فصل دوم / خاطرات هاشم امانی

ترور شاه / انحلال حزب توده / تبعید آیت الله کاشانی

‏در 15 بهمن 1327 ناصر فخرایی به شاه تیراندازی کرد. ظاهرا گلوله‌ ها حقیقی و واقعا‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 40
‏توطئه‌ ای علیه شاه بود. می‌گفتند یکی از برادرانش توطئه کرد و می‌خواست او را بکشد. ‏‎ ‎‏ناصر فخرایی توسط صفاری، رئیس شهربانی، به ضرب گلوله کشته شد. این کار برای ‏‎ ‎‏این بود که قضیه کشف نشود. شاه از این ترور صدمه چندانی ندید و فقط گلوله از ‏‎ ‎‏روی صورت و بالای لبش رد شد و او را مجروح کرد. دستگاه از این موقعیت استفاده ‏‎ ‎‏کرد. اول حزب توده را منحل کرد؛ چون کارتی در جیب ناصر فخرایی پیدا شد که ‏‎ ‎‏مربوط به حزب توده بود. کارت دیگری هم با عنوان کارت خبرنگاری روزنامه ‌پرچم به ‏‎ ‎‏مدیر مسوولی فقیه شیرازی در جیبش یافت شد. حزب توده را حزب منحله اعلام ‏‎ ‎‏کردند و با این کار بخشی از فعالیت ‌های علنی آن را کم کردند. البته فعالیت ‌های ‏‎ ‎‏مخفی ‌اش وجود داشت. آیت ‌الله کاشانی را هم شبانه به منزلش ریخته و دستگیر کردند، سپس او را به قلعه فلک الافلاک خرم ‌آباد و از آن جا به لبنان تبعید نمودند.‏

‏مرحوم آیت ‌الله کاشانی کارهای علنی می‌کرد و کارهایش زیرزمینی و مخفی نبود؛ ‏‎ ‎‏ولی جمعیت فداییان اسلام به خاطر کارهای مسلحانه‌ ای که می‌کردند تا اندازه ‌ای ‏‎ ‎‏سازمان بسته ‌تری داشتند و خیلی علنی و باز نبودند. این موضوع در زمان ‌های مختلف ‏‎ ‎‏فرق می‌کرد. آیت ‌الله کاشانی از هر فرصتی برای مخالفت با تنگناهای حکومت‌ ها‏‎ ‎‏استفاده می‌کرد. و به قول خودش حکومت‌ ها را به عنوان هیات حاکمه ظالمه معرفی ‏‎ ‎‏می‌کرد. آیت ‌الله کاشانی یک شخص اصلاح طلب بود به این معنا که فکر می‌کرد با‏‎ ‎‏آگاهی ‌هایی که به مردم می‌دهد و آنان را با حقوق خودشان آگاه می‌سازد، مردم بتوانند ‏‎ ‎‏نمایندگان صالح و مجلس ملی مذهبی که جنبه ملی‌ گری ‌اش همیشه همراه جنبه ‏‎ ‎‏مذهبی ‌اش باشد، برگزینند و حاکمیت را از دست یک فرد مطلق ‌العنان، یعنی شاه بگیرند ‏‎ ‎‏و وضع به گونه ‌ای باشد که شاه سلطنت بکند نه حکومت. چون شعار بعدی جبهه ملی ‏‎ ‎‏مبارزه قانونی برای به دست گرفتن حکومت از طریق مجلس بود و شاه باید سلطنت ‏‎ ‎‏بکند نه حکومت؛ مثل انگلستان.‏

‏در هر حال، آیت ‌الله کاشانی‏‎ ‎‏از همه فرصت ‌ها برای رسیدن به این مقصود استفاده ‏‎ ‎‏می‌کرد. مثلا : نماز عید قربان تا جایی که ذهنم یاری می‌دهد سابقه نداشت برگزار شود. ‏‎ ‎‏نماز فقط در عید فطر بود. از فرصت ‌هایی که ایشان ایجاد کرد یکی این بود که نماز در ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 41
‏عید قربان را اعلام کرد و جمعیت از منزل او، واقع در پامنار حرکت کردند و در ‏‎ ‎‏قسمت ‌های غیرمسکونی جنوب شهر نماز خواندند و در طول راه شعارهایی علیه ‏‎ ‎‏حکومت‌ های وقت می‌دادند. از جمله این که آن‌ ها صلاحیت ندارند و باید از کار برکنار ‏‎ ‎‏شوند. در این‌ گونه جریانات و حرکت‌ ها از تمام نقطه ضعف ‌ها ؛ از جمله کمی آب، ‏‎ ‎‏بدی نان، زندگی روزمره مردم و... استفاده می‌شد تا این که به حرکتی در خرداد سال ‏‎ ‎‏1327 منتهی شد.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 42