فصل چهارم / خاطرات اکبر حسینی صالحی

ورود به تشکیلات هیات موتلفه اسلامی

‏در سال 42 من وارد تشکیلات هیات موتلفه شدم و رابط مستقیم خود من، آقای سید ‏‎ ‎‏علی اندرزگو بودند که ما در حجره پدرمان که مشغول کار بودیم، ایشان چون ارتباط ‏‎ ‎‏کاری با شغل پدر ما داشت، برای خرید که می ‌آمد با ما آشنا شد و به من گفت که یک ‏‎ ‎‏همچین جلساتی برقرار است. من هم قبول کردم و این جلسات را مرتب می ‌رفتم که ‏‎ ‎‏بعدا متوجه شدم تشکیلات به نام جمعیت موتلفه اسلامی است. اصل و اساس ‏‎ ‎‏تشکیلات موتلفه اسلامی بر اساس ولایت و مرجعیت به وجود آمد.‏

‏شاخه روحانیت این جمعیت هم شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، عرض ‏‎ ‎‏کنم خدمتتان که مقام معظم رهبری فعلی و آقای هاشمی رفسنجانی بودند که به اذن ‏‎ ‎‏حضرت امام بود‏‎[2]‎‏. در قسمت فرعی روحانیت موتلفه اسلامی، حجت‌ الاسلام انواری و ‏‎ ‎‏مرحوم فومنی بودند. در آن سال ‌ها پدرم دو باب مغازه کنار هم داشت که یک بابش را‏‎ ‎‏اختصاص داده بودیم به پخش اعلامیه، و چسباندن اعلامیه کل مراجع علیه طاغوت ‏‎ ‎‏بود. تنها اعلامیه ای هم که خیلی داغ بود اعلامیه حضرت امام بود که ایشان در یکی از ‏‎ ‎‏اعلامیه ها اشاره کرده بودند: شاه دوستی یعنی غارتگری، شاه دوستی یعنی چپاول، شاه دوستی یعنی جنایت. ما تمام این اعلامیه های مراجع و گروههای سیاسی را به ‏‎ ‎‏شیشه های حجره پدرمان می‌ چسباندیم و مردم تو پیاده رو ازدحام می ‌کردند و این ‏‎ ‎‏اعلامیه ها را صبح به صبح می ‌آمدند، مطالعه می‌ کردند.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 124

  • . اسدالله بادامچیان در کتاب «زندگینامه شهید اسدالله لاجوردیاسطوره مقاومت» اعضای مرکزی روحانیت  جمعیت موتلفه را که به اذن امام خمینی انتخاب شدند تا بر امور دینی، عقیدتی و... نظارت کنند رااقایان:  مرتضی مطهری، سید محمد بهشتی، انواری و مولایی معرفی می کند.