امام در دفتر خاطرات ایام

سال 1360

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

شنبه 1 فروردین 1360

‏هنگام تحویل سال، آقایان خامنه ای و موسوی اردبیلی در منزل مهمان من بودند. با هم‏‎ ‎‏پیامهای نوروزی را شنیدیم؛ پیامهای امام، بنی صدر، رجائی، بهشتی و من. پیامها خشک‏‎ ‎‏و تقریباً بی محتوا بود و چون همگی از حفظ و بدون یادداشت (ایراد شده) بود الفاظش‏‎ ‎‏هم خیلی روان نبود. پیام امام جاذبه دیگری داشت.‏‎[1]‎

‏ ‏

پنج شنبه 6 فروردین 

‏از منزل امام تلفن شد و برای روز شنبه قرار ملاقات با امام گذارده اند. امام را خیلی‏‎ ‎‏دوست دارم، از خبر ملاقات خوشحال شدم. در جبهه و بیمارستانها، خیلی ها از من‏‎ ‎‏خواسته اند صورت امام را از طرف آنها ببوسم، ان شاءالله می بوسم، بهانه خوبی است.‏‎[2]‎

‏ ‏

شنبه 8 فروردین 

‏هشت و نیم صبح به اتفاق آقای خامنه ای به زیارت امام رفتیم. در دفتر امام، دکتر ابراهیم‏‎ ‎‏یزدی و استانداران ایلام و همدان را ملاقات کردیم. در زیارت امام گزارش (سفر به)‏‎ ‎‏خوزستان را تقدیم داشتم و از امام خواستم که به مسئولیت فرماندهی کلّ قوا، توجه‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 349
‏بیشتری بفرمایند و از عدم تحرّک در جبهه ها ـ که نیروهای ما را به ستوه آورده است ـ‏‎ ‎‏شکایت کردم و اینکه به ارتش، در آبادان، توپ 175 داده نمی شود که بتوانند حمله به‏‎ ‎‏شهرها را تلافی کنند.‏

‏از امام درباره راه حلّ مشکل تعیین تکلیف زمین و تجارت و صنایع و... در مجلس‏‎ ‎‏کمک خواستم؛ راهنمایی موثری نفرمودند.‏

‏آقای خامنه ای از اینکه طبق قانون نمی توانند در ارتش نظارت بیشتری داشته باشند،‏‎ ‎‏از خود سلب مسئولیت کردند و از امام خواستند که خودشان توجه بیشتری در هدایت‏‎ ‎‏جنگ و ارتش مبذول دارند. امام از ایشان خواستند که اطلاعات کافی در اختیار امام‏‎ ‎‏گذارده شود که تا بتوانند تصمیم مقتضی را بگیرند. آقای خامنه ای، بار دیگر ضرر عزل‏‎ ‎‏سرهنگ صیّاد شیرازی را گوشزد کردند، ولی امام مطلب را بی اهمیّت تلقی کردند.‏‎[3]‎

‏ ‏

چهارشنبه 12 فروردین 

‏امروز تعطیل بود. از خانه بیرون نرفتم. باران سنگینی بارید و مزاحم انجام گرفتن‏‎ ‎‏راهپیمایی شد. ساعت نه صبح، احمد آقا خمینی تلفن کرد. ایشان بایستی پیام امام را در‏‎ ‎‏مراسم راهپیمایی قرائت کند...‏

‏پیام امام را از رادیو شنیدم. در اخبار بعد از ظهر خوانده شد. خیلی متین و جالب و‏‎ ‎‏حساب شده بود. (امام در این پیام) به تخلّف روزنامه های میزان و انقلاب اسلامی‏‎[4]‎‏ از‏‎ ‎‏فرمان آرامش اشاره داشتند و اشاره به دستوری که به دادستان کلّ کشور، در مورد‏‎ ‎‏تعقیب متخلّفان همین دو روزنامه داده اند. انصافاً آقای بنی صدر در (ستون) کارنامه‏‎ ‎‏(انقلاب اسلامی) مورّخ 11 / 1 / 60 وقاحت را از حدّ گذرانده و به همه حتی رهبر،‏‎ ‎‏اهانت کرده. پیدا است که اینها تشنج را طالبند.‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 350
‏در پیام امام در مورد جنگ و هیأت میانجی هم مطالبی آمده که سیاست آقای‏‎ ‎‏بنی صدر را محکوم می کند. آقای بنی صدر در کارنامه دیروز خود نوشته، مایل است به‏‎ ‎‏جنگ خاتمه بدهد و صلح کند، ولی شعارهای امروز و اظهارات امام یقیناً راه را برای‏‎ ‎‏ایشان بسته است.‏‎[5]‎

‏ ‏

پنج شنبه 13 فروردین 

‏ساعت نه صبح به زیارت امام رفتم. چیزهایی که در ارتباط با جنگ و هیأت صلح‏‎ ‎‏می دانستم، گفتم. امام ضمن اینکه مایلند جنگ زودتر تمام شود، صلاح نمی دانند که ما‏‎ ‎‏کوتاه بیائیم و از اینکه شرط شود بعد از صلح نباید به ملت عراق، علیه صدام کمک کنیم،‏‎ ‎‏نگرانند؛ اگر این مضمون بخواهد در قرار داد بیاید، نگرانی دارند، مخصوصاً با توجه به‏‎ ‎‏انتظارات مردم عراق.‏

‏امام با انتخاب آقای محمد یزدی از طرف ما، در هیأت حکمیّت‏‎[6]‎‏ موافق بودند. با‏‎ ‎‏آقای موسوی اردبیلی تلفنی صحبت کردم. گفتند: امام جازم اند که آقای بنی صدر باید‏‎ ‎‏دفترشان را تصفیه کنند و با گروههای ضد انقلاب، علناً و صراحتاً باید مخالفت کنند و‏‎ ‎‏اجازه تعقیب مسئولان چهارده اسفند و رئیس جمهور را داده اند و تأکید کرده اند که هیأت‏‎ ‎‏حکمیت سریعاً عمل کند...‏

‏احمد آقا خمینی، تلفن کرد و گفت: «امام می گویند گویا قطب زاده‏‎[7]‎‏ وضع مالی بدی‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 351
‏دارد، فکری شود».‏‎[8]‎

‏ ‏

دوشنبه 17 فروردین 

‏آقای خامنه ای عازم کردستان شدند. از فرودگاه سندی فرستادند در مورد اظهارات آقای‏‎ ‎‏بنی صدر در خدمت امام، در جواب اعتراض امام به عدم واگذاری توپ یکصد و هفتاد و‏‎ ‎‏پنج به آبادان. (این سند در اصل شکایت سرهنگ شکریز فرمانده واحد مستقر در آبادان‏‎ ‎‏است). آقای بنی صدر گفته بودند که از این توپها کم داریم و گلوله های آن هر یک ده هزار‏‎ ‎‏دلار است و دلار را هم به نرخ آزاد بیست تومان حساب کرده بودند که قیمت هر گلوله‏‎ ‎‏دویست هزار تومان می شد.‏

‏این سند می گوید سی و هفت اراده توپ و گلوله زیاد در انبار داریم و قیمت هر گلوله‏‎ ‎‏هشتصد و پنجاه دلار است. گزارشی از مرز ترکیه با ایران، توسط (کامل عابدین زاده)‏‎ ‎‏نماینده خوی رسید که نقل و انتقالات مشکوکی در آنجا دیده می شود. نسخه ای از آن را‏‎ ‎‏برای امام فرستادم.‏‎[9]‎

‏ ‏

یکشنبه 23 فروردین 

‏... عصر در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی شرکت کردم. آقای بهشتی‏‎ ‎‏شرحی از ملاقاتشان با امام دادند و آقای خامنه ای هم از مجلس ملاقات خودشان‏‎ ‎‏تعریف کردند. از مجموع گزارشها چنین به دست می آید که امام به خطر لیبرالها و خطر‏‎ ‎‏آنها در ارتش توجه کرده اند و به فکر چاره افتاده اند.‏‎[10]‎

‏ ‏

دوشنبه 7 اردیبهشت 

‏... به زیارت امام رفتم. با امام درباره مسافرت به کره شمالی و مناظره با گروهها در‏‎ ‎‏تلویزیون مشورت کردم، امام موافق با هر دو بودند، ولی از اینکه خود ماها با آنها در‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 352
‏تلویزیون ظاهر شویم راضی نبودند و نظرشان این بود که افراد غیر معمم و نه خیلی‏‎ ‎‏مشهور شرکت کنند. گزارشی داشتند که سفارت شوروی مورد تهدید گروهکهاست.‏‎ ‎‏سفارش کردند که مواظبت شود، حادثه آفرینی نشود. در مورد ادعاهای شرکتهای‏‎ ‎‏امریکایی نسبت به ایران فرمودند: «زیر بار زور نرویم و مشروعیت حقوق ادعایی غیر‏‎ ‎‏حق را نپذیریم». قرار شد پیامی برای سالگرد شهادت مرحوم مطهری بدهند.‏‎[11]‎

‏ ‏

جمعه 18 اردیبهشت 

‏عصر، احمد آقا خمینی آمد. گفت: امام دستور داده اند که مطبوعات با افرادی که‏‎ ‎‏تحریک کننده حرف می زنند، مصاحبه نکنند.‏‎[12]‎

‏ ‏

چهارشنبه 23 اردیبهشت 

‏ساعت 11 صبح، احمد آقا خمینی تلفن کرد که بناست دستوری از امام، در اخبار ظهر‏‎ ‎‏پخش شود که هرگونه آهنگ موسیقی را اگر چه همراه سرود، ممنوع می کند؛ از من‏‎ ‎‏خواست به همراه آقای بهشتی به خدمت امام بروم و از امام تقاضا کنم که مانع پخش این‏‎ ‎‏دستور شوند.‏

‏من به دلیل لزوم حضور در کمیسیون و به دلیل شبهه شرعی در جلوگیری از اجرای‏‎ ‎‏نظری که امام و مرجع تقلید داده اند ـ و شبهه شرعی از این جهت که اگر فتواست چرا‏‎ ‎‏اطاعت نکنیم و به دلیل عدم مساعدت استخاره و به  خاطر احتمال ضعیف تأثیر در اراده‏‎ ‎‏امام، در صورت رأی قطعی امام، از رفتن خودداری کردم؛ ولی آقای بهشتی رفتند و‏‎ ‎‏نتیجه هم گرفتند و منتشر نشد.‏‎[13]‎

‏ ‏

شنبه 26 اردیبهشت 

‏ساعت هشت و نیم به منزل امام رفتم. با آقایان خامنه ای، جنتی و ناطق نوری به زیارت‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 353
‏امام رفتیم. مطالب زیادی مطرح شد. وقت خصوصی برای نمایندگان گرفتم که امام در‏‎ ‎‏خلوت، نظرشان را درباره مجلسیان بگویند. از جنجال لیبرالها درباره بودجه و صدور‏‎ ‎‏نفت صحبت شد که امام هم کار مفیدی نمی دانستند و قرار شد نصیحتشان کنند. از جنگ‏‎ ‎‏صحبت شد. امام اجازه حمله به شهرهای مسکونی عراق را ندادند. کار مشکلی است که‏‎ ‎‏عراق شهرهای ما را بکوبد و آواره جنگی درست کند، ولی خودش مشکل آوارگان را‏‎ ‎‏نداشته باشد. مشکل عمده ما آوارگانند. از لزوم اعلان موضع آقای بنی صدر در مقابل‏‎ ‎‏گروهکهای محارب صحبت شد. امام گفتند: باید بکند، ولی او حاضر نیست و اگر فشار‏‎ ‎‏بیاوریم، ممکن است تشنج به وجود آید.‏

‏ظهر آقای حسن صانعی تلفن کرد که امام فرموده اند: آقای بنی صدر در ملاقاتش‏‎ ‎‏پذیرفته که جنجال بودجه را بخواباند و شما هم لایحه حذف فرمان همایونی‏‎[14]‎‏ را‏‎ ‎‏مسکوت بگذارید و من گفتم معامله به نفع بنی صدر است و برای ما راه قانونی از نظر‏‎ ‎‏آئین نامه مجلس نیست. اگر لازم باشد، خودم امام را می بینم.‏

‏برای بنی صدر مسأله بانک مرکزی، حیاتی است وبرای دولت هم. احتمال اینکه امام،‏‎ ‎‏برای خواباندن تشنج دخالت کنند وجود دارد.‏‎[15]‎

‏ ‏

سه شنبه 29 اردیبهشت 

‏جلسه علنی داشتیم. دستورالعمل جلسه لایحه حذف عنوان فرمان همایونی بود. پیش از‏‎ ‎‏شروع کار، آقای محمدجواد حجتی کرمانی به من اطلاع داد که امام در ملاقاتی با سه نفر‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 354
‏از نمایندگان سمپات لیبرالها، از لایحه اظهار نارضایتی کرده اند و آن را تشنج زا‏‎ ‎‏خوانده اند، ولی مجلس راهی برای صرف نظر کردن از لایحه نداشت، جز پس گرفتن‏‎ ‎‏دولت. امام گفته بودند که من نمی خواهم عملی برخلاف قانون انجام شود.‏

‏هنگام تنفس مطلب را با آقای رجائی در میان گذاشتم. ایشان با آقایان خزعلی، جنتی‏‎ ‎‏و نبوی برای کسب تکلیف، خدمت امام رفتند. امام گفته بودند که این مطلب فرع بر این‏‎ ‎‏بوده است که آقای بنی صدر با توافق آقای رجائی، رئیس برای بانک مرکزی تعیین کنند‏‎ ‎‏که با دولت هماهنگ باشد؛ چون توجه کرده بودند که این سبک برخورد، تضعیف‏‎ ‎‏مجلس است و از ناراحتی شدید مجلسیان (اکثریت) مطلع شده بودند. و ادامه کار را‏‎ ‎‏بی اشکال دانسته بودند. ولی دیگر مجلس تشکیل نشد و به فردا موکول شد. لابد لیبرالها‏‎ ‎‏ناراحت خواهند شد و بی عکس العمل نخواهد ماند. خیلی روی این توصیه امام، امید‏‎ ‎‏بسته بودند.‏‎[16]‎

‏ ‏

چهارشنبه 6 خرداد 

‏ساعت نه صبح برای ملاقات نمایندگان مجلس با امام، به منزل امام رفتم. به مناسبت‏‎ ‎‏سالگرد افتتاح مجلس، این ملاقات انجام می گرفت. قرار بود ملاقات خصوصی و‏‎ ‎‏دربسته باشد، ولی امام ترجیح دادند که باز باشد و مطالب پخش شود و چه خوب شد.‏‎ ‎‏اول من مقداری صحبت کردم. گزارش از کار و وضع مجلس دادم و از امام برای‏‎ ‎‏راهنمایی و تقویت مجلس استمداد کردم.‏

‏امام، سخنرانی تاریخی مهمی کردند. آن چنان مهم که اهل نظر گفتند، انقلاب‏‎ ‎‏جدیدی است. نسبت به مخالفان خط امام آن چنان کوبنده (بود) که عده ای باور‏‎ ‎‏نمی کردند، پخش می شود. لیبرالها و مخصوصاً بنی صدر و نهضت آزادی را خوار و‏‎ ‎‏ضعیف کردند. به آنها «فضول و غلط کردی» گفتند و تصمیمات مجلس را غیر قابل‏‎ ‎‏خدشه معرفی کردند.‏‎[17]‎‏ روحانیت و خط امام و پاسداران را خیلی صریح تقویت کردند،‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 355
‏خدا حفظشان کند.‏

‏قبل از شروع ملاقات ما، اعضای شورای عالی قضایی، خدمت امام بودند به جز‏‎ ‎‏آقای ربانی (شیرازی)؛ احمد آقا هم بود. من هم در قسمتی از جلسه شان رسیدم، بحث‏‎ ‎‏بر سر موضع ما با مخالفان و لیبرالها بود، مطالب خوبی گفته شد و تصمیمات خوبی‏‎ ‎‏گرفته شد. قرار شد هیأت سه نفری، صریحاً تخلفاتشان را بگویند. دادگاهها هم قویّاً عمل‏‎ ‎‏کنند، حتی در مورد تعطیل روزنامه های ضدانقلاب.‏

‏امام گفتند: مجلس محکم روی موضع قانونی اش بماند و گفتند: بنی صدر به خاطر‏‎ ‎‏اطرافیان نابکارش، خودش را حذف می کند.‏‎[18]‎

‏ ‏

دوشنبه 11 خرداد 

‏نزدیک ظهر برای عرض تبریک (عید مبعث) به دیدن امام رفتم. فوق العاده ازدحام بود.‏‎ ‎‏در خیابان پیاده شدم. در محاصره و فشار قرار گرفتم. تا نجات از دستشان، خیلی خسته‏‎ ‎‏شدم. مردم چقدر مهربانند و وفادار.‏‎[19]‎

‏ ‏

دوشنبه 18 خرداد 

‏امام، امروز سخنرانی تند و جالبی فرمودند و سنگ تمام گذاشتند؛ از اقدام دادستان‏‎ ‎‏حمایت کردند، مخالفان را تهدید کردند، تأکید روی اعتبار قوانین و تعبیرات دیکتاتور و‏‎ ‎‏محمدرضا پهلوی در مورد مخالفان قانون داشتند.‏

‏فکر می کنم زمینه اظهار و اقدام را از مخالفان کاملاً گرفتند و آنها را مات کردند.‏

‏احمد آقا با موافقت امام، تغییرات اساسی را در فرماندهی ارتش فراهم می کند و‏‎ ‎‏آقای خامنه ای را که در جبهه جنوبند، برای این (منظور) خواسته است.‏‎[20]‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 356
چهارشنبه 20 خرداد 

‏اول شب به منزل آمدم ولی برای مشورت در امری فوری، به منزل آقای بهشتی دعوت‏‎ ‎‏شدم. احمد آقا هم حضور داشت. امام از ما خواسته اند که درباره فرماندهی کل ّ قوا نظر‏‎ ‎‏بدهیم. امام تصمیم به عزل آقای بنی صدر از این سمت را گرفته اند. نظر این شد که فعلاً‏‎ ‎‏خود امام، فرماندهی را به عهده داشته باشند، تا در آینده با فرصت، فکری بشود و عزل‏‎ ‎‏ایشان با عبارتی موهن اعلام شد.‏‎[21]‎‏ آقای بنی صدر در کرمانشاه است و گویا به دستور امام‏‎ ‎‏تحت نظرند که از کشور فرار نکنند.‏‎[22]‎

‏ ‏

پنجشنبه 21 خرداد 

‏پس از جواب نامه های ارباب رجوع منزل، به مجلس رفتم. در بین راه اخبار ساعت هفت‏‎ ‎‏صبح را گوش دادم. موضوع مهم، عزل آقای بنی صدر از فرماندهی نیروهای مسلح بود.‏‎ ‎‏شور و هیجان زیادی در حزب الله به وجود آورده...‏

‏بنی صدریها خیلی ترسیده اند و احتمال فرارشان قوی است. یک نظر این است که‏‎ ‎‏مانع فرارشان نشویم، زیرا به کلی از اعتبار ساقط می شوند و چیزی بر مدنی و بختیار و‏‎ ‎‏پهلویها نمی افزایند. نظر امام، این بوده که نگذاریم بگریزند؛ ولی دیشب از احمد آقا نقل‏‎ ‎‏شد  که امام هم، دیگر مخالفتی ندارند...‏

‏آخر شب، آقای محسن رضایی تلفنی اطلاع داد که خبری می گوید، آقای بنی صدر‏‎ ‎‏هواپیمای بزرگی را خواسته، آماده داشته باشند و می گفت احمد آقا هم از امام کسب‏‎ ‎‏تکلیف کرده و امام هم مخالفتی ندارند. خودم از احمد آقا پرسیدم، ایشان تأیید کرد.‏‎[23]‎

‏ ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 357
شنبه 23 خرداد 

‏برای اینکه در رابطه با آقای بنی صدر، در مسأله ریاست جمهوری و طرح عدم کفایت‏‎ ‎‏سیاسی، نظر امام را بدانم، اول وقت به منزل ایشان رفتم. اعضای ستاد انقلاب فرهنگی و‏‎ ‎‏آقایان قدوسی و ربانی و خیلیها بودند. امام هم مثل من نظرشان این بود که ترجیح دارد،‏‎ ‎‏آقای بنی صدر تابع قانون شود و رئیس جمهور بماند، امّا به ظن قوی، ایشان تسلیم قانون‏‎ ‎‏نخواهد شد؛ لذا ما باید اتمام حجت کنیم، حتی ایشان را دعوت به مذاکره کنیم، اگر‏‎ ‎‏تسلیم نشد، چاره ای نیست باید به قانون عمل کرد. ایشان از عواقب کار نگران بودند.‏‎ ‎‏آقای بنی صدر را قانونی نمی دانند. به آقای قدوسی هم گفتند: اخطار کنند، اگر نتیجه ای‏‎ ‎‏نگرفتیم، نوبت برخورد می رسد، و قرار شد مجلس روی همین روال حرکت کند.‏‎[24]‎

‏ ‏

یکشنبه 24 خرداد 

‏روزهای پرحادثه ای است. کتاب تاریخ ایران به سرعت ورق می خورد و حوادث مهم‏‎ ‎‏تاریخی روی می دهد و تاریخ به سرعت حرکت می کند.‏

‏جلسه علنی داشتیم. پیش از دستور، آقای غضنفرپور، نماینده لنجان و یار متعصب‏‎ ‎‏بنی صدر، به جای نطق پیش از دستور، اطلاعیه آقای بنی صدر را خواند. اطلاعیه خیلی‏‎ ‎‏بدی است که صدا و سیما نخوانده و جراید ننوشته اند و اثر بسیار شدیدی روی امام و‏‎ ‎‏نمایندگان و مردم در طرد سریعتر رئیس جمهور دارد. نمایندگان صبورانه تحمل کردند.‏‎ ‎‏غضنفرپور و سلامتیان از مجلس بیرون رفتند و درب مجلس با یک فرد سپاهی‏‎ ‎‏برخوردی داشتند که به اسلحه کشی رسید. امام که از رادیو شنیده بودند، از خوانده‏‎ ‎‏شدن اطلاعیه از تریبون مجلس، انتقاد کرده بوند. آقای خامنه ای ـ که خدمت امام بوده اند‏‎ ‎‏ـ گفته اند که آئین نامۀ مجلس را نمی شود نقض کرد و امام قانع شده اند، به شرط اینکه‏‎ ‎‏جواب داده شود.‏

‏فرماندهان لشکرها و پایگاههای هوایی خدمت امام رسیده اند، همراه آقای‏‎ ‎‏خامنه ای؛ امام مطلب مهمی، در جهت تقویت خط امام و تضعیف لیبرالها و به خصوص‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 358
‏بنی صدر، فرمودند.‏‎[25]‎‏ ‏‎[26]‎

‏ ‏

دوشنبه 25 خرداد 

‏خبر رسید که امام، در ملاقات علمای مازندران، مطالب مهمی علیه ملی گرایان و‏‎ ‎‏بنی صدر گفته اند. جبهه ملی و گروههای محارب اعلان راهپیمایی علیه حکومت کرده‏‎ ‎‏بودند و امام با این بیانات، باعث شدند که جرأت آمدن به خیابان را نکنند و در عوض،‏‎ ‎‏مردم حزب اللهی به خیابانها ریختند و شعارهای تند، مبنی بر عزل و محاکمه و اعدام‏‎ ‎‏بنی صدر و ملی گرایان دادند...‏

‏احمد آقا تلفن کرد و گفت: امام می فرمایند، زودتر مجلس در مورد آقای بنی صدر،‏‎ ‎‏تصمیم بگیرد. امروز بنی صدر جواب مغرورانه ای به اظهارات امام داده، معلوم است،‏‎ ‎‏نمی خواهد به راه بیاید.‏‎[27]‎

‏ ‏

پنجشنبه 28 خرداد 

‏اول وقت، آقای محمدزاده امتیازدار فیلم محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ آمد و از اینکه‏‎ ‎‏سیمای جمهوری می خواهد، بدون موافقت ایشان فیلم را از تلویزیون نمایش دهد،‏‎ ‎‏شکایت داشت. امام فتوایی دارند که حق امتیاز را برای مولفان و... از اعتبار انداخته و‏‎ ‎‏چاره جویی می کرد؛ مدعی است چهارده میلیون تومان خرج کرده و بیش از هفت میلیون‏‎ ‎‏تومان هنوز وصول نکرده است...‏

‏برای عرض تبریک (نیمه شعبان) به خدمت امام رفتم. در خصوص فتوای فوق الذکر‏‎ ‎‏صحبت شد. ایشان در مواردی که باعث خسارت کلی به سیاست مملکت نباشد بر‏‎ ‎‏همان فتوایند، ولی اگر عدم مراعات این حق باعث خسارت و سلب اعتماد نیروهای‏‎ ‎‏سازنده و خسارت در امور مهمه باشد، مراعات این حق امتیاز را لازم می دانند. با مدیر‏‎ ‎‏عامل صدا و سیما صحبت شد. می گویند خیلی بیش از مخارجش سود برده و حق‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 359
‏قانونی پخش فیلم را می پردازیم.‏

‏درباره شورای فرماندهی نیروهای مسلح، با امام صحبت شد. نظرشان این است که‏‎ ‎‏فعلاً به همین وضع بماند، تا شخص یا اشخاص مناسبی پیدا شوند. پیشنهاد احمد آقا را‏‎ ‎‏دادم. ایشان گفتند: احمد در هیچ کاری، نباید وارد شود...‏

‏بنی صدر همچنان مفقودالاثر است و امام نظرشان این است که نباید از مملکت خارج‏‎ ‎‏شود و گفتند، کسی را خدمت ایشان فرستاده اند و وحشت از اعدام خودش داشته و امام‏‎ ‎‏او را دلداری داده اند.‏‎[28]‎

‏ ‏

یکشنبه 31 خرداد

‏جلسه علنی در ساعت هفت و نیم صبح شروع شد و بحث عدم کفایت سیاسی رئیس‏‎ ‎‏جمهور ادامه یافت. امروز موافقان طرح، خیلی خوب صحبت کردند، مخصوصاً آقایان‏‎ ‎‏موسوی خوئینی ها، سید علی خامنه ای و مخالفها منصرف شدند...‏

‏بعد از ظهر رأی گرفتیم، عده حاضر 190 نفر، رأی در موافقت با عدم کفایت سیاسی‏‎ ‎‏177 و مخالف یک رأی متعلق به آقای (صلاح الدین) بیانی، نماینده خاف، و ممتنع 12‏‎ ‎‏رأی... ‏

‏نامه اعلان رأی مجلس برای امام تهیه شد. آن را اول شب به دفتر امام بردم و تحویل‏‎ ‎‏آقای صانعی دادم. عده ای هم آنجا بوند و اظهار خوشحالی می کردند.‏‎[29]‎

‏ ‏

دوشنبه 1 تیر 

‏امام سریعاً به نامه مجلس جواب دادند و آقای بنی صدر را عزل کردند‏‎[30]‎‏ و سخنرانی‏‎ ‎

کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 360
‏موعظه گونه کوبنده ای علیه مخالفان، من جمله بنی صدریان و نهضت آزادی نمودند و‏‎ ‎‏حمایت لطیفی از مجلس.‏‎[31]‎

‏ ‏

دوشنبه 8 تیر 

‏ساعت هشت و نیم صبح با آقایان (محمدرضا) مهدوی(کنی)، (اکبر) پرورش، رجائی و‏‎ ‎‏موسوی اردبیلی خدمت امام رسدیم. امام (از حادثه انفجار در حزب جمهوری و‏‎ ‎‏شهادت آیت الله بهشتی) متأثر بودند و ما را دلداری دادند. رئیس دیوان عالی کشور و‏‎ ‎‏دادستان را تعیین کردند و از ما خواستند زودتر کابینه را ترمیم و مجلس را فعال کنیم، که‏‎ ‎‏کارها عادی باشد.‏

‏قرار شد، آقای رجائی برای ریاست جمهوری کاندیدا شود. من پیشنهاد کردم دولت‏‎ ‎‏بماند و آقای خامنه ای کاندیدای ریاست جمهوری شوند. امام صلاح ندانستند و معتقد‏‎ ‎‏بودند، روحانی نباشد، بهتر است؛ در گذشته هم به همین دلیل، نامزد روحانی برای‏‎ ‎‏ریاست جمهوری نداشتیم. البته وضع جسمی آقای خامنه ای در اثر سوءقصد هم، مانع‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 361
‏دیگری بود... ‏

‏روزها و ساعات و بلکه لحظات سختی را می گذرانیم و صبر و متانت و اتّکای به‏‎ ‎‏خدا، سرمایه مهمی است. حضور موثر امام و راهنماییهای بموقع، کارگشاست.‏‎[32]‎

‏ ‏

چهارشنبه 10 تیر 

‏احمد آقا تلفن کرد و گفت: امام، اقامه نماز جمعه تهران را در دوره نقاهت آقای خامنه ای‏‎ ‎‏به عهده من گذاشته اند.‏‎[33]‎

‏ ‏

پنج شنبه 10 تیر 

‏به زیارت امام رفتم. حال امام خوب است. در ماه رمضان به خاطر قطع ملاقاتها،‏‎ ‎‏استراحت کرده اند. با ایشان درباره کاندیداهای ریاست جمهوری و تبلیغات انتخابات و‏‎ ‎‏نخست وزیر آینده و جنگ و چیزهای دیگر مشورت کردم. ایشان سفارش اکید در‏‎ ‎‏محافظت اینجانب و مسئولان دیگر داشتند.‏‎[34]‎

‏ ‏

چهارشنبه 31 تیر 

‏عصر به زیارت امام رفتم و از ایشان تقاضا کردم که بیانیه ای در تشویق مردم، جهت‏‎ ‎‏شرکت در انتخابات بدهند. موافق نبودند. قرار شد فکر کنند و تصمیم بگیرند. برای‏‎ ‎‏استفاده از مبلغی از سهم امام، که برای حزب جمهوری رسیده بود و چک به نام امام‏‎ ‎‏نوشته شده بود، از ایشان امضا گرفتم.‏‎[35]‎

‏ ‏

جمعه 9 مرداد 

‏امروز با اعلان امام، روز جهانی قدس است. امام بعد از پیروزی انقلاب، جمعه آخر هر‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 362
‏ماه مبارک رمضان را «روز قدس» اعلان نمودند. راهپیمایی در سراسر ایران انجام شد...‏‎ ‎‏امام به مناسبت روز قدس پیام مفصلی داده بودند که حاج احمد آقا خمینی قرائت کرد.‏‎[36]‎‎ ‎‏من خطبه نماز را خواندم و نماز را به جا آوردم.‏

‏پیش از نماز، وزارت خارجه اطلاع داد که سفارت شوروی کار فوری دارد و‏‎ ‎‏می خواهد مرا ببیند. گفتم ساعت 2 بعد از ظهر بیایند مجلس. برای این به مجلس رفتم.‏‎ ‎‏کاردار سفارت آمد، فارسی هم خوب می داند. گفت: از شوروی به من دستور داده اند،‏‎ ‎‏مطلبی سرّی را به شخص امام بگویم و دیشب از امام، وقت ملاقات خواسته، امام‏‎ ‎‏گفته اند که به من مراجعه کنند و به من بگوید و گفت: مقامات رسمی شوروی، مطلع‏‎ ‎‏شده اند که در پاریس، سلطنت طلبها متحد شده و توطئه ای در دست اجرا دارند.‏‎ ‎‏اطلاعاتی در اختیار گذاشت. ولی سرنخ روشنی نداد...‏

‏عصر، در شورای امنیت شرکت کردم و گله های ارتش را مطرح کردم و تصمیماتی‏‎ ‎‏اتخاذ کردیم. توسط احمد آقا به امام پیغام دادیم و از امام نظر خواستیم. امام با تغییراتی‏‎ ‎‏در ارتش، برای اطمینان بیشتر، موافقت کردند.‏‎[37]‎

‏ ‏

یکشنبه 11 مرداد 

‏سری به بیمارستان قلب زدم. آقای خامنه ای لباس پوشیده و آماده رفتن به منزل امام،‏‎ ‎‏برای شرکت در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای رجائی بودند. به شعف آمدم.‏‎ ‎‏به خانه برگشتم و سپس به منزل امام در جماران، برای شرکت در مراسم تنفیذ حکم‏‎ ‎‏ریاست جمهوری رفتم...‏

‏ساعت یازده امام آمدند. حضور آقای خامنه ای هم جالب بود. امام صحبتهای خوبی‏‎ ‎‏کردند و آقای رجائی، اظهارات خوبی داشت.‏‎[38]‎

‏ ‏

‏ ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 363
سه شنبه 20 مرداد 

‏آقای موسوی اردبیلی تلفن کردند و برای مشورت در موضوع خصوصی، ناهار را به‏‎ ‎‏دفتر من آمدند. دو بار از امام، وقت ملاقات خواسته اند که امام، موافقت نکرده اند. ایشان‏‎ ‎‏نگران بودند که امام از ایشان رنجشی داشته باشند و می خواستند استعفا بدهند. من‏‎ ‎‏گفتم: این تصور ناصحیحی است. خیلی زیاد اتفاق می افتد که امام در مورد افراد نزدیک‏‎ ‎‏به خودشان، چنین برخوردی دارند؛ قرار شد تحقیق کنم. عصر با آقای (شیخ حسن)‏‎ ‎‏صانعی، تلفنی صحبت کردم، معلوم شد آقای اردبیلی اشتباه کرده و امام نظر تازه ای‏‎ ‎‏ندارند. ضعف بنیه امام مانع این است که زیاد ملاقات داشته باشند.‏‎[39]‎

‏ ‏

پنج شنبه 22 مرداد 

‏از صبح به منزل امام رفتم. با اعضای فقهای شورای نگهبان، خدمت امام رسیدیم، برای‏‎ ‎‏حلّ معضل اعمال ولایت فقیه در حل مشکلات حکومت.‏

‏بعضی از مراجع با تصمیمات مجلس که به عنوان ضرورت و عناوین ثانویه، جهت‏‎ ‎‏حل مشکلات کشور گرفته می شود، مخالفت می کنند؛ مثل مسأله زمین و تجارت دولتی‏‎ ‎‏و...؛ شورای نگهبان هم روی همین ملاحظات، اینگونه مصوّبات مجلس را برمی گرداند.‏

‏با امام بحث زیادی کردیم و امام به مشکل مجلس و دولت توجه فرمودند و تصدیق‏‎ ‎‏کردند که اگر دست ما باز نباشد، حکومت اسلامی در حل مشکلات کشور، کاری‏‎ ‎‏نمی تواند انجام دهد. قرار شد، امام از مقام ولایت خویش استفاده کنند و حکم کلی در‏‎ ‎‏خصوص تجویز اتخاذ تصمیمهای ضروری و انقلابی صادر کنند که آقایان مراجع دیگر و‏‎ ‎‏شورای نگهبان، نمی توانند مخالفت کنند، و اگر صادر بشود، کار بزرگی انجام شده.‏

‏سپس با اعضای شورای عالی دفاع به خدمت امام رسیدیم. امام گله داشتند که سریعاً‏‎ ‎‏عمل نمی کنند و جبهه ها را راکد گذاشته اند. تیمسار (ولی الله ) فلاحی گزارشی از وضع‏‎ ‎‏نیروهای مهاجم و جبهه ها و تدبیری برای حرکت در جنگ داد و بحثهای زیادی شد.‏‎ ‎‏قرار شد با شرکت فرمانده نیروی زمینی، تیمسار ظهیرنژاد، روز شنبه طرحهای‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 364
‏زمانبندی شده، برای اخراج دشمن و تحرّک جبهه در محضر امام تصویب شود و‏‎ ‎‏فرماندهانی که آمادگی عملی ندارند، کنار بروند.‏

‏سپس با حضور آقای رجائی و مهندس موسوی و وزیر خارجه، درباره موضعگیری‏‎ ‎‏عربستان در مورد ایجاد دولت کوچک فلسطینی، مشورت شد و با توجه به اینکه ممکن‏‎ ‎‏است بهانه ای به دست آنها بدهد، که محدودیّتی در حجّاج ما به وجود آورند، تصمیماتی‏‎ ‎‏اتخاذ شد. امام به مسئولان، نصیحتی در مورد اظهاراتشان نمودند که مراعات دیپلماسی‏‎ ‎‏را بنمایند.‏‎[40]‎

‏ ‏

شنبه 24 مرداد 

‏صبح با شورای عالی دفاع و فرماندهان نظامی، خدمت امام قرار داشتیم که درباره آینده‏‎ ‎‏جنگ و تحرّک جبهه ها، تصمیم بگیریم.‏

‏امام، ابتدا از فرار فرندشیب و ناوچه پرسیدند. معلوم شد هواپیما برگشته و دو نفر‏‎ ‎‏خلبان مانده اند. امام دستور دادند که مراقبت بیشتر شود و افراد ناپاک تصفیه شوند که‏‎ ‎‏اینگونه حوادث ـ که حیثیّت ما را مخدوش می کند ـ پیش نیاید.‏

‏در مورد جنگ فرمودند: جبهه ها را متحرّک کنند. تیمسار ظهیرنژاد بیش از حد‏‎ ‎‏احتیاط نشان می داد و بیشتر تمایل به عدم حرکتهای سریع داشت.‏‎[41]‎

‏ ‏

سه شنبه 27 مرداد 

‏شب را برای مراعات امنیت، به منزل احمد آقا رفتم. چون منطقه جماران بهتر از هر جای‏‎ ‎‏دیگر حفاظت می شود. اتفاقاً ساعت سه بعد از نصف شب، ضدّهواییهای منطقه شروع‏‎ ‎‏به آتش باری کرد و احمد آقا به تصور اینکه شایعه کودتا تحقق پیدا کرده، و یا به خاطر من‏‎ ‎‏به منطقه حمله شده، من را بیدار کرد. اما خیلی زود آتش خاموش شد. معلوم شد شیئی‏‎ ‎‏نورانی در فضا دیده اند و احتیاط کرده اند و امام هم در همان لحظه، برای نماز شب بیدار‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 365
‏بوده اند.‏‎[42]‎

‏ ‏

چهارشنبه 28 مرداد 

‏ساعت هشت ونیم صبح، خدمت امام رسیدم. از ایشان تقاضا کردم که در این ایّام به‏‎ ‎‏خاطر تواتر گزارشهای انجام توطئه، از پناهگاه موجود در محل اقامت استفاده کنند، ولی‏‎ ‎‏ایشان معلوم نیست این پیشنهاد را بپذیرند.‏

‏به ایشان، پیشنهاد عضویت احمد آقا را در شورای عالی دفاع کردم، نپذیرفتند. ایشان‏‎ ‎‏با تصدّی هر گونه پستی از طرف احمد آقا مخالفند و انعطاف ناپذیر. قبلاً پیشنهاد‏‎ ‎‏عضویت در شورای انقلاب داده بودیم که قبول نکرده بودند.‏

‏قرار بود، امام اعلام اعمال ولایت فقیه در مورد تصمیمات ضروری دولت و مجلس،‏‎ ‎‏در خصوص اصلاحات نمایند که هنوز در تردیدند. و خوف دارند که مجریان، مثل‏‎ ‎‏گذشته افراط کنند و حقوق مردم را ضایع نمایند. قرار شد موارد لازم را به ایشان بگوییم،‏‎ ‎‏اگر ضروری دانستند، در همان موارد اعمال نظر کنند.‏‎[43]‎

‏ ‏

دوشنبه 9 شهریور

‏از طریق احمد آقا، جریانات (انفجار در دفتر نخست وزیری) را به امام گزارش می دادیم.‏‎ ‎‏نیمه شب دیشب، مطمئن شدیم که رئیس جمهور (رجائی) و نخست وزیر (باهنر) شهید‏‎ ‎‏شده اند...‏

‏با آقای موسوی اردبیلی، برای مشورت خدمت امام رسیدیم. امام از کم احتیاطی، گله‏‎ ‎‏کردند. با صدارت آقای مهدوی کنی، موافقت نمودند. شب را در منزل احمدآقا ماندم.‏‎ ‎‏آقای مهدوی قبول نمی کرد و دچار مشکل شدیم. با تلفن در این باره با خیلیها صحبت‏‎ ‎‏کردم. سیاست امام این است که جای نیروهای از دست رفته سریعاً پر شود و پستها فاقد‏‎ ‎‏مسئول نماند و لذا در همان ساعات اول، علیرغم داغداری و مصیبت اقدام می شود.‏‎[44]‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 366
سه شنبه 17 شهریور

‏ساعت ده، (اعضای) شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، با امام ملاقات داشتیم. به‏‎ ‎‏دفتر امام رفتم. قبل از ملاقات قرار گذاشتیم آقای خامنه ای ـ دبیرکل ـ صحبت کنند.‏‎ ‎‏احمد آقا هم کمک کرده بود و فیلم و عکاس و خبرنگار مهیّا بود. آقای خامنه ای خوب‏‎ ‎‏صحبت کردند و امام در جواب خیلی بهتر؛‏‎[45]‎‏ و فکر می کنم موقعیّت حزب را بالا برد و‏‎ ‎‏تحکیم کرد. امام، حزب را تأیید کردند و برای شهدای ما تسلیت خوبی دادند و اثر این‏‎ ‎‏شهادتها را توضیح دادند. جلسه صمیمی و بامحبت بود.‏‎[46]‎

‏ ‏

پنج شنبه 19 شهریور

‏برای ساعت یازده با آقای خامنه ای و احمد آقا، در دفتر امام، به خاطر بحث در موضوع‏‎ ‎‏ریاست حجمهوری آینده، قرار گذاشته بودیم. احمد آقا اطلاع داد که امام به طور اصولی‏‎ ‎‏با روحانی بودن موافقت کرده اند. همراه آقایان خامنه ای، خزعلی، (مهدی) شاه آبادی و‏‎ ‎‏احمد آقا به حضور امام رفتیم. قبل از ما هم آقای (موسوی) اردبیلی رفته بودند و همین‏‎ ‎‏مطلب را مطرح کرده بودند. امام صریحاً موافقت کردند، ولی گفتند چون اضطرار است و‏‎ ‎‏افراد دیگر که مطرحند، رأی طبیعی ندارند، می پذیرند.‏

‏آقای خزعلی درباره انجمن حجتیه و صلاحیت دینی آنها صحبت کرد. از امام‏‎ ‎‏می خواست که امام جلوی موج مخالفت با آنها را ـ که برخاسته ـ بگیرند. به بعد موکول‏‎ ‎‏شد.‏‎[47]‎

‏ ‏

دوشنبه 30 شهریور

‏پس از انجام کارهای متفرقه و نوشتن خاطرات روز گذشته، برای گزارش سفر (به کره‏‎ ‎‏شمالی) به خدمت امام رفتم. گزارشها را دادم و امام توصیه کردند، به مردم در خصوص‏‎ ‎‏عدم ایمان کره شمالی به مارکسیسم بگویم، که بخشی از تبلیغات غرب گراها خنثی شود.‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 367
‏از لحظه ورود به تهران، معلوم شد که مسأله کاندیداتوری آقای خامنه ای، برای‏‎ ‎‏ریاست (جمهوری) دچار مشکلاتی شده. در جامعه مدرّسین قم، عده ای معتقدند که‏‎ ‎‏روحانی نباید باشد و آقای مهدوی(کنی) احتمالاً ممکن است، نخواهند در نامزدی خود‏‎ ‎‏به طور جدّی بمانند. با امام و احمد آقا در این خصوص صحبت کردم. امام گفتند: با‏‎ ‎‏آقایان قم و آقای مهدوی (کنی) مسأله را حل کنیم که آراء متفرّق نشود و همبستگی‏‎ ‎‏محفوظ باشد...‏

‏عصر عده ای از اعضای جامعه مدرسین، آقایان (احمد) آذری (قمی)، کریمی،‏‎ ‎‏راستی و ابطحی آمدند و نماینده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم آمد. پس از‏‎ ‎‏مذاکره، همگی در مورد آقای خامنه ای توافق کردیم.‏‎[48]‎

‏ ‏

پنج شنبه 2 مهر

‏آقای ری شهری آمد... اصرار دارد که فرماندهان سطح بالای ارتش، عوض شوند؛ ولی‏‎ ‎‏امام و ماها مصلحت نمی دانیم به خاطر وجود نقاط ضعف گذشته و یا سوءظنها نیروهای‏‎ ‎‏کاردان را از دست بدهیم و مشکل برای افراد و خانواده ها پیش آید.‏‎[49]‎

‏ ‏

سه شنبه 7 مهر

‏متأسفانه ساعت نه صبح، خبر شهادت آقای سید عبدالکریم هاشمی نژاد در مشهد در‏‎ ‎‏مقابل دفتر حزب جمهوری اسلامی با نارنجک، رسید. گویا تروریست، نارنجک به‏‎ ‎‏خودش بسته، یا در دست گرفته و به ایشان چسبیده و نارنجک منفجر شده. خبر بسیار‏‎ ‎‏تلخی است. ایشان از سرمایه های انقلاب بودند، خسارت سنگینی است. اطلاعات‏‎ ‎‏بعدی نشان داد که تروریست هم کشته شده و دو نفر دیگر مجروح شده اند. امام، در‏‎ ‎‏صحبتهای امروز از ایشان تجلیل کردند و گفتند؛ این جنایت برای اخلال در انتخابات‏‎ ‎‏است و برای روز جمعه، در دانشگاه مجلس فاتحه، از طرف ایشان اعلام شد.‏‎[50]‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 368
شنبه 11 مهر

‏دیروز، انتخابات (ریاست جمهوری) خیلی خوب برگزار شده است... صبح با شورای‏‎ ‎‏عالی دفاع، فرماندهان نیروها و سپاه، خدمت امام رسیدیم. امام صحبتهای خوبی کردند‏‎ ‎‏و درباره آینده جنگ هم، با امام مشورت کردیم و خطوط کلی آینده را معیّن کردیم.‏‎[51]‎

‏ ‏

پنج شنبه 16 مهر

‏شب به خانه جدید، در جنب منزل امام آمدم. خانه ای که به من، به عنوان اجاره واگذار‏‎ ‎‏شده. به خاطر ملاحظات امنیتی اینجا را ترجیح داده اند. حدود ششصد متر زمین و شش‏‎ ‎‏اتاق و زیرزمین دارد؛ برای ما کافی است. در کوچه بن بست است. دیوار بلند حسینیه‏‎ ‎‏جماران و سر و صداهای همیشگی ملاقات کنندگان امام و برنامه های حسینیه، مزاحم‏‎ ‎‏است. امّا امنیت و هم جواری امام امتیاز است.‏‎[52]‎

‏ ‏

جمعه 17 مهر

‏مراسم تنفیذ ریاست جمهوری آقای خامنه ای توسط امام بود. نمایندگان مجلس، وزرا و‏‎ ‎‏شورای عالی قضایی و شخصیتهای دیگر دعوت شده بودند. در حسینیه جماران،‏‎ ‎‏خدمت امام رسیدیم. خیلی باحال بود. آقای خامنه ای هم حرفهای خوبی زد و امام هم‏‎ ‎‏مطالب خوبی گفتند. احمد آقا هم حکم و گزارشها را خواند.‏‎[53]‎

‏ ‏

شنبه 18 مهر

‏احمد آقا دو سه بار به منزل آمد. نامه ای را که به امام در خصوص کسب اجازه برای‏‎ ‎‏استفاده از ولایت فقیه در اجرا و تصویب قوانین با عناوین ضرورت و به طور کلی عناوین‏‎ ‎‏ثانویه نوشته بودم، تعقیب کردم و امام امروز عصر جواب دادند. فکر می کنم مشکلات را‏‎ ‎‏رفع کند، ان شاءالله . ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 369
‏این مشکلات بیشتر مربوط می شود به موارد زمینهای شهری و کشاورزی و تجارت‏‎ ‎‏دولتی و محدود کردن کار سرمایه داران، که شورای نگهبان  معمولاً قوانین مجلس را در‏‎ ‎‏این موارد «وتو» می کند. راه حل استفاده از ولایت فقیه است...‏

‏خبر نامه ملک خالد، پادشاه عربستان سعودی، به امام و گله از تظاهرات زوّار ایرانی‏‎ ‎‏در مکه و مدینه و جواب بسیار مهم و انقلابی ـ اسلامی امام، پخش شد. امام خیلی خوب‏‎ ‎‏با مسائل برخورد می کنند. هر چه لازم بوده، امام در این نامه نوشته اند.‏‎[54]‎

‏ ‏

شنبه 25 مهر

‏قرار بود اول وقت، همراه آقای خامنه ای و آقای (موسوی) اردبیلی به زیارت امام برویم.‏‎ ‎‏من تأخبر کردم. آنها رفتند. سپس من به دفتر امام رفتم. آنها هم جمع بودند. ‏

‏معلوم شد با امام درباره نخست وزیر مشورت کرده اند و نظرات را گفته اند. از میان‏‎ ‎‏آقایان پرورش، غرضی، موسوی، میرسلیم و ولایتی، بیشتر به آقای ولایتی توجه شده.‏‎ ‎‏مدتی در دفتر امام نشستیم. جلسه گرم، پرمزاح و بانشاطی بود.‏

‏ساعت یازده من به زیارت امام رفتم. امام نگران بروز اختلاف، در اثر دستور جدید،‏‎ ‎‏مبنی بر منع شورای نگهبان از اظهار نظر درباره عناوین ثانویه و محوّل کردن این حق به‏‎ ‎‏مجلس بودند. نگرانی بجاست. ‏

‏گفتم: «بعضیها معتقدند که این اعمال ولایت فقیه نبوده، تشخیص موضوع است که‏‎ ‎‏صلاحیت مجلس بوده و اصلاً حق مجلس بوده و نه حق ولی فقیه یا شورای نگهبان و‏‎ ‎‏شما راهنمایی کرده اید». کمی امام را از این جهت قانع کردم و توضیحی هم درباره لایحه‏‎ ‎‏زمینهای شهری دادم. فکر می کنم مفید واقع شد. درباره نهضت آزادی و توقعات آنها هم‏‎ ‎‏صحبت کردم، امام نظرشان این است که در مجلس بمانند، ولی روزنامه نمی خواهند؛‏‎ ‎‏تحت فشار قرار نگیرند.‏‎[55]‎

‏ ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 370
یکشنبه 27 مهر

‏امام ملاقات عمومی داشتند و سخنانی مفید فرمودند. موج حمایت از اقدام امام در‏‎ ‎‏خصوص مجاز کردن مجلس، در موارد تقنین ضروری و با عناوین ثانویه از طرف علمای‏‎ ‎‏بلاد ادامه دارد.‏‎[56]‎

‏ ‏

چهارشنبه 29 مهر

‏احمد آقا از قم تلفن کرد. گفت: امام برای مراعات امنیت و حفاظت، با پیشنهاد من در‏‎ ‎‏خصوص اجازه رفتن دوستان دیگر، جهت اقامه نماز جمعه به جای من موافقت‏‎ ‎‏کرده اند.‏‎[57]‎

‏ ‏

شنبه 2 آبان

‏در مجلس بیشتر مسأله نخست وزیری مطرح است. آقای خامنه ای، پس از ملاقات با امام‏‎ ‎‏و موافقت حزب، تصمیم گرفته اند آقای (محمد) غرضی را معرفی کنند. ولی موج‏‎ ‎‏مخالفت زیاد است.‏‎[58]‎

‏ ‏

‏ ‏

یکشنبه 3 آبان

‏در جلسه ای با شرکت آقایان احمد آقا خمینی، (موسوی) اردبیلی، (عباس) واعظ طبسی‏‎ ‎‏و خامنه ای شرکت کردیم. با بحثهای زیاد قرار شد احمد آقا به عرض امام برساند که‏‎ ‎‏غیرممکن است که آقای غرضی رأی بیاورد و بهتر است آقای مهندس موسوی را معرفی‏‎ ‎‏کنیم.‏‎[59]‎

‏ ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 371
چهارشنبه 6 آبان

‏ساعت سه بعد از ظهر، خبر دادند که از طرف دادستانی انقلاب به خانه آقای (حسن)‏‎ ‎‏لاهوتی ریخته اند و خانه را تفتیش می کنند. به آقای (اسدالله ) لاجوردی گفتم با توجه به‏‎ ‎‏سوابق و مبارزات آقای لاهوتی بی حرمتی نشود. گفت: دنبال مدارک وحید (لاهوتی)‏‎ ‎‏هستند. اول شب اطلاع دادند که آقای لاهوتی را به زندان برده اند و احمد آقا هم تماس‏‎ ‎‏گرفت. احمد آقا گفت امام از شنیدن خبر ناراحت شده اند.‏‎[60]‎

‏ ‏

پنج شنبه 7 آبان

‏اول وقت بعد از نماز و کمی مطالعه، عفت‏‎[61]‎‏ تلفنی اطلاع داد که آقای لاهوتی‏‎[62]‎‏ را دیشب‏‎ ‎‏به بیمارستان قلب برده اند. بلافاصله تلفن زد و گفت: از دنیا رفته اند. تماس گرفتم. معلوم‏‎ ‎‏شد صحت دارد. آقای لاجوردی، دادستان انقلاب تهران، گفت: آقای لاهوتی اتهامی‏‎ ‎‏نداشته اند، برای توضیح مدارک مربوط به وحید آمده بودند، که به محض ورود به‏‎ ‎‏زندان، دچار سکته قلبی شد. معالجات بی اثر مانده است.‏‎[63]‎

‏ ‏

جمعه 8 آبان

‏مسأله فوت آقای لاهوتی در داخل خانواده مسأله مهم ما بود. احمد آقا هم به منزل آمد و‏‎ ‎‏مدتی نشست. از طرف امام ابراز تأسف کرد.‏‎[64]‎

‏ ‏

چهارشنبه 13 آبان

‏احمد آقا خمینی، ساعت ده صبح آمد و پرونده آقای لاهوتی را که از دادستانی برای‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 372
‏اطلاع دادن به امام گرفته بود، آورد...‏

‏عصر خانم امام و دخترهایشان، مهمان عفت بودند. احوال امام را پرسیدم. گفتند: دو‏‎ ‎‏روز قبل فشارشان بالا رفته و قلبشان ناراحت شده، ولی با رسیدن و مراقبت، حالشان‏‎ ‎‏بهتر شده. وضع امام بسیار حساس است، باید شدیداً مراقبت شوند.‏‎[65]‎

‏ ‏

دوشنبه 18 آبان

‏شب در مجلس ماندم. تلویزیون، فیلمی از مراسم عزاداری زندانیها نشان داد. جمعی از‏‎ ‎‏جوانان کم سن و سال، در حدود هزار نفر که شعار علیه مجاهدین خلق می دادند و‏‎ ‎‏تقاضای عفو داشتند و ابراز ندامت می کردند. اینگونه چیزها، در تاریخ بازداشتهای‏‎ ‎‏سیاسی کم سابقه است. به نفع امام و جمهوری اسلامی و مسئولان شعار می دادند. نشان‏‎ ‎‏از عدم عمق گروهکهاست.‏‎[66]‎

‏ ‏

سه شنبه 19 آبان

‏شب به خانه آمدم. عفت کله پاچه پخته بود. امروز عصر همراه خانم مطهری به منزل‏‎ ‎‏امام رفته بودند. می گفت: امام هم بنا به اظهار خانم، از فیلم دیشب زندان متأثر‏‎ ‎‏شده اند.‏‎[67]‎

‏ ‏

دوشنبه 25 آبان

‏پیش از دستور درباره علامه طباطبایی صحبت کردم. در قم جنازه آقای طباطبایی‏‎ ‎‏باشکوه تشییع گردید. عصر در مدرسه شهید مطهری از طرف امام و مجلس و مقامات‏‎ ‎‏دیگر، مجلس ترحیم بود...‏

‏آخر شب به خانه آمدم. با احمد آقا درباره اینکه امام دستور داده اند، ویژه نامه‏‎ ‎‏خبرگزاری پارس، فقط به پنج نفر داده شود و به وزرا و نمایندگان ندهند، صحبت کردم؛‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 373
‏گفتند: علت این است که حرفهای ضدانقلاب در آن موج می زند و نباید خودمان، وسیله‏‎ ‎‏انتشار بیشتر آن باشیم.‏‎[68]‎

‏ ‏

شنبه 7 آذر

‏خدمت امام رفتم. سوالی در مورد پیوند چشم کردم. دکتر سجادی، متخصص پیوند‏‎ ‎‏قرنیه چشم از امریکا آمده، می پرسد که برداشتن چشم انسانهای در حال مرگ و پیوند آن‏‎ ‎‏به انسانهای دیگر، جایز است یا نه. امام منع نکردند، ولی مایل نبودند تجویز آن هم به‏‎ ‎‏ایشان منتسب شود. ایراد اگر باشد، از جهت لزوم دفن اجزای بدن میت و یا عدم جواز‏‎ ‎‏تنکیل‏‎[69]‎‏ مسلمان است.‏‎[70]‎‏ مطلب دیگر درباره اعزام هیأت تحقیق به لرستان بود که امام به‏‎ ‎‏من و آقای خامنه ای دستور داده اند و بازرسی کل کشور این کار را کرده و نظریه هم داده؛‏‎ ‎‏دیگر لزومی ندارد و امام اجازه دادند که نفرستیم. حال امام خوب است و دکترها هم‏‎ ‎‏آمدند و فشار خونشان را گرفتند.‏‎[71]‎

‏ ‏

چهارشنبه 11 آذر

‏تا مغرب در خانه ماندم. اکثر وقتم را صرف مطالعه درباره معاد کردم که موضوع درسم‏‎ ‎‏در کلاس مواضع حزب است. نوشته های شهید مطهری را در باب کیفر اخروی و‏‎ ‎‏شفاعت و تجسم اعمال از کتاب ‏‏عدل الهی‏‏ خواندم و ‏‏کشف المراد‏‏ را هم مطالعه کردم. چون‏‎ ‎‏در فتاوای امام صراحتی بر منکر معاد ندیدم، تلفنی از احمد آقا خواستم که از امام پرسید‏‎ ‎‏و امام گفتند: منکر معاد به عنوان منکر ضروری اسلام کافر است.‏‎[72]‎

‏ ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 374
جمعه 13 آذر

‏اول شب احمد آقا آمد و راجع به بیانیه ای که امام می خواهند، راجع به محکومیت‏‎ ‎‏افراط کاریها و تجاوز از قوانین بدهند، مشورت کرد.‏‎[73]‎

‏ ‏

یکشنبه 15 آذر

‏در محضر امام، شورای عالی دفاع ساعت ده صبح تشکیل جلسه شد. آقایان صیاد‏‎ ‎‏شیرازی و محسن رضایی که از جبهه آمده بودند، گزارش پیروزی جبهه بستان را دادند.‏‎ ‎‏پیروزی مهمی است...‏

‏به طور کلی اختلافات بین ستاد و نیروی زمینی و نیروی هوایی مطرح شد و امام‏‎ ‎‏نصیحت کردند، همکاری کنند.‏‎[74]‎

‏ ‏

دوشنبه 16 آذر

‏امام امروز اعلامیه داده اند و دعوت به مراعات قانون و تنبیه متخلفها نموده اند.‏‎[75]‎

‏ ‏

جمعه 20 آذر

‏ظهر دفتر امام اطلاع داد که با انفجار بمبی در کوچه مسیر آیت الله دستغیب امام جمعه‏‎ ‎‏شیراز و دوازده نفر همراهانش شهید شده اند. خبر بسیار تلخی است... امام و تمام‏‎ ‎‏شخصیتها و من جمله خود من، اطلاعیه دادیم.‏‎[76]‎

‏ ‏

دوشنبه 23 آذر

‏با امام ملاقات کردم. درباره جنگ، عضویت اعضای احزاب در سپاه، اینکه معاد از‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 375
‏اصول دین است یا خیر و کیفیت و علت کفر منکر آن مذاکره کردم.‏‎[77]‎

‏ ‏

جمعه 27 آذر

‏بعد از ظهر احمد آقا آمد و درباره اشکالات سیاست هجوم به دولتهای دیگر از‏‎ ‎‏طرف رسانه ها و شخصیتهای ما، حرف داشت و می گفت: امام هم این شیوه را‏‎ ‎‏نمی پسندند.‏‎[78]‎

‏ ‏

دوشنبه 7 دی

‏امام امروز در ملاقاتشان با خانواده های شهدای انفجار دفتر حزب مرکزی جمهوری و‏‎ ‎‏به مناسبت سالگرد نهضت سوادآموزی از حزب ستایش کردند.‏‎[79]‎‏ برای حزب جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی مهم است.‏‎[80]‎

‏ ‏

شنبه 19 دی 

‏به ملاقات امام رفتم و برای مصرف شدن چهار میلیون دلار از سهم امام و خمس برای‏‎ ‎‏جهاد و هلال احمر و شیعیان جنوب لبنان و سوریه که توسط یک شیعه لبنانی پرداخت‏‎ ‎‏می شود، اجازه گرفتم.‏‎[81]‎

‏ ‏

دوشنبه 21 دی 

‏شب به منزل آمدم. از منزل امام گوشت آورده بودند.‏‎[82]‎

‏ ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 376
چهارشنبه 23 دی 

‏با قرار قبلی، همراه هیأت دولت و رئیس جمهور، به زیارت امام رفتیم. آقای خامنه ای‏‎ ‎‏مقداری دیر آمدند. ساعت نه صبح خدمت امام رسیدیم... در محضر امام جلسه‏‎ ‎‏باصفایی بر پا شد. آقای خامنه ای به امام تبریک گفتند و تقاضای نصیحت کردند. امام هم‏‎ ‎‏مقداری صحبت پندآمیز فرمودند.‏‎[83]‎

‏ ‏

پنج شنبه 24 دی 

‏امام همه مسئولان را با مسئولان قضائی دعوت کرده بودند، برای مطلب مهمی. همراه‏‎ ‎‏آقای موسوی ادربیلی به بیت امام آمدیم. رئیس جمهور، نخست وزیر، اعضای شورای‏‎ ‎‏عالی قضائی، دادستان کل انقلاب، (اسدالله ) لاجوردی، بازرسی کل کشور، فهیم و‏‎ ‎‏احمدآقا هم بوند. از امام راجع به گرفتن دیرکرد پرداختها پرسیدم. بحث ناتمام ماند.‏

‏امام، مسأله شایعه اخبار مربوط به شنکجه زندانیان را مطرح کردند. آقای فهیم و‏‎ ‎‏اعضای بازرسی مواردی را ذکر کردند. امام از آقای لاجوردی توضیح خواستند. ایشان‏‎ ‎‏گفت: تعزیر می کنیم و تعزیر با اجازه حاکم شرع است. و توضیح داده شد که به خاطر‏‎ ‎‏وسعت عمل تروریستی و شلوغی زندانها و عدم امکانات کافی، بروز چنان وضعی‏‎ ‎‏اجتناب ناپذیر بوده، ولی دیگر از این به بعد، قابل اجتناب است. قرار شد دیگر مراعات‏‎ ‎‏شود.‏‎[84]‎

‏ ‏

جمعه 25 دی 

‏احمد آقا آمد و خبر داد که امام، ده میلیون تومان از پول سهم امام، به حزب جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی کمک کرده اند. دو سه روز پیش هم، طلب پنج میلیون و دویست و پنجاه هزار‏‎ ‎‏تومانی که از حزب داشتند، بخشیدند.این دو خبر، برای حزب، جالب و مفید است.‏‎[85]‎

‏ ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 377
جمعه 2 بهمن 

‏اول شب احمد آقا آمد... مشورت کرد، در مصاحبه ای بگوید که نهضت آزادی در‏‎ ‎‏تصمیم رفتن امام به پاریس نقشی نداشته (است). اخیراً آنها گفته اند که ما کمک کرده ایم‏‎[86]‎‎ ‎‏و جریان رفتن امام به پاریس را گفت که فقط خود احمد آقا و امام در این خصوص تصمیم‏‎ ‎‏گرفته اند و حتی فرانسه هم اطلاع نداشته و غافلگیر شده است.‏‎[87]‎

‏ ‏

چهارشنبه 7 بهمن 

‏اول شب آقا رضا مرعشی آمد، برای دکتر فریده طباطبایی که اخیراً به اتهام همکاری با‏‎ ‎‏چریکهای فدایی اقلیت بازداشت شده، کمک می خواست.‏‎[88]‎

‏ ‏

جمعه 9 بهمن 

‏خانواده آقا کمال طباطبایی آمدند و برای نجات فریده کمک می خواستند. قبلاً آقای‏‎ ‎‏طباطبائی به ملاقات امام رفته بودند. امام از پیش ایشان را می می شناختند. نوه آیت الله ‏‎ ‎‏سید محمد کاظم یزدی صاحب ‏‏عروة الوثقی‏‏ هستند‏‎[89]‎‏ و امام ایشان را پیش من فرستاده اند،‏‎ ‎‏برای رسیدگی.‏‎[90]‎

‏ ‏

جمعه 16 بهمن 

‏احمد آقا آمد؛ درباره گنجاندن عفو زندانیان در بیانیه 22 بهمن امام مشورت داشت.‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 378
‏احمد آقا آمد و برای تکمیل مشورت صبح، مشورت کردیم. امام اگر بخواهد اعلان‏‎ ‎‏عفو کنند، باید از طرف دیوان عالی کشور پیشنهاد شود؛ طبق ماده 110 قانون اساسی.‏‎[91]‎

‏ ‏

دوشنبه 19 بهمن 

‏نمایندگان مجلس با امام ملاقات داشتیم. روز نیروی هوایی بود. نیروی هوایی هم‏‎ ‎‏ملاقات داشتند، با اشتباه احمد آقا وقت ملاقات تداخل کرده بود. به زحمت افتادیم.‏‎ ‎‏بالاخره حل شد. اول نمایندگان ملاقات کردند، با محافظان؛ من و امام صحبت کردیم.‏‎ ‎‏سپس امام به استراحت رفتند...‏

‏با آقای خامنه ای و احمد آقا در خدمت امام، چند عکس و فیلم یادگاری گرفتیم.‏‎ ‎‏نیروی هوایی آمدند. فرمانده نیرو، آقای خامنه ای و امام صحبت کردند.‏‎[92]‎

‏ ‏

شنبه 1 اسفند

‏به منزل امام رفتم که ایشان را زیارت کنم و برای مصاحبه ای با ذکر خبر ملاقات با ایشان،‏‎ ‎‏شایعات کسالت ایشان را بی اثر کنم. به خاطر اعلان دو هفته قطع ملاقاتها که معمول هم‏‎ ‎‏بوده، تبلیغات شدیدی شروع شده که ایشان مریض و... هستند. آقای سید صادق‏‎ ‎‏لواسانی هم آنجا بود. امام سرحال و بانشاط بودند. گزارش جبهه ها را خدمتشان دادم و‏‎ ‎‏توضیحاتی درباره عملیات بزرگی که در پیش داریم و نتیجه بررسیهایی که در سفر‏‎ ‎‏خوزستان درباره اهداف و نیازها و عواقب این عملیات انجام شد، ارائه کردم؛ دعا‏‎ ‎‏کردند.‏‎[93]‎

‏ ‏

شنبه 8 اسفند

‏به دفتر رئیس جمهور رفتم تا درباره جواب به (اولاف) پالمه، که طرحی برای صلح با‏‎ ‎‏عراق ارائه کرده، مشورت کنیم. با حضور نخست وزیر و وزیر امور خارجه مشورت‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 379
‏کردیم و روی جواب تصمیم گرفتیم. نتیجه این شد که هنوز برای صلح زود است. باید‏‎ ‎‏ضربه کاری وارد کنیم که صدام کاملاً در موضع ضعف باشد و معترف به شکست، ولی‏‎ ‎‏رد کلی میانجیگری هم صلاح نیست. روی سه شرط خیلی تأکید کردیم: ‏

‏1. خروج بی قید و شرط؛‏

‏2. پرداخت خسارت؛‏

‏3. کیفر متجاوز.‏

‏سیاستهای مربوط به جنگ را با نظر امام منطبق می کنیم و ایشان هم با دقت مسأله را‏‎ ‎‏زیر نظر دارند، نظرات ما در حد مشورت دادن است.‏‎[94]‎

‏ ‏

جمعه 14 اسفند

‏عصر، احمد آقا آمد و نوار سخنان آقای (آیت الله العظمی محمدرضا) گلپایگانی را آورد و‏‎ ‎‏گوش دادیم. به شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» اعتراض دارند و از مجلس می خواهد که‏‎ ‎‏در تشخیص ضرورت و موضوعات احکام ثانویه، دقت و وسواس داشته باشد، ولی با‏‎ ‎‏خضوع و احترام صحبت کرده اند. من هم در نماز جمعه از ایشان تشکر کردم. و قرار شد‏‎ ‎‏با مشورت با امام سخنان ایشان پخش شود. احمد آقا اطلاع داد که امام موافقند.‏‎[95]‎

‏ ‏

دوشنبه 17 اسفند

‏عبدالمجید معادیخواه آمد و راجع به انتخابات سرپرستان حوزه علمیه قم از طرف‏‎ ‎‏طلاب کمک می خواست. می گفت: آیت الله گلپایگانی مخالفند. گفتم: با امام صحبت‏‎ ‎‏کردم، موافقند ولی نمی خواهند منتسب به ایشان باشد.‏‎[96]‎

‏ ‏

سه شنبه 25 اسفند

‏نامه ای از آیت الله گلپایگانی خطاب به نمایندگان رسید که در لایحه های اراضی شهری و‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 380
‏اراضی کشاورزی و به طور کلی لوایح در جهت محدودیت ثروت، اعتراض داشته و خطر‏‎ ‎‏نفوذ سوسیالیسم را گوشزد کرده اند. اکثر نمایندگان را عصبانی کرده. نامه را که هفت‏‎ ‎‏صفحه است به دیوار چسباندیم. قرار شد جواب نامه را بدهیم.‏‎[97]‎

‏ ‏

پنج شنبه 27 اسفند

‏بعد از نماز صبح، تا ساعت هشت صبح، مطالعه کردم و سپس جلسه علنی تشکیل شد.‏‎ ‎‏سخنرانی رئیس جمهور و لایحه اراضی شهری بود...‏

‏عده ای خواستار تشکیل جلسه رسمی غیرعلنی شدند که در رابطه با لایحه اراضی‏‎ ‎‏شهری، صحبتهای محرمانه بشود. آقای (محمد) یزدی نایب رئیس و بعضی دیگر از‏‎ ‎‏خطر اختلاف با آیت الله گلپایگانی و... گفتند. من لزوم ادامه کار را گفتم و تذکر دادم که بر‏‎ ‎‏حقّیم و امام و حجت با ماست، چرا کوتاه بیائیم، بالاخره تصویب شد و قیمت اراضی را‏‎ ‎‏همان قیمت منطقه ای رسمی اعلان کردیم...‏

‏نامه جواب آیت الله گلپایگانی هم، تهیه شد و در مجلس غیر رسمی خوانده شد و‏‎ ‎‏عده ای که حضور داشتند، امضا کردند.‏‎[98]‎

‏ ‏

شنبه 29 اسفند

‏پیش ازظهر احمد آقا آمد. یک جفت کفش که برای امام عیدی آورده بودند، به من داد.‏‎ ‎‏نامه ای از اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان اروپا به امام را به ایشان دادم، خواسته اند‏‎ ‎‏که امام پیامی برای سمینارشان بفرستند. در دربارۀ نامه نمایندگان مجلس به آقای‏‎ ‎‏گلپایگانی هم، نظر احمد آقا این بود که امام مخالف نیستند؛ ولی درست نیست که‏‎ ‎‏منتسب به کسب اجازه از ایشان بشود...‏

‏ظهر، آقای (محسن) رضائی از دزفول تلفن کرد و گفت: عراق در ناحیه شوش از‏‎ ‎‏دیشب حمله کرده و از من می خواست که به جنوب بروم؛ برای مطلب مهمی که دارند.‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 381
‏گفتم ایشان به تهران بیاید که بتوانیم با امام و دیگران هم مشورت کنیم. ایشان با یک جت‏‎ ‎‏اف 5 آمد... معلوم شد حمله عراق موفق نبوده و حدود صد اسیر از عراقیها گرفته اند و‏‎ ‎‏صدها نفر از آنها را کشته اند و آنها را متوقف کرده اند، ولی جنگ ادامه دارد و ممکن‏‎ ‎‏است، نیروهای ما را مشغول کنند و مانع انجام طرح بزرگ کربلای 2، بشوند. مشورت‏‎ ‎‏داشت که از محورهای دیگر حمله کنیم، پذیرفتیم... امام را هم زیارت کردند. (استخاره)‏‎ ‎‏می خواست که امام گفتند: مورد استخاره نیست، به امیدخدا با معیارهای عقلانی عمل‏‎ ‎‏کنید.‏‎[99]‎

‎ ‎

کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 382

  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 31ـ32.
  • . همان؛ ص 39.
  • . همان؛ ص 41ـ42.
  • . روزنامه میزان ارگان نهضت آزادی ایران، به رهبری مرحوم مهندس بازرگان و مدیریّت دکتر رضا صدر و روزنامه انقلاب اسلامی با صاحب امتیازی سید ابوالحسن بنی صدر و مدیریّت محمد جعفری و سردبیری سید جمال الدین موسوی در تهران منتشر می شدند و به حکم دادستانی کل کشور به اتهام ایجاد اختلاف و تشویش و ناامنی در جامعه، توقیف گردیدند.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 49ـ52.
  • . کمیته حل اختلاف یا هیأت حکمیت به منظور رفع اختلاف میان نیروهای خط امام و بنی صدر و طرفدارانش که در آن موقع معروف به لیبرالها بودند، تشکیل شد. در این کمیته سه نفره، یک نماینده از طرف حضرت امام (آیت الله محمدرضا مهدوی کنی)، یک نماینده از طرف ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور (آیت الله شهاب الدین اشراقی) و یک نماینده از طرف آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله بهشتی و شهید محمد علی رجائی ـ رئیس مجلس، رئیس دیوان عالی کشور و نخست وزیر ـ (آیت الله محمد یزدی) درصدد بودند، اختلافات موجود رابررسی و عوامل اختلاف برانگیز را معرفی کنند.
  • . صادق قطب زاده در اوائل انقلاب، گویا عضو شورای انقلاب هم بوده، همچنین پست وزارت امور خارجه را نیز داشته است. وی در زمان حضور حضرت امام در پاریس با استفاده از سوابق و امکانات مبارزان خارج از کشور، برای نشر افکار امام تلاش می کرد. قطب زاده بعدها به اتهام طرح کودتا بر علیه نظام جمهوری اسلامی با همکاری عده ای از نزدیکان آقای شریعتمداری، محاکمه و به اعدام محکوم شد.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 55.
  • . همان؛ ص 60.
  • . همان؛ ص 66.
  • . همان؛ ص 85 .
  • . همان؛ ص 103.
  • . همان؛ ص 107ـ 108.
  • . پس از انقلاب، طبق مصوبه کمیسیون شماره 2 شورای انقلاب، کلیه اختیارات شاه را به رئیس جمهور واگذار نمودند. پس از تشکیل دولت محمدعلی رجائی، بنی صدر از همان ابتدا موضع گیریهایی را علیه وی در کابینه اتخاذ نمود و از تمام امکاناتی که در اختیار داشت، از جمله مصوبه فرمان همایونی کمیسیون شورای انقلاب، برای تضعیف دولت رجائی، حداکثر استفاده را می کرد. وی با استفاده از این قانون، اختیار عزل و نصب رئیس شهربانی، فرمانده ژاندارمری و از همه مهمتر، رئیس کل بانک مرکزی را، از دولت سلب کرده بود، به طوری که در حساس ترین روزهای آغاز جنگ، دولت کنترلی بر بانک مرکزی و همچنین میزان ذخایر ارزی مملکت نداشت. لذا مجلس شورای اسلامی، قانونی را تحت عنوان حذف عبارت فرمان همایونی در جهت تقویت دولت رجائی تصویب کرد.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 111ـ112.
  • . همان؛ ص 116.
  • . دقیقاً جمله حضرت امام به این صورت بود: «نمی شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم، غلط می کنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد... شماها به بن بست رسیدید... دست بردارید از فضولی ها، برای خدا کار کنید». صحیفه امام؛ ج 14، ص 377.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 129.
  • . همان؛ ص 134.
  • . همان؛ ص 145.
  • . امام خمینی(س) در تاریخ 20 خرداد 1360 با این حکم بنی صدر را برکنار کردند:     بسم الله الرحمن الرحیم. ستاد مشترک نیروهاتی مسلّح جمهوری اسلامی ایران آقای ابوالحسن بنی صدر، از فرماندهی نیروهای مسلّح برکنار شده اند.  روح الله الموسوی الخمینی      (صحیفه امام؛ ج 14، ص 420)
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 147ـ149.
  • . همان؛ ص 149ـ150.
  • . همان؛ ص 151ـ152.
  • . صحیفه امام؛ ج 14، ص 350ـ353.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 153
  • . همان؛ ص 155ـ156.
  • . همان؛ ص 160.
  • . همان؛ 164ـ166.
  • . متن نامه مجلس و پاسخ امام(س) به این شرح است:بسم الله الرحمن الرحیم    محضر شریف حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ادام الله ظله      محترماً به عرض می رساند، برای مجلس شورای اسلامی در جلسه مورخ 31 / 3 / 1360 پس از بحث و بررسی با حضور یکصد و نود نفر به شرح زیر:     آراء موافق: یکصد و هفتاد و هفت نفر.      رأی مخالف: یک نفر.      آراء ممتنع: دوازده نفر.      در مورد آقای سید ابوالحسن بنی صدر بر این قرار گرفت که آقای ابوالحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران، کفایت سیاسی ندارد.      به موجب اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مراتب برای اتخاذ تصمیم به خدمت امام عظیم الشأن گزارش می گردد.  رئیس مجلس شورای اسلامی  اکبر هاشمی رفسنجانی      پاسخ امام:بسم الله الرحمن الرحیم      پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجحلس شورای اسلامی، مبنی بر اینکه آقای ابوالحسن بنی صدر برای ریاست جهوری ایران کفایت سیاسی ندارند، ایشان را از ریاست جمهوری ایران عزل نمودم.  اول تیر (1360) روح الله الموسوی الخمینی  صحیفه امام؛ ج 14، ص 420.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 169ـ171.
  • . همان؛ ص 179ـ180.
  • . همان؛ ص 185.
  • . همان؛ ص 202.
  • . همان؛ ص 210.
  • . صحیفه امام؛ ج 15، ص 59 ـ63.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 223.
  • . همان؛ ص 224ـ226.
  • . همان؛ ص 236.
  • . همان؛ ص 237ـ237.
  • . همان؛ ص 239ـ241.
  • . همان؛ ص 246.
  • . همان؛ ص 246.
  • . همان؛ ص 261ـ263.
  • . صحیفه امام؛ ج 8 .
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 275.
  • . همان؛ ص 277.
  • . همان؛ ص 292.
  • . همان؛ ص 300.
  • . همان؛ ص 306.
  • . همان؛ ص 311.
  • . همان؛ ص 317.
  • . همان؛ ص 318.
  • . همان؛ ص 321ـ322.
  • . همان؛ ص 330ـ331.
  • . همان؛ ص 332.
  • . همان؛ ص 335.
  • . همان؛ ص 342.
  • . همان؛ ص 343.
  • . همان؛ ص 348.
  • . بانو «عفت مرعشی» همسر گرامی آیت الله هاشمی رفسنجانی هستند.
  • . حجت الاسلام والمسلمین حسن لاهوتی اشکوری از همرزمان قدیمی آقای هاشمی رفسنجانی بود و سعید و حمید لاهوتی فرزندان این فقید، دامادهای ایشان هستند.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 349.
  • . همان؛ ص 351.
  • . همان؛ ص 356ـ357.
  • . همان؛ ص 362.
  • . همان؛ ص 363.
  • . همان؛ ص 370ـ371.
  • . تنکیل: برگردانیدن، پست کردن.
  • . برای آگاهی از نظرات امام خمینی(س) درباره پیوند اعضای میت به تحریرالوسیله؛ ج 4، ص 566 مراجعه نمایید.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 378.
  • . همان؛ ص 391ـ392.
  • . همان؛ ص 393.
  • . همان؛ ص 395.
  • . همان؛ ص 396.
  • . همان؛ ص 401.
  • . همان؛ ص 406.
  • . همان؛ ص 411.
  • . صحیفه امام؛ ج 17، ص 222ـ223.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 425.
  • . همان؛ ص 435.
  • . همان؛ ص 438.
  • . همان؛ ص 439.
  • . همان؛ ص 440.
  • . همان؛ ص 442.
  • . امام خمینی(س) در وصیت نامه سیاسی ـ الهی خود ضمن اشاره به این ادعای نهضت آزادی ایران، نوشته اند: از قرار مذکور بعضیها ادعا کرده اند که رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دورغ است. من پس از برگرداندنم از کویت با مشورت احمد پاریس را انتخاب نمودم زیرا در کشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود. آنان تحت نفوذ شاه بودند ولی پاریس این احتمال نبود. (صحیفه امام؛ ج 21، ص 452).
  • . همان؛ ص 454.
  • . همان؛ ص 461.
  • . آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی، پدربزرگ بانو عفت مرعشی همسر آقای هاشمی رفسنجانی، از فقهای پرآوازه شیعه محسوب می گردد که اثر فقهی او با نام عروة الوثقی جایگاه معتبری در همه حوزه ها از جمله نجف و قم دارد. آقای کمال طباطبایی دایی بانو عفت مرعشی هستند.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی؛ سال 1360؛ ص 436.
  • . همان؛ ص 468.
  • . همان؛ ص 470.
  • . همان؛ ص 498.
  • . همان؛ ص 496.
  • . همان؛ ص 500.
  • . همان؛ ص 503.
  • . همان؛ ص 509.
  • . همان؛ ص 510.
  • . همان؛ ص 511 ـ512.