چکیده
پایاننامه حاضر، بررسی کوتاه و در عین حال تحلیلی بر "مفهوم مصلحت دولت" در اندیشهی دو تن از بزرگترین شخصیتهای جهان ِاندیشه، یعنی"امام خمینی (ره)"و"هابز"میباشد. در دنیای امروز کمتر متفکری است که در باب مفهوم مصلحت و خصوصاً کاربرد آن در دولت بحثی به میان نیاورده باشد و بازخوردهای متفاوتی برای آن بیان نکرده باشد. متفکران طراز اولی در غرب چون ارسطو، ماکیاول، هابز و یا روسو در باب آن سخن راندهاند و در جهان اسلام هرگاه سخن از سیاست و دولت در حیطه قدرت عمومی بوده است، از عصر خلفای راشدین تا دوران انقلاب اسلامی تقریباً اکثر اندیشمندان مسلمان مانند ماوردی، ابن خنجی، ابونصر فارابی یا آخوند خراسانی و امام خمینی (ره) را به نوعی درگیر خود ساخته است. نگارنده پایاننامه حاضر از آن رو که هرگز به صورت تطبیقی و در مقام مقایسه در باب اندازهسنجی دیدگاهها در مورد "مصلحت دولت" در غرب و جهان اسلام بحثی به میان نیامده است پای در این راه نهاده است و قطعاً سرتاسر این مجیزه میتواند همراه با کاستیهایی باشد که البته ناشی از جهل و سهلانگاری شخص نویسنده در شناخت عمیق دیدگاههای این دو متفکر است. در نهایت اثرحاضر مشتمل بر چهار فصل است که فصل اول ذیل کلیات و درک مفاهیم و اصطلاحات مطروحه نگاشته شده است و فصول دوم و سوم به بررسی آرای متفکران غربی و مسلمان با تمرکز بر تفکرات"هابز" و"امام خمینی (ره)" پرداخته است تا از این روزن در فصل چهارم به عنوان نتیجهگیری تفاوتها وتقارنهای موجود در دو اندیشه در مورد "مصلحت دولت" بررسی و آشکار گردد.
پایان نامهبررسی مقایسه ای مفهوم مصلحت دولت در اندیشه سیاسی امام خمینی (س) و هابزصفحه 1