فصل هشتم / خاطرات سید محمود محتشمی پور

ملاقات برادر و همسر طیب رضایی با امام خمینی

‏یک خاطره دارم از همین منزل آقای روغنی و آن این که ما یک روز، جلسه‌ ا‌ی داشتیم، ‏‎ ‎‏یک مرتبه، یک نفر زنگ زد و آقای عراقی رفت جلوی در و آمد و گفت: من بروم ‏‎ ‎‏منزل امام و برگردم. چون نزدیک منزل آقای روغنی بود. یک مقداری طول کشید وقتی ‏‎ ‎‏برگشت، ما به ایشان گفتیم که چرا این قدر طول کشید. گفت: والله برادر طیب و خانم ‏‎ ‎‏طیب با بچه اش آمده بودند و ملاقات می ‌خواستند با حضرت امام.‏

‏ حاج اسماعیل رضایی؟‏

‏ نه، برادران طیب، یکی شان به نام طاهر بود و یکی دیگرشان هم مسیح که کوره ‏‎ ‎‏پز بود و از همکاران آقا مهدی عراقی بود. یکی از آن دو برادر با خانم طیب آمده ‏‎ ‎‏بودند، که با امام ملاقات کنند آقا مهدی شرح داد که اینها، آمده بودند ملاقات. برادر ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 281
‏طیب به آقا عرض می‌ کند که ایشان خانم طیب است و این هم، بچه اش است. از طیب ‏‎ ‎‏پیغامی آورده بود برای حضرت امام که ما خلاصه مقلد شما هستیم و بودیم. خیلی به ‏‎ ‎‏من فشار آوردند که یک تهمتی به شما بزنم. آخر در آنوقت هم شایع بود که طیب را‏‎ ‎‏تحت فشار قرار داده بود ساواک که تو بگو 200 تومان خمینی به من پول داده و برنامه ‏‎ ‎‏15 خرداد را من ترتیب دادم. طیب گفته بود: نه، من چنین کاری نمی‌ کنم و اگر قطعه، ‏‎ ‎‏قطعه ام کنید، من این تهمت را به امام نمی‌ زنم. خلاصه این پیغام را به وسیله برادرش ‏‎ ‎‏داده بود و از امام خواسته بود که شما، باید شفاعت من را بکنید در قیامت. امام هم دعا‏‎ ‎‏کرده بودند که خداوند ان ‌شاءالله شما را با شهدای صدر اسلام محشور کند و خانمش را‏‎ ‎‏هم گفته بودند: شما مقاوم باش و اجر شما با امام حسین (ع) است و ناراحت نباشید.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 282