فصل ششم / خاطرات فضل الله فرخ

ماه رمضان 57

‏در ماه رمضان، انقلاب به اوج خود رسیده بود و سعی شد که حداکثر استفاده شود. در مساجد شهر منبرهای خیلی خوب و پر بار بر پا بود. یکی از این مساجد که در ماه ‏


کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 227

‏رمضان خیلی فعال بود مسجد قبا بود. آقای مفتح از شخصیت ‌هایی مثل مهندس بازرگان، آقای مروی... دعوت می‌ کرد و آنها هم سخنرانی می ‌کردند. جمعیت در اطراف مسجد و خیابان قبا موج می ‌زد و مردم به وسیله تلویزیون‌ های مدار بسته از سخنرانی ‌ها استفاده می ‌کردند. ‏

‏این مجالس مقدمه ‌ای شد برای نماز عید فطر قیطریه که به امامت آقای مفتح برگزار شد. در قیطریه یک محوطه بسیار بزرگی بود که برای نماز در نظر گرفته شد. بلندگو کشیده بودند. آقای مفتح جلوی جمعیت حرکت می ‌کرد و مردم هم به دنبال ایشان به طرف قیطریه حرکت کردند و در آن محوطه وسیع نماز عید خوانده شد. نماز که تمام شد و می ‌خواستیم برگردیم، دیدیم پلاکاردهایی باز شد و جمعیت آماده راهپیمایی شدند. مقصد مشخص نبود. البته به ما نگفته بودند. شعارها شروع شد، اول ملایم بود. تکبیر بود. حرکت کردیم و به سمت پایین، یعنی خیابان شریعتی و همین طور که شعار می ‌دادیم به حسینیه ارشاد رسیدیم. ماموران جلو را سد کردند و به ناچار به خیابان میرداماد هدایت شدیم. زد و خورد نبود. فقط مانع ایجاد می ‌کردند. کامیون ‌های پر از سرباز و تانک ‌ها را جلوی جمعیت قرار می ‌دادند. در بین راه بعضی آقایان، مثل هادی غفاری صحبت کردند. برای اولین بار حضور خانم ‌ها را در جمع راهپیمایان داشتیم. شکوه خاصی حاکم شده بود و بعضی از ماموران با دیدن صحنه‌ های پر شور به گریه می ‌افتادند. مقارن ظهر به تقاطع خیابان شهید مطهری رسیدیم که همانجا نماز جماعت برگزار شد.‏

‏این راهپیمایی تا میدان آزادی ادامه پیدا کرد. در مسیر افراد زیادی حتی خانم ‌های بدون حجاب هم به ما پیوستند. در همان روز راهپیمایی بعدی در روز 16 شهریور اعلام شد که روحانیت مبارز رسما اعلام کرد.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 228