فصل ششم / خاطرات فضل الله فرخ

دستگیری سران رژیم شاه

‏از صبح 22 بهمن، مرتب اسلحه و افراد وابسته به رژیم را به مدرسه رفاه می ‌آوردند‏‎. ‎‏مردم می  ‌رفتند ماشین، سلاح، وسایل قیمتی، قالیچه و وسایل مختلف می‌ آوردند. افراد‏‎ ‎‏مهمی را دستگیر کردند و به آنجا آوردند. تمام اتاق‌ های مدرسه رفاه پر از زندانی شد‏‎. ‎‏زندانی ‌های خیلی گردن کلفت مثل نصیری (رئیس ساواک) سالار جاف، رحیمی (فرماندار نظامی تهران)... را چشم بسته آوردند. مردم هر کس را می ‌شناختند دستگیر‏‎ ‎‏می‌ کردند و به ما تحویل می ‌دادند. سلاح ها را هم مثل خرمن ریخته بودیم وسط مدرسه‏‎.‎


کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 239

‏بعضی از دستگیر شدگان زخمی بودند. یا گلوله خورده بودند یا چوب توی سرشان‏‎ ‎‏خورده بود. ما دوست داشتیم این افرادی را که سالیان سال ظلم کرده بودند اذیت کنیم‏‎ ‎‏ولی امام دستور داده بودند که کسی حق سیلی زدن به گوش این‌ ها را ندارد. باید‏‎ ‎‏محاکمه شوند ولی شکنجه هرگز. اگر دستور امام نبود، مردم این ‌ها را همان بین راه تکه‏‎ ‎‏پاره می ‌کردند. امام فرمان دادند که کسی متعرض خانواده اینها نشود‏‎.‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 240