فصل دوم / خاطرات هاشم امانی

تقابل مردم و دولت در انتخابات

‏در جریان انتخابات دو جناح مشخص و معین حضور داشتند: جناح دولت که همه ‌امور ‏‎ ‎‏آن دست شاه بود و جناح مردم. آن‌ ها [دولتی ‌ها] کاندیدایی به طور رسمی نداشتند. خودِ کاندیداها در هر جا و در هر نقطه ای، مخصوصا در تهران، فعالیت‌ های انتخاباتی ‏‎ ‎‏داشتند. جلساتی تشکیل می‌دادند و سخنرانی می‌کردند.‏

‏انتخابات شروع شد. وزارت کشور که عهده‌ دار برگزاری انتخابات بود و ‏‎ ‎‏سازمان ‌هایی را با عنوان سازمان نظارت بر انتخابات تشکیل داده بود تا در انتخابات ‏‎ ‎‏حضور داشته باشند و مراقبت کنند تا رای تقلبی در صندوق ریخته نشود. در مجموع ‏‎ ‎‏این نظارت بر امور انتخابات به صورت غیرمستقیم بود. آن وقت ‌ها هم این جریان ‏‎ ‎‏انحرافی دخالت در امر انتخابات وجود داشت. تعرفه آراء روی ورقه ‌های هر فرد بود و ‏‎ ‎‏هرکس اسامی نامزدها را روی آن ورقه می‌نوشت و به صندوق می‌ریخت. اوراق چاپی ‏‎ ‎‏به شکل امروزی نبود و آراء دسته ‌ها، جناح‌ ها و گروه‌ های دولتی مثل کارگران و ‏‎ ‎‏کارخانجات از طریق حکومت به صندوق ریخته می‌شد. خودِ کاندیداها کنار صندوق‌ ها‏‎ ‎‏می‌ایستادند و رای می‌خریدند. برگه ‌های از قبل نوشته شده را دست افراد می‌دادند تا‏‎ ‎‏داخل صندوق بریزند و در ازای یک رای، پنج تومان به فرد می‌دادند یا کارگران را‏‎ ‎‏دسته جمعی به چلوکبابی ‌ها و ساندویچی ‌ها می‌بردند و در عوض، رای آن‌ ها را به نام ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 47
‏خودشان در صندوق ‌ها می‌ریختند. در محله ‌ها نیز افراد بانفوذ مثل جاهل ‌ها و گردن ‏‎ ‎‏کلفت ‌ها دار و دسته ‌ای راه می‌انداختند و سر صندوق ‌ها می‌ ایستادند و نمی‌ گذاشتند ‏‎ ‎‏جمعیت ‌های ملی و غیره فعالیت ‌های سیاسی داشته باشند. بعضی وقت ‌ها می‌گفتند ‏‎ ‎‏رای ‌های دسته شده از قبل به صندوق ریخته می شد.‏

‏در هرحال جریان انتخابات به این شکل پیش می‌رفت. سپس صندوق ‌ها را به ‏‎ ‎‏شبستان بزرگ مسجد سپهسالار می‌بردند و دخالت ‌های مردمی به شکل امروزی در ‏‎ ‎‏مساجد و... نبود. شمارش آرا تحت کنترل ماموران و مسوولان وزارت کشور بود. ‏‎ ‎‏شمارش آرا خیلی طول می‌کشید. شاید یک ماه به طول می ‌انجامید. رای‌ ها را یک برگ ‏‎ ‎‏یک برگ از صندوق در می ‌آوردند، اسم را می‌خواندند و روی یک صفحه کاغذ جلوی ‏‎ ‎‏اسم آن فرد یک علامت می‌گذاشتند. آرا هم زیاد و متفرق بود؛ چون آن ایام هرکسی ‏‎ ‎‏می‌توانست کاندیدا شود و محدودیت خاصی مثل تایید صلاحیت و شورای نگهبان ‏‎ ‎‏وجود نداشت. نمایندگان مردمی یا نمایندگان ملی مذهبی و به خصوص مرحوم آیت ‌الله ‏‎ ‎‏کاشانی‏‎ ‎‏آرای بسیاری داشتند و آرای دولتی‌ ها بعد از این ‌ها بود. حکومت هم می‌دید که ‏‎ ‎‏اگر این تیپ افراد به مجلس راه پیدا کنند قاعدتا مشکلات بزرگی را برای دولت ایجاد ‏‎ ‎‏می‌کنند. مسئلة ‌نفت و دیگر امور حکومتی در میان نبود. در جریان انتخابات ما شب ‌ها‏‎ ‎‏با افراد دیگر کارمان این بود که مردم را تشویق می‌کردیم که رای بدهند و خودمان سر ‏‎ ‎‏صندوق‌ ها حضور پیدا می‌کردیم. عده‌ ای نیز برای حفاظت از صندوق‌ ها و آرا در مسجد ‏‎ ‎‏سپهسالار می‌خوابیدند. ما هم این کار را می‌کردیم تا تقلبی در شمارش آرا صورت ‏‎ ‎‏نگیرد.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 48