پیشگفتار

‏ ‏

‏ ‏

 پیشگفتار

‏ درباره حضرت امام خمینی - سلام اللَّه علیه - حرفها و گفته های بیشماری بیان شده ‏‎ ‎‏است. شخصیّت کم نظیر و عزیزالوجودی که با قیام الهی و رهبری انقلاب اسلامی، ‏‎ ‎‏در مبارزه با طاغوت و رژیم ستمشاهی، نام بلندآوازه انبیای عظام الهی را در ‏‎ ‎‏ابلاغ رسالت الهی خود به جهانیان زنده ساخت، و بسان جدّ پاک و مطهرش، ‏‎ ‎‏پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلّی اللَّه علیه و آله) ندای توحید را بر دروازه های عالم ‏‎ ‎‏طنین انداز کرد و حکومتی دینی را در قالب و ساختار «جمهوری اسلامی‏‏»‏‏ بنیانگذاری و ‏‎ ‎‏تأسیس نمود. اکنون که آن حضرت در جوار رحمت الهی مأوا گزیده است، حسینیه ‏‎ ‎‏جماران، بیت معظّم و حرم مطهّرش، هر صبح و شام محلّ ذکر و دعا و عبادت مؤمنان ‏‎ ‎‏است. ‏

‏ آنچه در پیش روی خوانندگان ارجمند قرار دارد، روایتی از سیره طیّبه ‏‎ ‎‏امام خمینی(س) از لسان مبارک یار صدیق و حواری ایشان، یعنی حضرت آیت اللَّه ‏‎ ‎‏اکبر هاشمی رفسنجانی می باشد؛ هم او که نگاه به ایشان، تداعی خاطره خمینی ‏‎ ‎‏کبیر است و گویی با هر نگاه، این امام است که از بهشت به دیدن ما خاکیان آمده است. ‏‎ ‎‏بدون تردید اطاله کلام در این رابطه، توضیح واضحات بوده و به همین اندازه بسنده ‏‎ ‎‏می شود.‏

‏از آن روز که آیت اللّه هاشمی رفسنجانی در پاییز 1327 هجری شمسی و در 14‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه ج
‏سالگی عازم شهر مقدّس قم شد و به صفوف سربازان اسلام و یاران امام زمان ـ عجل اللّه ‏‎ ‎‏تعالی فرجه الشریف ـ ملحق شد، دهها سال می گذرد. از همان سالهای اولیه‏‎ ‎‏دوران جوانی و طلبگی، زمینه آشنایی و مراودت و کسب فیض از محضر حاج آقا‏‎ ‎‏«روح اللّه » برای ایشان فراهم آمده و به سرعت در شمار اصحاب خاص آن حضرت قرار‏‎ ‎‏گرفت.‏

‏با جامعه شناسی و نگاهی نافذ به تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی و با لحاظ‏‎ ‎‏رویدادهای سرنوشت ساز دیگر، در لابلای صفحات تاریخ معاصر ایران زمین، می توان‏‎ ‎‏به اهمیّت و نقش تأثیرگذار حضرت آیت اللّه هاشمی رفسنجانی به عنوان معتمد و مشاور‏‎ ‎‏امین حضرت امام، در کوران این حوادث واقف شد. در همین رابطه مناسب است تا در‏‎ ‎‏این نوشتار از لسان مبارک ایشان درباره حضور فداکارانه ای که در صحنه های گوناگون‏‎ ‎‏انقلاب داشته اند، بهره ببریم. آیت اللّه هاشمی رفسنجانی در خصوص این مطلب اظهار‏‎ ‎‏می دارند:‏

‏من از 27 سالگی تصمیم گرفتم وارد مبارزات بشوم و از آن زمان تصمیم گرفتم‏‎ ‎‏خودم را فدای اسلام و انقلاب کنم. من هر چه هستم مال انقلابم؛ و از آن اوّل تا به‏‎ ‎‏حال هر وقت، در هر زمانی و دورانی نیاز به فدارکاری بود، و یک جایی کار مهمی‏‎ ‎‏بود که از من ساخته بود، وارد شدم. در دوران انقلاب یک زمانی لازم بود مسألۀ‏‎ ‎‏فلسطین مطرح بشود و کسی حاضر نبود، زیرا رژیم نسبت به مسأله فلسطین خیلی‏‎ ‎‏سخت گیر بود، من در این باره کتاب نوشتم و مطرح کردم و بدترین شکنجه ها را به‏‎ ‎‏خاطر این کتاب تحمّل کردم و راضی هستم.‏

‏یک وقتی نیز لازم بود وارد مبارزه مسلّحانه بشویم، چون بعد از 15 خرداد‏‎ ‎‏روحیه مردم را خرد کرده بودند، باید این روحیه خرد می شد؛ یک روز وارد این‏‎ ‎‏مبارزه شدیم و فکر می کردیم بیش از دو سال عمر نخواهیم نکرد؛ زیرا افرادی که‏‎ ‎‏مسلّحانه اقدام می کردند معدل ‏‏[‏‏ادامۀ‏‏]‏‏ عمرشان دو سال بود و ما هم با این معیار وارد‏‎ ‎‏شدیم و البته آن اتّفاق نیفتاد.‏

‏پیش از پیروزی انقلاب در خارج، مشکلاتی بر سر راه مبارزه پیش آمد که برای‏‎ ‎‏حل کردن آن به خارج رفتم، پنج تا شش ماه در آنجا ماندم، اختلافاتشان را‏‎ ‎

کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه د
‏حل کردم؛ به نجف، لبنان، امریکا و اروپا رفتم. بین نیروها اتّحاد به وجود آوردم. در‏‎ ‎‏بلژیک بودم  که خبر رسید گروهی را گرفته اند، آن کسی را که گرفته بودند کسی بود‏‎ ‎‏که اگرقرار بود بعدی گیر بیفتد، من بودم. زیرا اگر او اعتراف می کرد نوبت من‏‎ ‎‏می شد. دوستان به من گفتند: به ایران نرو. بمان و اینجا را اداره کن.‏

‏گفتم فکر می کنم که ایران الان بیشتر احتیاج دارد. ما می رویم آنجا و کار‏‎ ‎‏می کنیم حتی اگر در زندان باشد. می دانستم که دستگیر می شوم. با این حال‏‎ ‎‏باز گشتم وقتی وارد گمرک بازرگان در مرز ترکیه شدم. مأموران ساواک گذرنامه ام را‏‎ ‎‏گرفتند لابد برای بررسی سفرم؛ و دستگیرم نکردند. بخانه آمدم آن روز سراغم‏‎ ‎‏نیامدند ولی بعدا" معلوم شد در تمام ده روز زیر نظر بوده ام برای کشف ارتباطات و‏‎ ‎‏سند سازی. پس از ده روز دستگیر شدم. و تا سه ماه قبل از پیروزی نهائی انقلاب‏‎ ‎‏در زندان بودم. ‏

‏قبل از انقلاب مردم با مشکل سوخت روبرو بودند. به دستور امام رفتیم و آن‏‎ ‎‏روز بدترین مشکل مبارزه را حل کردیم؛بعد از انقلاب مشخص شد گروهکها همه‏‎ ‎‏دارای تشکیلات هستند و ما همه تلاش خود را کرده و حزب جمهوری اسلامی را‏‎ ‎‏تأسیس کردیم. در شورای انقلاب بودیم، دیدیم وزارت کشور مشکل دارد.‏‎ ‎‏سرپرست وزارت کشور شدم و مشکل آنجا را حل کردم. پیروزی بنی صدر در‏‎ ‎‏انتخابات، فتنه بزرگی برای کشور شد و ما در مجلس این مسأله را حل کردیم. ‏

‏در جنگ، عملیات رمضان و والفجر مقدماتی، ناموفق بودند؛ در جبهۀ جنگ به‏‎ ‎‏بن بست رسیدیم. مسائل داخلی در نیروهای مسلح پیدا شد که من به فرمان امام‏‎ ‎‏مسئولیت فرماندهی جنگ را گرفتم و نمی خواستم یک طلبه فرمانده جنگ باشد که‏‎ ‎‏به شخصیتهای نظامی در جبهه ضربه ای وارد شود. من فرمانده جنگ بودم بی نام؛ تا‏‎ ‎‏اواخر جنگ. و در تمام عملیات موفق کربلاها، والفجرها، تسخیر فاو، ماووت و‏‎ ‎‏غیره، هیچ وقت فرماندهی ام را اعلام نکردیم؛ چون ما برای نام نرفته نبودیم. اما وقتی‏‎ ‎‏که ورق برگشت، به هر دلیلی فاو را از ما پس گرفتند، معلوم شد که جنگ به کسی‏‎ ‎‏احتیاج دارد که مسئولیّت را بپذیرد و اعلام کند. آنجا دیگر نمی شد. ما موافقت کردیم‏‎ ‎‏که امام رسماً واگذاری جانشینی فرماندهی کلّ قوا را اعلام کنند. این زمان، مسئول‏‎ ‎‏لازم داشت و معلوم بود که مسئولیت آن سنگین بود. ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه ه
‏وقتی مشخص شد بخاطر دخالت آمریکا در جنگ و بکارگیری سلاحهای‏‎ ‎‏خطرناک شیمیائی علیه ایران توسط صدام و مشکلات زیاد اقتصادی و مشروط شدن‏‎ ‎‏ادامه جنگ از سوی فرماندهی سپاه به تحویل سلاح و امکاناتی که قدرت تأمین آنها‏‎ ‎‏نبود باید آتش بس را بپذیریم، بنده و رهبر معظّم انقلاب و آقایان اردبیلی و حاج‏‎ ‎‏احمد آقا و نخست وزیر خدمت امام رفتیم و توضیح دادیم که وضع به اینجا رسیده و‏‎ ‎‏باید آتش بس را بپذیریم برای امام بسیار مشکل بود که آتش بس را بپذیرند. چون‏‎ ‎‏شعار جنگ جنگ تا پیروزی یا مقاومت تا آخرین قطره خون همه گیر بود. من گفتم‏‎ ‎‏اگر مصلحت در پذیرش آتش بس است اینجانب فرمانده جنگ و جانشین فرمانده‏‎ ‎‏کل قوا هستم. من الان پذیرش آتش بس را اعلام می کنم و بعد شما مرا مؤاخذه کنید.‏‎ ‎‏برای اینکه مسأله حل شود. چون همه رأیشان این بود که جنگ باید حل شود. اما‏‎ ‎‏بحث این بود که چگونه یک نفر مسئول معرفی بشود و امام از ما جلو زدند. ایشان‏‎ ‎‏نامه ای به مجلس فرستادند و خود ایشان با آن بیانیه مسأله را حل کردند و به عهده‏‎ ‎‏گرفتند که برای ما واقعاً چیز عجیبی بود. ما فکر نمی کردیم که امام به عهده بگیرند.‏‎ ‎‏این وضع من بود.‏‎[1]‎

‏از سوی دیگر، انجام تکلیف الهی و ابلاغ رسالت تاریخی در روز 14 خرداد 1368‏‎ ‎‏توسط حضرت آیت اللّه هاشمی رفسنجانی در اعلان نظر امام امّت، درباره صلاحیت و‏‎ ‎‏شایستگی حضرت آیت اللّه خامنه ای برای رهبری انقلاب اسلامی، که قرین با «اللّه اکبر»‏‎ ‎‏بود، ضمن اینکه «خبرگان رهبری» را در انتخاب رهبری الهی و شایسته برای نظام‏‎ ‎‏اسلامی رهنمون گردید، عبادتی عظیم و حسنه باقیه ای است که تا ظهور دولت یار،‏‎ ‎‏خیرات و برکات آن نه تنها بر ایران زمین، بلکه شامل حال امّت اسلام و تمامی ملّتهای‏‎ ‎‏آزاده خواهد بود. ‏

‏آری، بی شک ایران اسلامی، نام پر آوازه و میخکوب کننده فرمانده دوران دفاع‏‎ ‎‏مقدس و سردار بزرگ سازندگی، «اکبر هاشمی رفسنجانی» را با بزرگی و افتخار بر تارک‏‎ ‎‏جبین خود به همراه خواهد داشت. ‏

‏مناسب است تا در اینجا به فرازی از پیام حکیمانه رهبر عزیز انقلاب اسلامی‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه و
‏حضرت آیت اللّه العظمی خامنه ای ـ دامت برکاته ـ که دربارۀ شخصیّت آیت اللّه هاشمی‏‎ ‎‏رفسنجانی به مناسبت درگذشت والده ایشان مرقوم داشته اند، اشاره کنیم.‏

‏معظّم له فرمودند: «آن بانوی گرامی، زنی پارسا و مادری فداکار و برجسته بود و دامان‏‎ ‎‏پاک و تربیت شایسته او توانسته بود، فرزند ممتاز و مبارکی را که مایه مباهات و‏‎ ‎‏سرافرازی پدر و مادر است، به جامعه و کشور خود، هدیه کند».‏‎[2]‎

‏نگارنده ـ که به هنگام نگارش این سطور، بیست و پنج ساله می باشد ـ  همواره پیگیر‏‎ ‎‏مواضع و اندیشه های حضرت آیت اللّه هاشمی رفسنجانی بوده است؛ که تهیه و تنظیم‏‎ ‎‏کتابی درباره حضرت امام خمینی ـ سلام اللّه علیه ـ از لسان مبارک ایشان، ثمره این تلاش‏‎ ‎‏است.‏

‏بدون تردید این کار کوچک، زمینه ای است تا از نیم قرن جهاد و مبارزه مستمر‏‎ ‎‏حضرت آیت اللّه هاشمی رفسنجانی که در راه اسلام و میهن اسلامی، تا مرز شهادت گام‏‎ ‎‏برداشتند، قدردانی کنیم. بعلاوه اینکه در نوع خود، سندی ماندگار و شاهدی صادق و‏‎ ‎‏گویا برای محقّقان و آیندگانی است که به دنبال فحص و تحقیق دربارۀ شخصیت الهی‏‎ ‎‏حضرت امام خمینی(س) می باشند.‏

‏به همین دلیل با استعانت از خداوند متعال و با وجود محدودیّت منابع و نیز تحمّل‏‎ ‎‏مشقّتها و سختیهای مرتبط به انجام این کار، به تحقیق مفصّل و همه جانبه ای درباره‏‎ ‎‏زندگانی حضرت امام خمینی(س) پرداخته و هم اینک این کتاب نورانی که برآمده از‏‎ ‎‏مطالعه بیش از یکصد کتاب مختلف، هزار شماره از دهها مجلّه و مطبوعه گوناگون و نیز‏‎ ‎‏ده هزار شماره از روزنامه های کثیرالانتشار از سال 1358 تا اواخر 1383 می باشد؛ در‏‎ ‎‏پیش روی خوانندگان عزیز است که امید است موجب شرح صدر و سبب فتوحات‏‎ ‎‏باشد. ‏

‏لازم می دانم به محضر شریف حضرت آیت اللّه هاشمی رفسنجانی که این بنده‏‎ ‎‏کمترین را ـ که می رفت تا دیدار با ایشان به سال بعد موکول شود، خارج از روال معمول ـ‏‎ ‎‏به حضور پذیرفته و مورد تفقّد پدرانه خویش قرار داده و با ارائه ارشادات و نکات لازم،‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه ز
‏این اثر را تأیید فرمودند، نهایت خضوع و امتنان را ابراز کنم.‏

‏شایان ذکر است که حضرت آیت اللّه هاشمی رفسنجانی پس از مطالعه نسخه‏‎ ‎‏اولیّه این کتاب که برای تأیید و ملاحظه، محضر ایشان ارسال داشته بودم، با تعبیر از آن‏‎ ‎‏به عنوان یک «اثر ماندگار درباره امام»، در ضمن صحبت، به فرصت اندکی که‏‎ ‎‏داشته اند اشاره کرده، فرمودند که: این کتاب را در ماشین گذاشته در فاصله منزل تا محل‏‎ ‎‏کار، به مطالعه آن می پرداختم. ‏

‏ایشان با ابراز رضایت از کار انجام گرفته، از اینکه نگارنده در مقدمه این اثر از ایشان‏‎ ‎‏تعریف و تمجید کرده است، خواستار اصلاح مقدمه و حذف مطالبی که به نحوی‏‎ ‎‏متضمّن تعریف و تمجید از ایشان است، شدند و هر چه بنده اصرار بر عدم تغییر در‏‎ ‎‏مقدمه کردم، ایشان بیشتر امتناع ورزیدند؛ در نهایت، اطاعت امر نموده و این نوشته را‏‎ ‎‏بازنویسی کردم.‏‎[3]‎

‏ نکته لازم به ذکر دیگر اینکه هنگامی که آیت اللّه هاشمی رفسنجانی مشغول‏‎ ‎‏ارائه نکات و رهنمودهای لازم درباره مطالب این کتاب بودند، به هنگام بیان یکی‏‎ ‎‏از بخشهای این کتاب ـ که درباره ارتباط امام امّت با حضرت آیت اللّه خامنه ای است،‏‎ ‎‏متوجه شوق عجیب و ارادت زایدالوصف ایشان نسبت به رهبر معظّم انقلاب، از نزدیک‏‎ ‎‏شدم؛ به گونه ای که شاهد تغییر لحن صدا و گفتار ایشان در این خصوص و در بیان این‏‎ ‎‏موضوع بودم. مایل بودند که در این باره مطالب بیشتری گنجانده شود؛ که بحمد اللّه پس‏‎ ‎‏از این دیدار به نکات دیگری دست یافته و به این کتاب افزودم. اگر چه حکایت شیدایی‏‎ ‎‏این دو یار و حواریّ امام سخنی به بلندای آفتاب دارد، اما ذکر این مطلب خالی از لطف‏‎ ‎‏نیست.‏

‏آیت اللّه هاشمی رفسنجانی در پاسخ به این سؤال که صرف نظر از اینکه برخی از‏‎ ‎‏افراد افراطی گروههای به اصطلاح چپ امروزی یا اصلاح طلب از جنابعالی انتقاد‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه ح
‏می کنند، برخی از نیروهای ارزشی می گویند که بعضی برنامه های دولت شما، عدول از‏‎ ‎‏خط امام بود که بعدها باعث رنجش خاطر مقام معظم رهبری شد؛ اظهار می دارند که:‏‎ ‎‏«امام و رهبری آنقدر برای من عزیز هستند که فکر می کنم نیازی به جواب دادن به این‏‎ ‎‏سؤال نیست، ولی چون قرار گذاشتیم که به شبهات پاسخ دهیم، می گویم. از درگاه‏‎ ‎‏خداوند استمداد می طلبم تا استناد به سخنان این دو بزرگوار حمل بر خودستایی نشود.‏‎ ‎‏هدف فقط بیان واقعیتهاست. اگر بناست به این منابع معتبر و مقدس استناد شود، نمونه‏‎ ‎‏هایی را ذکر می کنم. بعید می دانم که اظهارات و رفتار امام درباره من بر کسی پوشیده‏‎ ‎‏باشد...‏

‏درباره رهبر معظم انقلاب هم مطلب از اینها بالاتر است. آیا جمله معروف «هیچ کس‏‎ ‎‏برای من هاشمی نمی شود» آن هم در پایان دوره 8 ساله ریاست جمهوری من، برای شما‏‎ ‎‏معنای خاصی ندارد؟ اینکه ایشان لقب «دولت کریمه» را به دلیل خدمات انجام شده به‏‎ ‎‏دولت سازندگی دادند که در اصل برای دولت امام زمان(عج) در نظر گرفته شده و‏‎ ‎‏ارزش گذاریهایی که بارها ایشان از خدمات دولت کردند، چیزهایی نیست که به آسانی از‏‎ ‎‏حافظه تاریخ محو شود. اگر منتقدان در هر چیز دیگری تردید دارند، نمی توانند این که‏‎ ‎‏مرا برای مسئولیت اداره مجمع تشخیص مصلحت نظام که اهمیّت و حساسیّت آن بر‏‎ ‎‏شما پوشیده نیست، مناسب تشخیص داده اند، منکر باشند.‏

‏مسأله ای مهم را که تاکنون به جز یک مورد، در جایی عنوان نشده است، برای شما‏‎ ‎‏می گویم. بنا بود، من در مراسمی که برای شهدا در یزد برگزار شده بود، سخنرانی کنم.‏‎ ‎‏آقای راشد یزدی، مسئول بنیاد شهید آن روز یزد که مورد اعتماد و عنایت رهبری است،‏‎ ‎‏در سخنان قبل از صحبت گفتند که به گوش خودشان از زبان آیت اللّه خامنه ای شنیده اند‏‎ ‎‏که فرموده اند: از خدا خواسته اند، اگر مقدّر است که آسیبی به هاشمی برسد و انقلاب از‏‎ ‎‏خدمات او محروم شود، آن آسیب به ایشان برسد و الفاظی که بهتر است بیان نشود و‏‎ ‎‏می توانید از خود آقای راشد یزدی که الان در مشهد هستند، بپرسید یا به نوار ضبط شده‏‎ ‎‏آن روز مراجعه کنید. البته ارادت خاص من به امام و رهبری هم بر کسی پوشیده نیست و‏‎ ‎‏نیاز به استدلال و سند ندارد. از کسانی که این حرفها را مطرح می کنند، می پرسم که‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه ط
‏ندیده گرفتن اینهمه مطالب صریح، گویا و چسبیدن به مطالب کلی که ربطی به اهداف‏‎ ‎‏شما ندارد و سوءاستفاده از آن، برای نشان دادن جدایی من از راه امام و رهبری، ناروا،‏‎ ‎‏انحراف و جفای به تاریخ نیست؟»‏‎[4]‎

‏نکته با اهمیت دیگر اینکه این بنده، اگر چه از سالها قبل به لطافت روح و عظمت‏‎ ‎‏وجودی آیت اللّه هاشمی رفسنجانی پی برده بودم و اگر چه، این اولین باری نبود که ایشان‏‎ ‎‏را از نزدیک زیارت می کردم، اما در این دیدار آنچه را که می دانستم، برایم ملموس تر‏‎ ‎‏شد. ‏

‏داستان از این قرار است که وقتی بنده خطاب به ایشان به نامردی کسانی که نسبت به‏‎ ‎‏ایشان انواع تهمتها و ناسزاها را روا داشتند و امروز از امام و رهبری فاصله گرفته اند،‏‎ ‎‏اشاره کردم، ایشان نگاه عمیق و نافذ خود را در حالی که تسبیحی در دست داشتند، برای‏‎ ‎‏چند لحظه به پایین افکنده و سپس دوباره به این بنده کمترین نگاه کرده و با کمال آرامش،‏‎ ‎‏در حالی که از لحن گفتارشان می شد، تلاطم درونی سینه مبارکشان را که صندوقچه‏‎ ‎‏اسرار نظام است، به وضوح احساس کرد؛ فرمودند: ‏

‏ما از اول دوران مبارزه و از اوایل انقلاب، در معرض ترور و انواع تهمتها بوده ایم.‏

‏اگر چه ایشان در ادامه با همان خنده همیشگی خود به این بحث ادامه ندادند که این‏‎ ‎‏حاکی از روح جوانمردی و فتوت ایشان است. ‏

‏در خاتمه، لازم می دانم از همکاری برادر گرامی، جناب آقای مهندس محسن‏‎ ‎‏هاشمی، فرزند گرامی حضرت آیت اللّه هاشمی رفسنجانی، که نسخه اولیه این کتاب را به‏‎ ‎‏استحضار مبارک والد معظّم و بزرگوارشان، رسانیده و نیز از سرکار خانم بنی هاشمیان،‏‎ ‎‏در دفتر نشر معارف انقلاب، که مساعدتهای فراوانی در به فرجام رسیدن این اثر مبذول‏‎ ‎‏داشتند، صمیمانه سپاسگذاری کنم.‏

‏از برادران عزیز دست اندرکار در ساختمان قدس (کاخ مرمر) و تیم حفاظتی آن، و نیز‏‎ ‎‏برادر گرامی جناب آقای مهندس سلیمانی مدیر کل روابط عمومی مجمع تشخیص‏‎ ‎‏مصلحت نظام و عزیزان همکارشان در آن مجموعه که با این بنده کمترین، با وجود تراکم‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه ی
‏برنامه ها و جلسات، همکاری بی شائبه ای داشته، خاصّه در مواردی که مستلزم تصدیع و‏‎ ‎‏کسب نظر حضرت آیت اللّه هاشمی رفسنجانی بوده و ایشان نیز ارائه طریق فرموده و‏‎ ‎‏موجبات تسریع و پیشبرد در روند امور مربوط به انجام این اثر را فراهم داشتند،‏‎ ‎‏صمیمانه قدردانی می نمایم و برای این عزیزان که شب و روز و بطور خستگی ناپذیر به‏‎ ‎‏خدمت و پاسداری از وجود عزیز و گرانمایه حضرت آیت اللّه هاشمی رفسنجانی همّت‏‎ ‎‏می گمارند، آرزوی تندرستی و کامیابی در زندگانی را از خداوند منّان خواستارم. ‏

‏از مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی ـ سلام اللّه علیه ـ بویژه جناب آقای‏‎ ‎‏دکتر حمید انصاری که با در اولویّت قرار دادن چاپ این اثر، موجبات تسهیل و نشر آن را‏‎ ‎‏فراهم داشتند، نهایت تشکر و قدردانی را می نمایم.‏

‏اینجانب ناصیه خضوع و جَبهه شکر و خشوع، به درگاه بلند مرتبه و عزّ ربوبی‏‎ ‎‏نهاده، بقای وجود شریف و سلامتی و تندرستی شهید زنده و ذخیره الهی انقلاب،‏‎ ‎‏حضرت آیت اللّه هاشمی رفسنجانی را در راه خدمت به اسلام عزیز و ایران سرافراز، از‏‎ ‎‏خداوند سبحان ـ جلّت عظمته ـ مسئلت می دارم.‏

‏والسّلام علینا و علی عباد اللّه الصالحین ‏

‏و آخر دعونا أن الحمدللّه ربّ العالمین ‏

عبدالرزاق اهوازی              

‏22 / بهمن ماه / 1383‏          

‏ ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه ک

‎ ‎

کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه ل

  • . جمهوری اسلامی؛ 29 خرداد 1372، ش 4066، ص 14.
  • . جمهوری اسلامی؛ 2 بهمن 74، ش  4815 ص 3
  • .شایان ذکر است که در اواخر اردیبهشت 1385 - قبل از چاپ این اثر - که نسخه نهایی کتاب، جهت رؤیت به محضر آیت الله هاشمی رفسنجانی ارسال شده بود، ایشان ضمن مطالعه آن، بیش از یک صفحه که حاوی مطالبی تاریخی و مهمی است، با دستخط مبارک خود، بر مقدمه خویش که نگاشته بودند و نیز بر متن پیشگفتار نگارنده افزودند.
  • . جام جم؛ 13 دی 1382، ش 1051 ص 8