فصل چهارم / خاطرات اکبر حسینی صالحی

داستان طیب و دستگیری وی

‏آن موقع طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی که دو تا میدانی بودند و در میدان ‏‎ ‎‏شوش جزء بار فروش ‌ها بودند هم به صف مبارزه پیوستند. دسته سینه زنی طیب آن ‏‎ ‎‏زمان خیلی توی تهران می ‌پیچید از میدان خراسان که در آنجا منزلشان بود، با اطلاعاتی ‏‎ ‎‏که برای هیات‌ های دیگر می‌ فرستادند، دسته عظیمی را راه می ‌انداختند به طرف شمال ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 126
‏شهر. مردم همه می ‌آمدند آنجا می ‌شد دسته طیب. طیب یک آدم سرشناسی بود آن ‏‎ ‎‏زمان، حاج اسماعیل رضایی هم از برادرهای خیلی مذهبی بود که تو مسجد مرحوم ‏‎ ‎‏فومنی دست اندرکار بود. البته طیب قبل از 15 خرداد توی مجالس و محافلی که به نفع ‏‎ ‎‏شاه بود، به همراه نوچه ‌هایش حاضر می ‌شد یک برنامه ‌هایی داشتند. شاه را نیز می‌بردند آنجا و شعارها و برنامه ‌هایی تدارک می ‌دیدند. 15 خرداد که به وجود آمد، خلاصه این ها دیدند بهترین کسی را که می‌توانند دستگیر کنند ایشان است. آن حاج اسماعیل رضایی را هم گرفتند و در روزنامه ها و رسانه هایشان اعلام کردند که دو تن از عاملین اصلی 15 خرداد را دستگیر کردیم.‏

‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 127