فصل پنجم / خاطرات حبیب الله عسگر اولادی

خارج شدن از استضعاف لازم است

‏در یکی از روزهایی که خدمت حضرت ایشان بودیم، درس خارج بود در منزلشان، ‏‎ ‎‏بنده هم توفیق پیدا کردم باشم. در آنجا بحث حج بود، که ایشان فرمودند. بسیار خوب. ‏‎ ‎‏بحث تمام شد راجع به استطاعت. اما تحصیل استطاعت لازم است یا نه؟ آیا منتظر ‏‎ ‎‏بمانیم مستطیع که شدیم به حج برویم؟ آیا تحصیل استطاعت برای مکلف لازم است یا‏‎ ‎‏نه؟ خوب در این باره بعضی از فضلا مطالبی داشتند در نفی این فرمایش حضرت امام، ‏‎ ‎‏بعضی در اثبات، اما جراتی که بخواهند صد در صد بگویند، تحصیل استطاعت لازم ‏‎ ‎‏است، این جرات را نمی کردند که بتوانند به صلابت خود حضرت امام صحبت کنند. ‏‎ ‎‏حضرت امام به این آیه اشاره فرمودند: خداوند در قرآن می فرماید که وقتی بعضی از ‏‎ ‎‏مستضعفین را فرشتگان دارند قبض روح می کنند، از وضعیت اینها سوال می کنند که ‏‎ ‎‏«فیم کنتم» در کجا بودید؟ اینها در جواب می گویند «کُنّا مستضعفین فی الارض». ما در ‏‎ ‎‏سرزمین‌ مان مستضعف بودیم. ایشان فرمودند: می دانید که خداوند نقل فرموده که چه ‏‎ ‎‏عتابی به اینها می شود. «الم تکن ارض ‌الله واسعة فتهاجروا فیها» آیا زمین خدا گسترش ‏‎ ‎‏نداشت که شما در جایی که مستضعف هستید، از اینجا بروید جای دیگری و قدرت به ‏‎ ‎‏دست بیاورید ؟. بعد استدلال‌ های دیگری این‌ چنین فرمودند: به نظر من آن گیری که ‏‎ ‎‏دنیای اسلام دارد به خاطر این است که نرسیده به اینکه خروج از استضعاف لازم است، ‏‎ ‎‏و چند آیه و روایات آوردند و فرمودند که باید تلاش کنیم این مشکل را برای جهان ‏‎ ‎‏حل کنیم که مظلومان و مستضعفان برای رفع ظلم و رفع استضعاف حرکت درستی ‏‎ ‎‏داشته باشند.‏

‏ بزرگوارانی که در آن جلسه بودند، چه کسانی بودند؟‏

‏ نمی ‌توانم بگویم. چون مثبت و منفی دارند، چون بعضی از آقایان هم چیزهایی ‏‎ ‎‏نقل می کردند و حضرت امام سعی می فرمودند که مستقیم مقابل نظر بزرگان قرار ‏‎ ‎‏نگیرند. حالا من اسم که ببرم ممکن است به بعضی‌ هایشان مراجعه کنید. اینها بگویند ‏‎ ‎‏در آن روز کی چی گفت و امام چگونه برخورد کردند. من باید یک خبرنگار باشم، ‏‎ ‎‏بدون دخل و تصرف در وقایع.‏


کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 192
‏اینکه من راجع به نام اشخاص صحبت نمی کنم به دلیل این است که اولا همه‏‎ ‎‏آنهایی که در آن جلسات بودند، مثبت نیستند. در ثانی ممکن است ذهن آدم نگفته ‏‎ ‎‏باشد، بعضی از آقایان آنجا باشند، آدم نگفته باشد، آسباب گله و این چیزها می شود. من نمی روم توی آن مایه ها، فقط اینکه من از امام چه استفاده ای کردم. مگر اینکه شخصیتی در مسیر مثلا، مثل آیت ‌الله وحید خراسانی، ایشان دو جلسه محرمانه از من درخواست کردند که از امام وقت بگیرم و ایشان را خدمت امام ببرم. وقتی به امام عرض کردم، امام فرمودند: ناهار دعوتشان کنید. آقای وحید گفتند من دیدار مراجع دیگر الان وقت ندارم بروم. شرایط خیلی حساس بود، سالهای 1342 و 1343 بود، خیلی حساس بود، ایشان شاید از برجسته ترین منبری ‌ها و از نظر علمی شخصیت گران سنگی بودند. ‏‎ ‎‏ایشان می خواستند که هم خدمت امام برسند و هم نمی خواستند که مراجع دیگر را‏‎ ‎‏ببینند. ظهری رفتیم توی حرم، رفتیم خدمت امام، خود حضرت امام هم این جوری ‏‎ ‎‏فرمودند. اینجا ناگزیر هستم که از ایشان و آنچه که حضرت امام به ایشان فرمودند و ‏‎ ‎‏آنچه ایشان در جمع‌ بندی در ماشین برای ما نقل کردند، خیلی تازگی داشت که یک ‏‎ ‎‏چنین جمع بندی را تو ماشین انجام دادند. آن جاهایی که شخصیتی ضرورت داشته ‏‎ ‎‏باشد من اسم می برم وگرنه سعی می‌ کنم اسم نبرم.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 193