امام و سیاست خارجی

دیدار مرد شماره دو لیبی

دیدار مرد شماره دو لیبی

‏معمّای ناپدید شدن امام موسی صدر در لیبی، از جمله مسائلی بود که میان ما و دولت آن‏‎ ‎‏کشور فاصله ایجاد کرد.‏‎[1]‎‏ آقای معمّر قذافی (رهبر لیبی) تمایل زیادی داشت که در همان‏‎ ‎

کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 209
‏روزهای اول پیروزی انقلاب  به ایران بیاید، ولی همین مسأله و حساسیّتی که امام نسبت‏‎ ‎‏به آن داشتند، یک مانع بزرگ برای این کار بود، حتی وقتی آقای عبدالسلام جلّود معاون‏‎ ‎‏قذافی، در همان روزهای اول پیروزی انقلاب (در تاریخ 7 اسفند 1357) به صورت‏‎ ‎‏غیررسمی به ایران آمد و در دیدار با امام، درخواست مسافرت آقای معمّر قذافی را‏‎ ‎‏مطرح ساخت، امام، چنین دیداری را به بعد موکول ساختند.‏‎[2]‎‏ البته این عدم تمایل امام،‏‎ ‎‏مانع این نشد که لیبیاییها به دنبال سفرهای رسمی، به ایران نباشند. همین اشتیاق آنها‏‎ ‎‏موجب شد که با تلاش و پیگیری غیر رسمی که شهید محمد منتظری کرد، مقدمات‏‎ ‎‏دومین سفر سرگرد عبدالسلام جلّود ـ که عضو شورای انقلاب لیبی بود و از وی به عنوان‏‎ ‎‏مرد شماره دو آن کشور نام می بردند، فراهم شد و او (در تاریخ 4 اردیبهشت 1358)‏‎ ‎‏رسماً به ایران آمد. ‏

‏جلّود در دومین دیدار با امام نیز، از انقلاب اسلامی تجلیل کرد و آن را انقلابی‏‎ ‎‏دانست که ثابت کرد سلاح ایمان، نیرومندتر از تانکهاست و خواستار نزدیکی دو انقلاب‏‎ ‎‏ایران و لیبی شد.‏

‏در این دیدار، همان طور که انتظار می رفت بار دیگر به سرنوشت امام موسی صدر‏‎ ‎‏رهبر شیعیان لبنان، اشاره و از مسأله پیش آمده برای ایشان، به شدت اظهار تأسف کردند‏‎ ‎‏و از آقای جلّود خواستند که با استفاده از تمام قدرت خود برای رفع این مشکل و‏‎ ‎‏برطرف کردن سوءتفاهمات پیش آمده، اقدام کنند.‏‎[3]‎

‎ ‎

کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 210

  • . در اینجا مناسب است تا در تکمیل این مطلب به پرسشی که از آیت اللّه هاشمی رفسنجانی شده و پاسخ ایشان اشاره نماییم.      فصلنامه نامه مفید: سؤال بسیار جدی این است که چرا در طول دو دهه گذشته، جمهوری اسلامی به شکلی جدّی تر و فراتر از ملاقاتهای رسمی و تشریفاتی با قضیه آقای صدر بر خورد نکرده است؟      آیت اللّه هاشمی رفسنجانی: لابد اینها نمی دانند که ما چه کردیم. البته ما هم درست به آنها نگفتیم. ایران خیلی جدی با مسأله برخورد کرد. در همان موقع و بعد از پیروزی انقلاب، نخست وزیر لیبی به ایران آمد. مهمترین مشکل ایشان در اینجا همین مسأله بود. ایشان مدتهای طولانی در هتل مانده بود و نه کسی وقت ملاقات می داد و نه روابط ایران با لیبی جدی گرفته می شد. با اینکه لیبی قبل از انقلاب به صورتهای مختلفی به انقلاب ما کمک کرده بود. این طور هم نبود که کسی بخواهد اینها را در اینجا برنجاند.      ما با افکار همان زمانمان هم، برای مثل انقلاب لیبی احترام قائل بودیم. تنها همین مسأله باعث شد تا آن توقعی که از همکاری دو انقلاب می رفت، جامه عمل نپوشد. ما این جا درباره مذاکراتمان خیلی حرفها داریم. متأسفانه در آن یکی دو سال اول، مذاکرات را ثبت نمی کردیم. در هر صورت این قضیه جزءِ مباحث جدی ایران بود. تحقیقات کردیم، آدم فرستادیم و انواع کارها را کردیم؛ اما خب، به جایی نرسید. آنهایی که این سؤال را می کنند؛ مثلاً توقع داشتند که ایران چه بکند؟ بله، ما بنا نداشتیم و اصلاً سیاستمان هم این نبود که کشور لیبی را متهم کنیم اینکه او مسئول این کار است.      ما فقط یک سؤال مهم داشتیم و آن اینکه بالاخره ایشان به لیبی آمده است و از لیبی رفته است! شما باید به ما بگویید که ایشان الان کجاست؟ بالاخره یا زنده هست یا نیست! آنها هم یک جواب روشنی درست کرده بودند که این تذکره ایشان است و تا ایتالیا را ما خبر داریم که ایشان رسیده است! بعد از آن را دیگر ما خبر نداریم! آنها چنین جواب روشنی داشتند و ما هم هیچ ابزاری که از این جا جلوتر برویم نداشتیم. دو طرف قضیه در این جا حسابی قفل کرده بودند. تنها چیزی که می توان گفت اینها توقع دارند که ما باید با لیبی قطع رابطه می کردیم. اگر چنین می کردیم، چه اتفاقی می افتاد؟ چه می شد و چه نفعی برای آنان حاصل می شد؟ اگر یک امید کوچکی هم بود از بین می رفت! ما خیلی جدی بودیم. (فصلنامه نامه مفید؛ ش 16، بهار 1378)
  • . حضرت امام در این دیدار فرمودند: ما نگران سرنوشت امام موسی صدر هستیم و می خواهیم به محض بازگشت به لیبی به سرهنگ قذافی بگویید هر چه زودتر در مورد سرنوشت امام موسی صدر رسیدگی کند.     [در پاسخ تقاضای هیأت لیبیایی که امام اجازه دهند سرهنگ قذافی برای عرض تبریک به ایران بیاید: ]من فعلاً به قم می روم و این دیدار را به زمان دیگری موکول کنید. صحیفه امام؛ ج 6، ص 257.
  • . انقلاب و پیروزی؛ صص 270ـ273.