثلث مجموع ترکه حقِّ جدوده اُمّی است؛ چه متحد و چه متعدد که بالسویه قسمت می کنند، و بقیه حقِّ اخوه ابوینی یا ابی و جدوده ابی است که با اتحادِ در ذکوریت و انوثیت بالسویه قسمت می کنند و با اختلافِ در آن، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه وارثِ فعلی، تمامِ پنج صنف می باشند؛ اخوه ابوینی یا ابی، و جدوده ابی و اخوه اُمّی و جدوده اُمّی و احدالزوجین، پس احدُ الزوجین نصیبِ اعلی را می برند از نصف و ربع. و ثلثِ مجموعِ ترکه حقِّ اخوه اُمّی و جدوده اُمّی است که این ثلث را مطلقاً بین خود بالسویه قسمت می کنند که جد و جده اُمّی و خواهر و برادر اُمّی همه به قدر یکدیگر می برند، و بقیه حقِّ اخوه ابی و جدوده ابی است، لِلذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی، که جدِّ ابی مقدارِ اخِ ابی می برد و جدّه ابی مقدارِ اختِ ابی.
و لابد است در این مقام از تنبیه بر چهار قاعده:
بدانکه حکمِ اولادِ اخوه بعین حکمِ اولادِ اولاد است، پس چنانچه با وجودِ اولادِ بلاواسطه ولو یک نفر اناث باشد، اولاد به واسطه ارث نمی برند. همچنین با وجودِ اخوه ولو اناث باشد و ابیِ فقط یا اُمّیِ فقط باشد، اولاد اخوه ولو ابوینی باشند ارث نمی برند. و ایضاً چنانچه در
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 93
اولاد به واسطه ارثِ مَن یَتّقرَّبون به را می برند، همچنین در اولادِ اخوه هم ارثِ مَن یَتَقَرَّبون به را می برند و این پنج فرض دارد:
آنکه اولاد از یک نفر اخوه اُمّی باشد، مطلقاً سدس ترکه را می برند فرضاً؛ ولو ده نفر باشند و مختلف باشند در ذکوریت و انوثیت، و بالسویه قسمت می کنند.
آنکه اولاد از دو اخوه اُمّی یا زیاده باشند، پس به همه ثلث ترکه را می دهند فرضاً، و باید اولاً فرض نمود حیات آن وسائط را و این ثلث را بین آنها بالسویه قسمت نمود ولو مختلف باشند در ذکوریت و انوثیت، و بعد قسمتِ هر یک را بین اولادش ایضاً بالسویه قسمت نمود ولو مختلف باشند در ذکوریت و انوثیت.
آنکه اولاد از یک اختِ ابوینی باشد یا از اخت ابیِ فقط، با نبودن اولادی مطلقاً از اخوه ابوینی، پس نصف ترکه را می برند فرضاً.
آنکه اولاد از دو اخت یا زیاده باشند، که این دو اخت ابوینی باشند یا ابیِ فقط با نبودن ابوینی، پس دو ثلثِ ترکه را می برند فرضاً و باید فرض نمود اوّلاً حیات آن اخوات را و این دو ثلث را بین آنها بالسویه قسمت نمود، بعد قسمتِ هر یک را بین اولادش قسمت نمود، لِلذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
آنکه: اولاد از اخوه ذکور ابوینی یا ابی باشند، یا از اخوه ذکور و اناثِ ابوینی یا ابی باشند، باید اوّلاً فرض نمود حیات آن وسائط را و بین آنها بالسویه قسمت نمود اگر متحد باشند در ذکوریت و انوثیت، و
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 94
لِلذّکرِ مثلُ حظِّ الاُنثیین قسمت نمود اگر مختلف باشند، و بعد قسمتِ هر یک را بین اولادش ایضاً لِلذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی قسمت نمود. و همچنین است حکم در اولادِ اخوه به دو واسطه، که باید اوّلاً فرض نمود حیاتِ وسائطِ اوّلی را و بین آنها قسمت نمود، و بعد قسمتِ هر یک را بین اولادش قسمت نمود و هکذا در اولادِ اخوه به سه واسطه یا به زیاده.
وبدانکه در تمام درجاتِ بعد با بودنِ اولادِ اخوه ابوینی، اولادِ اخوه ابیِ فقط که در همان درجه باشد نه در درجه مقدم، ارث نمی برند. و قسمت در اولادِ اخوه - چه به یک واسطه باشد یا به دو واسطه یا به سه واسطه یا به زیاده در حالتی که متفاوت باشند در ذکوریت و انوثیت - تابعِ خود اخوه است، پس اگر اولاد - چه بلاواسطه یا به یک واسطه و زیادتر - اولادِ از اخوه اُمّی میت باشند که واسطه اوّل اخوه اُمّی باشد مطلقاً بالسویه قسمت می کنند. و اگر اولاد از اخوه ابوینی یا ابیِ میت باشند که واسطه اوّل ابوینی یا ابی باشد بالتفاوت قسمت می کنند. و توضیح این قاعده به مثال آن است که وارثِ فعلیِ میت منحصر است به هشت نفر اولادِ اخوه، به این طریق که یک پسر و یک دخترِ برادرِ ابی دارد، و یک پسر و یک دخترِ خواهرِ ابی، و یک پسر و یک دخترِ برادرِ اُمّی، و یک پسر و یک دخترِ خواهرِ اُمّی، و ترکه او هم منحصر باشد به هشتاد و یک تومان مثلاً. پس ثلثِ آن که بیست و هفت تومان باشد حقِّ چهار نفر برادرزاده و خواهرزاده اُمّی است که بینِ خود بالسویه قسمت می کنند، به هر کدامی شش تومان و هفت قران و نیم می رسد؛ چون وسائط دو نفرند و اولاد هر یک هم دو نفر و ذکور و اناث هم در اخوه اُمّی متساوی است، الباقی: پنجاه و چهار تومان، باز ثلثِ آن که هیجده تومان باشد حقِّ پسر و دخترِ خواهرِ ابی است، لِلذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی، به پسر دوازده تومان به دختر شش
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 95
تومان، الباقی: سی و شش تومان، حقِّ پسر و دخترِ برادرِ ابی است، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی، به پسر بیست و چهار تومان، به دختر دوازده تومان.
قاعده دوم: بدانکه جدوده اعلی بعینِ حکمِ اخوه و اولادِ اخوه را دارند؛ چنانچه با وجود یک نفر اخوه ولو ابیِ فقط یا اُمّیِ فقط، اولاد اخوه ولو ابوینی باشند ارث نمی برند. و همچنین با وجود یک نفر از جدوده اربعه بلاواسطه ولو جده اُمّی باشد، یک نفر از جدوده به واسطه ارث نمی برد ولو جدِّ اعلای ابی باشد. و امّا جدِّ اعلی، با اخوه ارث می برد به شرطِ نبودنِ جدِّ ادنی، چنانچه اولادِ اخوه به واسطه با جدِّ ادنی ارث می برد، به شرطِ نبودنِ خودِ اخوه؛ چون اخوه و اجداد دو صنفند، و گفتیم که اقرب از هر صنفی مانع است ابعدِ از صنفِ خود را، نه ابعدِ از صنفِ دیگری را. و هرگاه جد یا جده ابی - احدهما او کلاهما - جمع شوند با جد یا جدِّه اُمّی - احدهما او کلاهما - پس از برای جدوده اُمّی مطلقاً ثلث ترکه است،که بالسویه قسمت کنند چه متحد باشد و چه متعدد، و از برای جدوده ابی دو ثلث از ترکه است ایضاً چه متحد و چه متعدد که لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی قسمت کنند. و اگر با اینها احدُالزوجین هم باشد، پس از برای او نصیبِ اعلی هست از نصف و ربع، و حقِّ جدوده اُمّی ثلثِ از مجموعِ ترکه است چه متحد و چه متعدد، و بقیه حقِّ جدوده ابی و بر فرض تعددشان لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
و توضیح این قاعده ایضاً به مثال آن است که هرگاه وارثِ فعلیِ میت منحصر باشد به اجدادِ ثمانیه؛ به اینکه میت ابوینِ پدرِ پدر دارد و ابوینِ مادرِ پدر و ابوینِ پدرِ مادر دارد و ابوینِ مادرِ مادر، و ترکه میت هم همان هشتاد و یک تومان است، پس ثلث آن که بیست و هفت تومان باشد حقِّ چهار نفر جدوده اُمّی است که بالسویه مرد و زن قسمت می کنند، به هر
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 96
یک شش تومان و هفت قران و نیم می رسد؛ چون جدوده اُمّی به منزله کلاله اُمّی می باشند، الباقی: پنجاه و چهار تومان، باز ثلث آن که هیجده تومان باشد حقِّ ابوینِ مادرِ پدر میت است، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی، که به مادرِ مادرِ پدرِ میت شش تومان داده می شود و به پدرِ مادرِ پدرِ میت دوازده تومان، الباقی: سی و شش تومان حقِّ ابوینِ پدرِ پدرِ میت است، باز ثلث آن که دوازده تومان باشد حقِّ مادرِ پدرِ پدرِ میت است و دو ثلث آن که بیست و چهار تومان باشد حقِّ پدرِ پدرِ پدرِ میت است. و سه احتمال دیگر هم در مساله می رود:
احتمال اول: آنکه دو ثلثِ از ترکه بین چهار نفر جدوده ابی چنانچه گفته شد قسمت می شود بدون تفاوت، ولکن یک ثلث بین چهار نفر جدوده اُمّی تثلیث می شود؛ به آنکه ثلثِ از ثلث به ابوینِ مادرِ مادر داده می شود بالسویه به هر یک چهار تومان و نیم، و دو ثلث از یک ثلث به ابوینِ پدرِ مادر داده می شود، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی؛ به مادرِ پدرِ مادر شش تومان و به پدرِ پدرِ مادر دوازده تومان، چنانچه از برزهی نقل شده.
احتمال دوم : آنکه یک ثلثِ ترکه به چهار نفر جدوده اُمّی داده می شود به آنکه ثلثِ از ثلث به ابوینِ مادرِ مادر داده می شود بالسویه؛ به هر یک چهار تومان و نیم. و دو ثلث از یک ثلث به ابوینِ پدرِ مادر داده می شود بالسویه به هر یک نه تومان، الباقی: پنجاه و چهار تومان، باز ثلثِ این دو ثلث به ابوینِ مادرِ پدرِ میت داده می شود، ایضاً بالسویه به هر یک نه تومان، الباقی: سی و شش تومان بینِ ابوینِ پدرِ پدر قسمت می شود، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی به مادرِ پدرِ پدر دوازده تومان و به پدرِ پدرِ پدر بیست و چهار تومان. و این احتمال مختار معین الدین مصری است.
احتمال سوم: آنکه یک ثلثِ ترکه به چهار نفر جدوده اُمّی بالسویه
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 97
قسمت می شود به هر یک شش تومان و هفت قران و نیم، الباقی: پنجاه و چهار تومان و آن بینِ چهار نفر جدوده ابی لِلذّکرِ مثلُ حظِّ الاُنثیین قسمت می شود، به هر یک از پدرِ پدرِ پدرِ میت و پدرِ مادرِ پدرِ میت هیجده تومان، و به هر یک از مادرِ پدرِ پدرِ میت و مادرِ مادرِ پدرِ میت نه تومان. و در «نجاة العباد» می فرماید: این احتمالِ سوم خالی از وجه نیست. و احتیاط در تقسیم بین اجداد ثمانیه صلح و تراضی است.
ه بدانکه هرگاه وارثِ فعلیِ میت شانزده نفر باشند؛ هشت نفر اولاد اخوه که در ضمن قاعده اول گفته شد و هشت نفر اجداد ثمانیه که در ضمن قاعده دوم ذکر شد و ترکه او همان هشتاد و یک تومان است، پس کیفیت تقسیمِ ترکه را بین این شانزده نفر به این قسم است که ثلث ترکه که بیست و هفت تومان باشد حقِّ هشت نفر منتسبین به مادرِ میت است که چهار سدس از این یک ثلث حقِّ چهار جد و جده اُمّی است که بالسویه قسمت می کنند به هر یک چهار تومان و نیم می رسد، و دو سدس دیگر حقِّ چهار نفر اولادِ اخ و اختِ اُمّی است به هر یک دو تومان و دو قران و نیم می رسد، الباقی: پنجاه و چهار تومان، باز ثلثِ آن که هیجده تومان باشد حقِّ ابوینِ مادرِ پدرِ میت است، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی که به مادرِ مادرِ پدرِ میت شش تومان می رسد و به پدرِ مادرِ پدرِ میت دوازده تومان، الباقی: سی و شش تومان، باز ثلث آن که دوازده تومان باشد حقِّ مادرِ پدرِ پدرِ میت است و پسر و دخترِ خواهرِ میت، که نصفِ آن حقِّ مادرِ پدرِ پدرِ میت است، و نصفِ دیگرِ آن حقِّ پسر و دخترِ خواهرِ ابیِ میت است، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی، الباقی: بیست و چهار تومان، نصف آن حقِّ پدرِ پدرِ
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 98
پدرِ میت است و نصف دیگر آن حقِّ پسر و دخترِ برادرِ ابیِ میت است، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
ه هرگاه وارثِ فعلیِ میت، همان شانزده نفر باشند که سابقاً گفته شد و به علاوه زوجِ میت هم هست و ترکه میت نیز همان هشتاد و یک تومان است، پس نصفِ آن حق زوج است، الباقی: چهل تومان و پنج قران، و ثلث جمیع ترکه که بیست و هفت تومان باشد حقِّ هشت نفر منتسبین به مادر میت است که چهار سدس آن حقِّ چهار نفر جد و جده اُمّی است بالسویه و به هر یک چهار تومان و نیم می رسد،و دو سدسِ دیگر حقِّ چهار نفر اولادِ اخ و اختِ اُمّی است بالسویه به هر یک دو تومان و دو قران و نیم می رسد، الباقی: سیزده تومان و نیم، باز ثلثِ آن که چهار تومان و نیم باشد حقِّ ابوینِ مادرِ پدرِ میت است، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی، که به مادرِ مادرِ پدرِ میت پانزده قران می رسد، و به پدرِ مادرِ پدرِ میت سه تومان. الباقی از ترکه که نه تومان باشد، باز ثلثِ آن که سه تومان باشد حقِّ مادرِ پدرِ پدرِ میت، و پسر و دخترِ خواهرِ میت است که پانزده قران حقِّ مادرِ پدرِ پدرِ میت است و پانزده قران حقِّ پسر و دخترِ خواهرِ ابی است، لِلذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی، الباقی: شش تومان، سه تومان حقِّ پدرِ پدرِ پدرِ میت است و سه تومان حقِّ پسر و دخترِ برادرِ ابیِ میت لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی.
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 99
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 100