من فکر می کنم که از اینجا شروع کنم که در فروردین سال 1340 رحلت حضرت آیت الله العظمی بروجردی و اسفند ماه رحلت آیت الله کاشانی واقع شد و محمد رضای خائن به فکر این افتاد که مرجعیت را از ایران به خارج از کشور انتقال دهد و گمان کرد مراجعی که هستند، در اثر کثرت تاب مقاومت و مقابله ندارند. دو کشور اسلامی، دو قطب بسیار مهم، ایران اسلامی و ترکیه مسلمان مطمح نظر دشمنان اسلام شد و برنامه ریزی بر این قرار گرفت که این دو کشور، لائیک و غیر اسلامی بشوند. در اثر پراکندگی و تفرقه علما در ترکیه، آتاتورک این شیطنت را تحقق بخشید. رضاخان همین کار را در ایران خواست بکند و علما را از هم جدا کند. پسر او از
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 203
شهریور 1320 که این کار را شروع کرد، چندین مرحله سعی کرد که چنین کاری را انجام بدهد که با مقاومت بزرگان به ویژه مراجع و بالاخص حضرت آیت الله العظمی بروجردی مواجه شد و موفق نشد.
در مشروطیت قول داده شده بود که ما حداقل سه رقم یا چهار رقم مجلس مشورتی داریم. یک مجلس کشوری، که آن وقت مجلس شورای ملی بود و یک مجلس استانی و یک مجلس شهرستانی و یک مجلس روستایی، این وعده داده شده بود. منتهی موضوع در آن وقت انجمن های ایالتی و ولایتی بود. یعنی انجمن هایی در استان ها و انجمن هایی در شهرستان ها، در این شرایط اینها را پوشش اغراض شیطانی خودشان کردند. در کتاب مبارزه دو ماهه روحانیت می خوانیم که اصلا مبارزه از کجا و با چه نرمی شروع شد. این که خداوند به حضرت موسی و حضرت هارون می فرماید که بروید با قول لین صحبت کنید. «قولا له قولا لینا.» شما ملاحظه می فرمایید که امام در شروع با نرم ترین زبان و قلم شروع فرمودند. پس از این که این مبارزه شروع شد، برای این که احزاب و تشکل های سیاسی را علیه روحانیت تحریک کنند به صورت های گوناگونی به سفسطه پرداختند. احزاب ملی گرا، احزاب لیبرال و احزاب کمونیست و سوسیالیست به چهار قسمت تقسیم می شدند. فقط میان احزاب، تشکیلات ملی ـ مذهبی بود که علیه روحانیت نبود که بعدها اینها را هم توانستند فریب بدهند که در مقابل روحانیت قرار بدهند. بانوان را تا حدودی توانستند فریب بدهند که در مقابل روحانیت قرار بگیرند. و در مورد دو، سه تغییر انتخاباتی که اسلام را از رسمیت می انداخت و مذهب تشیع را از انحصار می انداخت در آن باره فعالیت ها شروع شد.
شاید چند مجلس در مسجد ارک با توصیه حضرت امام برگزار شد که حتما باید صدا به گوش مردم مسلمان برسد که اینها غافل نمانند. یادم است که اسدالله علم در یک جایی عنوان کرد که چرخ زمان به عقب بر نمی گردد. مرحوم حجت الاسلام والمسلمین فلسفی در یک سخنرانی در همین باره در مسجد ارک اعلام کرد و خواست از مردم که من شعار می دهم و شما شعار را تکرار کنید. شعارش این بود که چرخ زمان به عقب بر نمی گردد، مشروطه مستبد نمی گردد و مردم شعار می دادند، این حرکتی که
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 204
دولت کرده شکستن قانون اساسی و به جانب استبداد است.
مبارزه ادامه پیدا کرد. شرایط را سخت گرفتند. در جلوی مساجد و جلوی حوزه های علمیه و منزل بعضی از مراجع محدودیت هایی ایجاد کردند. یک جلسه سخنرانی دیگری در مسجد ارک برقرار شد. آقای فلسفی بالای منبر این شعار را داد «ایران کشور خفقان است، مرگ بر خفقان» و جمعیت بسیار فوق العاده ای به دنبال آن حرکت کردند در خیابان های اطراف مسجد ارک روبروی کاخ شاه در میدان ارک. آن وقت آن کاخ که حالا به صورت موزه در آمده، محل رفت و آمد و محل فعالیت دربار شاه بود. به دنبال آن قرار بر این شد که در مسجد حاج سید عزیزالله بازار تهران برنامه انجام شود. چون رفته رفته مبارزه حادتر می شد در قم، در مشهد، در تبریز، اصفهان، شیراز، جاهایی که مراجع تقلید بودند. ما در تهران هم افتخار حضور چهار مرجع تقلید را داشتیم. هر مرکز استان یا هر شهر بزرگی که مراجع تقلید بودند، مقاومت در مقابل این شکستن قانون و شکستن رسمیت اسلام و مذهب تشیع، مقاومت جدی بود. در هر صورت از آقای فلسفی دعوت شد. بازار را خواستند که تعطیل کنند و در یک روز در مسجد حاج سید عزیزالله راجع به این موضوع تصمیم گیری نهایی بشود. رژیم سفاک شبانه هیات هایی را به خدمت مراجع تقلید در تهران و قم و مشهد و اصفهان و شیراز و اهواز فرستاد. در تهران بعد از نیمه شب خدمت چهار مرجع تقلید که آیت الله حاج سید احمد خوانساری، یکی آیت الله تنکابنی پدر آقای فلسفی و آیت الله آشتیانی و یکی، دو تا دیگر بعد از نیمه شب به منزل اینها رفتند و گفتند که ما منصرف شدیم از تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی و اگر که فردا این مجلس برگزار بشود ممکن است که در این مجلس شورشی باشد و به حساب آقایان گذاشته می شود که شماها دعوت کردید. آقایان گفتند ما اطلاعی نداریم. در هر صورت گفتند که بهتر است شما مرقوم بفرمایید که برنامه فردا منحل است و به هم خورده. یک نوشته ای از چهار مرجع تقلید جدا جدا گرفتند و شبانه چاپ کردند. خود دستگاه های دولتی و ساواک جلوی مساجد مرکز شهر اعلامیه زدند که صبح هر کس می آید به نماز، متوجه بشود، امروز برنامه نیست. از طرفی دیگر آقایان را وادار کردند با آقای فلسفی صحبت بشود و از ایشان
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 205
خواسته بشود به مسجد نرود. آقای فلسفی در پاسخ گفته بودند که کسانی که از من دعوت کرده اند، باید همان ها بیایند به من بگویند که مجلس نیست. برادرانی که از ایشان دعوت کرده بودند مصمم شدند که مجلس را برگزار کنند و خدمت آقای فلسفی رفتند و با ایشان صحبت شد. مجلس به 15 روز عقب می افتد که ظرف 15 روز اگر این تصویبنامه لغو رسمی نشد این مجلس به جای خودش برگزار خواهد شد. آقای فلسفی هم در طول یک ساعت صحبتشان سعی کردند حاضران را در متن موضع گیری های مراجع، بخصوص حاج آقا روح الله بگذارند.
اما از اولین تلگراف امام تا نامه های بعدی ایشان که مرحمت می فرمودند صراط مستقیم و حد وسط در نظرشان بود. برخی از ایشان تندتر بودند و برخی از ایشان کندتر اما ایشان در صراط مستقیم بودند. در هر صورت آقای فلسفی توانست در این مجلس تمام نیرنگ های رژیم سفاک و اربابانش را بر ملا کند و در پایان بگوید که مجلس به این دلیلی که لغو تصویب نامه را خصوصی اعلام کردند، به 15 روز آینده موکول خواهد شد مگر اینکه رسما لغو کنند.
من در این فرصت کوتاه، دو تا عکس العمل را هم عرض بکنم؛ یکی از عکس العمل ها این بود که یکی از بزرگان در مشهد دستور داد که اطراف صحن را چراغانی کنند. چون مردم موفق شدند که تصویب نامه را لغو و رژیم سفاک می خواست که مبارزه پایان پیدا کند! اینکه معصوم می فرماید یا ظاهرا پیامبر مکرم اسلام هست که می فرماید که اتقوا من فراست المومن فانه ینظر بنورالله از زیرکی های ایمانی مومن راستین بترسید ایمان داریم که او با نور خدا می بیند، حضرت امام فرمودند که چه پیروزی ای؟ امام در جمعی که خدمتشان بودیم فرمودند: ارتباطاتتان را با هم مستحکم تر کنید. این تصویب نامه و این الغاء، آزمایش بود. اینها می خواستند ببینند بعد از مرحوم آقای بروجردی مقاومتی در حوزه ها هست یا نیست و اینها در آزمایش خودشان چیزهایی به دستشان آمده و ما هم باید در این آزمایش آمادگی بیشتری پیدا کنیم. و جمله ای را هم به یکی از مراجع فرموده بودند و نیز فرمودند : ملت مسلمان ایران سالها به دنبال بهانه برای مبارزه می گشت. این تصویب نامه و تجاوز به رسمیت اسلام بهانه
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 206
بسیار خوبی است و مردم آماده اند و شما رابطه هایتان را با همدیگر مستحکم تر کنید.
ظاهرا این قضیه انجمن های ایالتی و ولایتی را در زمان مرحوم آیت الله العظمی بروجردی می خواستند پیاده کنند؛ منتهی موقعیت آیت الله العظمی بروجردی و ایشان این اجازه را به آنها نداد. اگر صلاح می دانید در این باره مطلبی بفرمائید.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 207