احمد غلامپور

ارتباط معنوی امام و رزمندگان

‏ اوائل جنگ بود و بعد از واقعه هویزه. دشمن اصرار داشت که برای‏‎ ‎‏چندمین بار، مرتبه ای دیگر هم سوسنگرد را به تصرف در آورد. کارها گره‏‎ ‎‏خورده بود. نمی دانستیم چکار می کنیم. جبهه سوسنگرد محوربندی شده و‏‎ ‎‏هر محوری را رزمندگان یک استان تامین و پدافند می کردند. در این گیرودار‏‎ ‎‏با آقای رحیم صفوی که به عنوان فرمانده در محل گلف مستقر بود، تماس‏‎ ‎‏گرفته و گفتم که با همه سختی شرایط ما می مانیم و می جنگیم. اگر از دستتان‏‎ ‎‏برمی آید، برای ما کمک بفرستید؛ در غیر این صورت برای ما پیغام ندهید که‏‎ ‎‏عقب نشینی داشته باشیم. پس از آن مسئولین گروهها و تیم های عملیاتی را‏‎ ‎‏جمع کرده و از خطرات احتمالی و اهمیت کار برای آنها توضیح دادم. خیلی‏‎ ‎‏جالب بود که می دیدیم اکثر آنها اظهار می داشتند که مگر ممکنست که ما از‏‎ ‎‏اینجا برویم، زیرا در آن صورت حضرت امام ناراحت می شوند و ما به هیچ‏‎ ‎‏عنوان ناراحتی آن بزرگوار را نمی توانیم تحمل کنیم. ما خطرات را به جان‏‎ ‎‏می خریم تا خیال امام (س) راحت باشد. بالاتفاق از ما خواستند که پیام‏‎ ‎‏ماندگاری و استقامتشان را به حضرت امام برسانیم. البته در رابطه با وضع این‏‎ ‎‏محور و حل معضل آن، ائمه محترم جمعه ای نظیر شهید مدنی، شهید صدوقی‏‎ ‎‏و ... به حضرت امام متوسل شده بودند. امام هم پیغام داده بودند که «به بچه ها‏‎ ‎‏بگوئید استقامت کنند، ما کمک برایشان می فرستیم». نکته جالب توجه اینست‏‎ ‎‏که ارتباط قوی معنوی بین امام و رزمندگان باعث شده بود که قبل از اعلام آن‏‎ ‎

کتابامام و دفاع مقدسصفحه 101
‏پیام، آنها روح پیام را دریافت کرده و در جهت آن قدم برداشته و خواست‏‎ ‎‏امام را انجام می دادند. طبیعی است که نفوذ فوق العاده معنوی امام روی افراد‏‎ ‎‏و علاقه خالصانه آنها به آن حضرت چنین اثراتی داشت.‏

‏   پس از خواندن پیام، شور و ولوله ای عجیبی در آن محور ایجاد شد و‏‎ ‎‏بچه ها در کمترین زمان ممکن بسیج و آماده شدند.‏

کتابامام و دفاع مقدسصفحه 102