چکیده
موضوع این پایاننامه بررسی تطبیقی نوگرایی و اصلاحگری در اندیشههای دو شخصیت مصلح نوگرای جهان اسلام در ابتدا و انتهای دوران معاصر است. با توجه به اینکه به اعتقاد نگارنده «نوگرایی» و «اصلاحگرایی» به معنای واقعی آن در عمل و اندیشههای این دو متفکر مسلمان متبلور است تطبیق عمل و اندیشه ایشان کنکاش جامعی است که از مسأله «نوگرایی» و «اصلاح گرایی» در دنیای اسلام، که خود میتواند عامل بسیار مهمی برای غلبه بر بسیاری از مشکلات و انحطاط کنونی مسلمین باشد. بررسی این موضوع هر چند با استفاده از روش مطالعات تاریخی ـ توصیفی با تکنیک تحلیل محتوا تحقق پذیرفت اما بستر فکری این اندیشمندان ما را به سوی روششناسی و معرفت شناختی اسلامی سوق داد که در حقیقت چهارچوب و قالب فکری اندیشههای آنان بوده است. همین رویکرد بود که گفتمان اسلامی را در دوران معاصر ارائه داد و اثبات نمود. سلسله تفکر «طرد مطلق»، «قبول مطلق» و «التقاط کور» در مواجهۀ با مسائل تازه چیزی است که محصول فرهنگ حضور زیانبار استعمار در جهان اسلام بوده و باید ضمن ابطال آن اندیشه نه «طرد مطلق» و نه «قبول مطلق» و نه «التقاط کور» بلکه «گزینشی آگاهانه» را جایگزین نمود. در قالب همین روش به عناوین کلی چهارگانهای تحت عنوان «هویت اسلامی»، «عقلانیت»، «علمگرایی» و «عملگرایی» دست یافتیم که تقریباً جامع همه ویژگیهای «نوگرایی» و «اصلاحگریی» اسلامی هستند و با بررسیاندیشههای اندیشمندان تحقیق حول این چهار محور و آنگاه تطبیق آنها فرضیههای پژوهش را اثبات نمودیم.
پایان نامهبررسی تطبیقی نوگرایی و اصلاح گری در اندیشه های "سید جمال الدین اسدآبادی" و "امام خمینی (س)"صفحه 1