فصل چهارم / خاطرات اکبر حسینی صالحی

پیام امام به مردم درباره حکومت نظامی

‏من در ماشین وقتی داشتم می ‌آمدم به طرف مدرسه علوی، اخبار را که شنیدم گفتم ‏‎ ‎‏چرت می‌ گویند. حضرت امام الان همه را خنثی می ‌کند. ما ساعت سه بود که آمدیم ‏‎ ‎‏مدرسه علوی با رفقا مشورت کردیم که چه باید کرد، یک وقت دیدیم که اعلامیه ای ‏‎ ‎‏دست نویس، حضرت امام دادند که حکومت نظامی نداریم و مردم بریزند به خیابان ‌ها‏‎ ‎‏و این یک توطئه است. در چهار طرف خیابان ایران و از سه راه امین حضور و ‏‎ ‎‏خیابان‌ های اطراف و ابسردار و اینها، تمام برو بچه ها مسلحانه، و مخفیانه در گوشه و ‏‎ ‎‏کنارها آماده بودند. که یک وقت خطری برای حضرت امام پیش نیاید. از آن طرف هم ‏‎ ‎‏با بلندگو دوستان در خیابان ‌ها پیام حضرت امام را پخش می‌ کردند که مردم حکومت ‏‎ ‎‏نظامی نداریم. همین طور دهان به دهان در ‏‏سراسر تهران پیام امام پخش شد که ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 165
‏حکومت نظامی نداریم و همه‏‏ بریزند به خیابان ‌ها. مردم هم این آمادگی را داشتند، و ‏‎ ‎‏قبل از ساعت چهار و حکومت نظامی طاغوت به خیابان‌ ها ریختند. یک سری هم روی ‏‎ ‎‏پشت بام‌ ها کوکتل مولوتف آماده کرده بودند، می ‌انداختند در این تانک ‌های زره پوش که ‏‎ ‎‏در خیابان‌ ها حرکت می ‌کردند. آن شب واقعا وحشتناک بود. مردم تا صبح در خیابان ‌ها‏‎ ‎‏ماشین ‌ها را آتش زدند، لاستیک‌ ها را آتش می‌ زدند. حمله به ماشین ‌های پلیس می‌ کردند که اینها خودشان دیگر خسته شدند، دیدند نمی ‌توانند با مردم مقابله کنند فرار کردند. ‏‎ ‎‏سحرگاه روز دیگر ما دیدیم نیروی هوایی در پادگان نیروی هوایی ارتش قیام کردند و ‏‎ ‎‏درگیری شروع شد. میدان امام حسین (ع‏‏)‏‏ یک منطقه نظامی شده بود. میدان شهدا نیز ‏‎ ‎‏همین طور که نزدیک خیابان ایران بود. میدان بهارستان و مجلس را مردم در دست ‏‎ ‎‏گرفتند خیلی روز عجیبی بود.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 166