فصل پنجم / خاطرات حبیب الله عسگر اولادی

چگونگی بیان حق از دید امام

‏من به مجموع شما عرض می کنم که بدانید یک وقت انسان در ذهنش یک مطلب حقی‏‎ ‎‏را دارد، به طرز بیانش توجه نمی کند. شکل بد بیان او حقش را باطل می کند، شما‏‎ ‎‏تصور نکنید که اگر مطلب حقی در ذهنتان هست به هر لفظی بگویید، به هر قیافه ای ‏‎ ‎‏بگویید، در هر شرایطی بگویید باز هم آن حق می ماند نه خیر، باید اهل حق بدانند که ‏‎ ‎‏حق را چگونه بیان کنند و در چه شرایطی بیان کنند که حق نتایج خود را در ذهن ‏‎ ‎‏طرف داشته باشد. مجموعه آن جلسه یک آموزش بسیار اصیل و عمیقی را در برادران ‏‎ ‎‏موتلفه از خود به یادگار گذاشت که ما یاد بگیریم چگونه بحث کنیم.‏

‏در ادامه شاید این مطلب لازم باشد که حضرت امام برای سامان دادن این گروه‌ ها‏‎ ‎‏پیوسته سرمایه گذاری می فرمودند، حضرت امام از اینها می خواستند که جلسات علنی ‏‎ ‎‏داشته باشند که بتوانند در آنجا تبادل نظر کنند. می‌ گفتند که وظایف دینی که مراجع ‏‎ ‎‏می خواهند، این را منعکس کنید لذا سفارش می فرمودند: کمتر از سه نفر نباشید و بیش از ده نفر نباشید. هیات هایی را که علنی نیست ده نفر کنید. بر همین اساس در شهرهای مذهبی کشور، هیات های ده نفری خمینی شایع شد و این هیات های ده نفره را دستگاه حکومت به صورتی دنبال می کردند که بتوانند پیدا کنند. سفارش حضرت امام به ماسفارشی بود که مانع این می شد که دستگاه بتواند نفوذی کند. حضرت امام توصیه فرمودند: شما به فکر عضوگیری نباشید. شما به فکر برادریابی باشید. برادرانی را بیابید که سالیان سال در ایمان و عمل صالح امتحان دادند‌ه ‌اند شما سرعت در رشد را تعقیب نکنید. شما یافتن برادران ایمانی و سامان گرفتن اخوت اسلامی را وجهه همت قرار ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 186
‏دهید. همچنین فرمودند: شما سعی کنید کسانی را که در احزاب سیاسی بوده اند ‏‎ ‎‏نپذیرید؛ خواه این احزاب سیاسی احزاب ملی باشند، ملی ـ مذهبی باشند، یا غیر ‏‎ ‎‏مذهبی، و هر چه بگویند ما تغییر کرده ایم، شما نپذیرید. برای این که تعدادی از آنها با‏‎ ‎‏دستگاه مرتبطند. دستگاه با بعضی این چیزها مرتبط است، با بعضی از این تشکل ‌ها‏‎ ‎‏مرتبط است. در درون آنها چشم‌ ها و گوش‌ هایی دارد و مطالب شما غیرمستقیم منعکس می شود. بعضی از این تشکل ‌ها واقعا با یک حرکت اسلامی خالص موافق نیستند و می خواهند از درون مطلع شوند که چه می گذرد و برخی از اینها که می آیند در کنار شما، آدم‌ های ضعیفی هستند. اینجا و آنجا حرف ‌های شما را بازگو می کنند و شما باید از این که رشد بی‌ حسابی بکنید، جلوگیری کنید. برادران شناخته شده، باید آنقدرکه به فکر گروه یابی باشید به فکر عضوگیری نباشید. برادریابی کنید. مجموعه برادران را بیابید. در هیات ‌های دینی کسانی که با هم در ارتباطند، مجموعه ها را بیابید.‏

‏در اثر این سفارش‌ ها یک روز که ما از طرف همین جمع، بنده و آقای شفیق ‏‎ ‎‏خدمتشان بودیم حضرت امام فرمودند: در آن اتاق بمانید تا من بیایم. ما رفتیم در اتاق ‏‎ ‎‏دیگر، در آنجا دیدیم تعدادی از برادران شناخته شده هستند و حضرت امام تشریف ‏‎ ‎‏آوردند. شاید مجموعا چهارده، پانزده نفر شدیم. حضرت امام فرمودند: شما همه جدا‏‎ ‎‏جدا کار می کنید، برای خدا کار می کنید. خدایتان یکی، قیامت ‌تان یکی، نبوت ‌تان یکی، ‏‎ ‎‏پیامبرتان یکی، کتابتان یکی، چرا با هم کار نکنید؟ از اینجا که بیرون می روید با هم قرار ‏‎ ‎‏بگذارید، یگانه شوید. بنده به سهم خودم خیلی خوشحال شدم، آمدم در جمع بیست و ‏‎ ‎‏شش نفری‌مان، این خبر را رساندم. و برخلاف من که خوشبین بودم، تعدادی از برادران ‏‎ ‎‏با چنین چیزی با سخت گیری و شاید بدبینی نگاه کردند و گفتند این کار، کار بسیار ‏‎ ‎‏خطرناکی است و نباید این کار را بکنیم، گفتند که آقا یک مرجع تقلید در قم هستند، از ‏‎ ‎‏این افراد شناختی ندارد، یک نفر از اینها اگر ناشناخته وارد شده باشد، همه ما را در این ‏‎ ‎‏شرایط تحویل می دهد. یکی از برادران آنجا گفت که اصل ایرادی که دارند درست ‏‎ ‎‏است، اما اینها حاج آقا روح ‌الله را نمی شناسند که این جوری حرف می زنند. یک نفر در ‏‎ ‎‏بین ما هست و منظورش با من بود که حاج آقا روح ‌الله از سه طریق راجع به او تحقیق ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 187
‏کرده، یک طریق از درون فامیل، یک طریق از محل کارش و یک طریق از مسجد ‏‎ ‎‏امین الدوله، روزهای اولی که او پیدا شده آنجا و با این که معرفی هم شده ‌بوده، امام این سه تحقیق را کرده و توضیح داد و گفت علت این که من متوجه این کار شدم این بوده ‏‎ ‎‏که من با یکی از منسوبان در ارتباطم و او هر سه طریق تحقیق امام را می دانست و ‏‎ ‎‏برای من نقل کرد. خبری که او داد جلسه را کاملا تغییر داد و معلوم شد که دقت مرجع ‏‎ ‎‏تقلید ما، اصیل و آموزش ‌دار است. حتی عده ای از علما تعجب می فرمودند که چه طور ‏‎ ‎‏با این که تعدادی از علما در بازار تهران هستند، امام نمایندگی شان را به یک آدم غیر ‏‎ ‎‏روحانی داده ! به عسگراولادی داده است.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 188