بدانکه زوج و زوجه هیچ وقت تمام ترکه را ارث نمی برند بلکه همه وقت شریک می باشند با طبقاتِ انساب و مراتب اسباب، الاّ در صورتی که وارثِ میت منحصر باشد به زوج، پس تمام ترکه را او ارث می برد نصف را فرضاً و نصف را ردّاً. و امّا با انحصار وارث به زوجه پس ربعِ ترکه حق اوست و باقی متعلق است به حضرت حجة عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ .
بدانکه شرط است در توارث به زوجیت علاوه بر شرائط عامه سابقه، سه امر:
آنکه زوجه، معقوده به عقدِ دوام باشد؛ چون در معقوده به عقدِ
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 121
انقطاع از هیچ طرف توارثی نخواهد بود. و بعضی از علماء قائل شده اند به توارث در صورت اشتراط آن از هر دو جانب یا از یک جانب پس بر حسب شرط ارث داده می شود.
آنکه در حین موت زوجیت باقی باشد حقیقةً یا حکماً، مثل آنکه معتدّه به طلاق رجعی باشد، پس در عدّه طلاقِ بائن توارثی نخواهد بود؛ چنانچه در مطلّقه به طلاق رجعی بعد از انقضاءِ زمانِ عدّه، توارثی نیست. بلی هرگاه زوجِ مریض زوجه خود را مطلّقه نماید به طلاق رجعی یا به طلاق بائن و زوج به همان مرضِ حین الطلاق از دنیا برود؛ ولو تا یک سال بعد الطلاق باشد و خود زوجه هم خواهش طلاق نکرده باشد وعیال دیگری هم نشده باشد، آن وقت آن زوجه از زوج خود ارث می برد ولو زوجه صغیره یا یائسه یا غیرمدخوله باشد، نه زوج از زوجه اگر فرض شود موت زوجه قبل از زوج، پس ممکن است از زوج ربع یا ثمن را هشت نفر از زوجات یا زیاده ارث ببرند.
شرط است در توارث به زوجیت آنکه اگر زوج در مرضِ موت زوجه ای را عقد نموده، دخول کرده باشد و الّا بینشان توارثی نخواهد بود، بلکه مهر هم از برای این زوجه نخواهد بود اصلاً.
بدانکه از سابق معلوم شد که اگر زوجه بمیرد و در حینِ موت اولادی غیرِممنوعِ مِنَ الارث از او نمانده باشد، حقِّ زوج نصف ِ ترکه است و اگر اولاد غیرِ ممنوع من الارث از او مانده باشد، حقِّ زوج ربعِ از ترکه است. و اگر زوج بمیرد و در حینِ موت اولادِ غیرِ ممنوعِ مِنَ الارث از او نمانده باشند، حقّ زوجه ربعِ ترکه است و اگر اولادِ غیرِ ممنوع من الارث
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 122
از او مانده باشد حق زوجه ثُمن از ترکه است. و فرقی نیست در آنچه گفته شد بین آنکه زوجه متحده باشد یا متعدده، ولو هشت نفر زوجه باشد یا زیاده؛ چنانچه در طلاقِ حالَ المرض و در عقدِ انقطاع با شرط ارث تصویر می شود، با فرضِ بقاءِ مدّتِ زوجیتِ انقطاعیه حینَ الموت و صحتِ شرطِِ توارث. و ایضاً فرقی نیست در اولاد آنکه بلاواسطه باشد یا مع الواسطه، و ایضاً چه اولاد از زوج یا از زوجات موجوده باشد یا از غیر موجوده، و ایضاً چه اولاد از دائمه باشد یا از منقطعه یا از مملوکه، و این ربع یا ثمن را زوجات بر فرضِ تعدّد بین خود بالسویه قسمت می کنند.
بدانکه زوج از جمیعِ ترکه میت ارث می برد؛ چه از منقولات نظیر حیوانات و امتعه و البسه و مطالبات و اثاثیه و ماکولات و چه از غیر منقولات نظیر اراضی و ابنیه و غیر اینها. و امّا زوجه از منقولات مطلقاً ارث می برد و از اراضی ابداً ارث نمی برد نه عیناً و نه قیمةً؛ اعم از آنکه زمین بیاض باشد یا مشغول باشد به زرع و شجر و بناء و غیر اینها؛ اگرچه احوط با زوجه ذات الولد تصالح و تراضی است، و امّا از آلات و ابنیه مثبته - مثل چوب و نی و خشت و در و اُرُسی و پنجره و درختی که کاشته شده و امثال اینها از اعیان به کار گذاشته شده - پس از عین اینها ارث نمی برد ولکن از قیمت این اعیان موجوده حینَ فوتِ الزوج ارث می برد. پس اگر قیمت سوقیه آن اعیان از حینِ فوت تا حینِ قسمت زیاد شود، از آن زیاده هم زوجه ارث می برد؛ چنانچه اگر کسر نماید، بر زوجه محسوب خواهد شد. و امّا هرگاه بینِ فوتِ زوج و بینِ قسمت آن اعیان نمائی بنماید، از آن نماء زوجه ارث نمی برد، چنانچه هرگاه نقص عینی بنماید یا تلف بشود سایر ورثه باید کسر را تن بدهند پس معلوم شد که مدار در اعیانی که
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 123
زوجه از قیمتِ آنها ارث می برد، اعیانِ موجوده حینَ موتِ الزوج است نه نماءات حادثه، و مدار در قیمت این اعیان قیمتِ یومُ الدفع است نه قیمتِ حینَ الموت، اگرچه احوط در تفاوتِ قیمتین تصالح و تراضی است.
و بدانکه زوجه حق انتفاع و تصرفِ در آن اعیان بدون رضایتِ سایر ورثه ندارد، و سایر ورثه نیز احوط آن است که معامله معاوضه بنمایند و تا قیمت را دفع ننمایند به زوجه تصرفی در آن اعیان ننمایند. و در بودن قیمت بر سبیل استحقاق یا رخصت برای ورثه اشکال است، باید مراعات احتیاط شود، و امّا برای زوجه قطعاً بر وجهِ ترخیص نیست، بلکه بر وجه استحقاق است. و کیفیت قیمت نمودن این اعیان مثبته به این نحو است که مقوّم قیمت می کند این اعیان مثبته را با حقِّ بقاء در این زمین مجاناً و بلاعوض تا زمانی که اهل عرف آن اعیان را در آن زمین باقی می بینند، و از آن قیمت زوجه ارث می برد؛ مثلاً درخت و چوب و خشت جدا شده روی زمین افتاده قیمتش بیست تومان است، و درخت و چوب و خشتی که بر سر پا باشد مجاناً و بلاعوض تا به خودیِ خود خراب شود بدون آنکه مالک اجاره زمین بدهد به جهت بقاء این اعیان در آن زمین، قیمتش چهل تومان است مثلاً، پس زوجه از قیمت ثانی، ربع یا ثمن می برد نه از قیمت اعیان با فرض جدا بودنشان. و هرگاه در حینِ موتِ زوج اعیانِ به کار رفته در منزل خراب شده بود یا درخت قطع شده بود یا میوه بر درخت موجود بود یا زراعت کاشته شده بود ولو هنوز بذر باشد، پس اینها و امثال اینها داخل در منقولاتند و زوجه از عین اینها ارث می برد.
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 124