چکیده
بررسی نقش و جایگاه فلسفه اسلامی از دیدگاه حضرت امام که فقیهی عارف و فیلسوفی سیاستمدار هستند شاهراهی به سوی حقیقت است. برای دانستن این که فلسفه ضلالتآور است یا هدایتگر به سراغ تصنیفات و سخنرانیهای امام راحل رفته و از خاطرات یاران و شاگردان ایشان بهره جستم. ایشان بهعنوان یکی از مهمترین احیاکنندگان فلسفه اسلامی در دوره معاصر، آگاهانه و بیواهمه از تهمتها پا در عرصه تعلیم و تعلم فلسفه گذاشتند و در سن 27 سالگی بهعنوان استاد مسلم فلسفه مشاء و حکمت متعالیه به تدریس فلسفه صدرالمتألهین میپردازند اما صرفاً برای معدود شاگردانی زبده که فهم دقیقی از کفایه آخوند خراسانی داشته و معتقد راستین و مهذب باشند. چرا که در دیدگاه ایشان، حکما بیشترین شباهت و قرابت را به انبیا دارا هستند و فیلسوف حقیقی کسی است که طلبه حقیقت است نه گمراه مفاهیم، چنین کسی عرفان و فقه و سیاستش عین فلسفه و حکمتش میشود آنچنان که ایشان بودند. به همین دلیل پرهیز دادن فراگیران از یادگیری فلسفه را خیانت به عقل میدانند و فلسفه را برای ژرفاندیشان خدامدار که با زبان رمزی آن آشنایند امری لازم میشمارند. تا با ورود به حجاب اعظم بتوانند آنرا کنار بزنند و به مشاهده ملکوت نائل شوند. بازشناسی فلسفه در لغت و اصطلاح و نگاهی اجمالی به سیر تاریخی آن، نیازمند نگاه تیزبین و حقیقتیاب امام راحل است بهگونهای که ایشان ماهیت فلسفه اسلامی را پلکان عروج به سوی خدا معرفی میکنند و راز محجوبیت برهان در مقصد و مقصود یونان از آنچنان برجستگی و عمق برخوردار است که گویی اصلاً شباهتی به آن ندارد چرا که منور به نور ثقلین است و تعالی خود را در حکمت متعالیه به جلوه در آورده است. دانشی که میتواند به اعتقاد ایشان پرکننده خلأهای اعتقادی شرق و غرب عالم باشد.در دیدگاه صاحبنظران فراگیری فلسفه غرب بهعنوان یک امر لازم در تحصیلات فلسفی محسوب میشود و امام نیز با آگاهی از این فلسفه متناسب با مباحث عقلی به نقل، نقد و معرفی اندیشه فلاسفه غرب میپردازند. آشنایی گسترده و دقیق با فلاسفه مشهور و گمنام جهان اسلام نمایانگر اهمیت حکمت و فلسفه در منظر ایشان است و بر غنای دانش فلسفیشان گواهی صدق میدهد. ارادت عقلی و قلبی امام به حکمت متعالیه مانع از آن نمیشود که بر بزرگترین فیلسوف جهان اسلام صدرالمتألهین شیرازی «قدسسره» «سر آمد اهل توحید» نقد عالمانه ننمایند. چرا که فیلسوف اسلامی تلاش اندیشمندان مسلمان است برای یافتن بهترین پاسخها به مهمترین سؤالات بشر و تلاش آدمی در مسیر یافتن حقیقت هیچگاه خالی از نقصان نیست و آنجا که نقد بر «اعظم فلاسفه علی الاطلاق» روا باشد نقد سایر اساطین فلسفه ضروری مینماید از این رو نقد «ابن رشد» و نقد نقاد فلاسفه «غزالی» نیز بایستی در جایگاه خود قرار گیرد.
پایان نامهنقش و جایگاه فلسفه اسلامی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 1