گفتگو با دکتر غلامعلی حداد عادل

گفتگو با

 

دکتر غلامعلی حداد عادل


کتابآن سفر کردهصفحه 22
 

واحد ادبیات‏: بعد از انقلاب اسلامی نقش افکار حضرت امام(س) را‏‎ ‎‏در پرورش و جهت دادن به بافت ادبی هنری جامعه ما، چگونه می بینید؟‏‎ ‎‏اجمالاً به عناصر سازنده این بافت که مبانی هنر و ادبیات انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏را تشکیل می دهد، اشاره کنید. ‏

دکتر حداد عادل:‏ نقش افکار حضرت امام(س) در پرورش و جهت دادن‏‎ ‎‏به بافت ادبی هنری جامعه، این بوده که با عرضۀ جهان بینی توحیدی و‏‎ ‎‏اسلامی در عرصه نظر و عمل، پایه های بنای فعالیت ادبی و هنری را بر‏‎ ‎‏شالوده محکمی استوار کرده است. هیچ ادیب و هنرمند اصیلی نیست که‏‎ ‎‏برای فعالیت ادبی و هنری خود فلسفه ای نداشته باشد و فلسفه ای را از ‏‎ ‎‏طریق ادب و هنر منتشر نسازد. در دوران امام خمینی، نسلی نو از ادیبان و‏‎ ‎‏هنرمندان به ظهور رسیدند که توحید و اسلام و معنویت، فلسفه و شالوده‏‎ ‎‏کارشان شد و با الهام از اندیشه و عمل آن مرد بزرگ، برای خود راهی ‏‎ ‎‏انتخاب کردند که از میان شور و غوغا و زندگانی «خلق» می گذشت؛ اما‏‎ ‎‏جهت آن به سوی «حق» بود. ‏

واحد ادبیات:‏ با کدام اثر منتشر شدۀ حضرت امام آشنایی کامل دارید؟‏‎ ‎‏نکاتی اجمالی در این باره بفرمایید. ‏

دکتر حداد عادل:‏ آشنایی عمده و اصلی من با آثار حضرت امام، همان‏‎ ‎‏آشنایی با صحیفۀ نور است. در پانزده سال اخیر می توانم بگویم هر اعلامیه‏‎ ‎‏یا پیام یا صحبتی که امام داشته اند شنیده یا خوانده ام. جز اینها، «کشف‏‎ ‎‏الاسرار» و «ولایت فقیه» را نیز به دقت خوانده ام و نیز «پرواز در ملکوت» و‏‎ ‎‏«رساله طلب و اراده» را، از «تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح‏‎ ‎‏الانس» نیز جسته و گریخته بهره برده ام. رساله کوچک مقاله مانندی نیز از‏‎ ‎‏امام تحت عنوان «لقاءالله» خوانده ام و برخی فقرات چهل حدیث را. شاید‏‎ ‎


کتابآن سفر کردهصفحه 23
‏باز هم آثار دیگری خوانده باشم که اکنون در خاطرم نیست. ‏

واحد ادبیات:‏ آیا معتقد به احیای پدیده ادبیات عرفانی به وجهی تازه یا ‏‎ ‎‏مکرر در عصر فعلی هستید در صورت توافق، نقش آثار حضرت امام(س) ‏‎ ‎را در تجدید حیات ادبیات عرفانی تا چه حد موثر می دانید؟

دکتر حداد عادل:‏ تصور نمی کنم ادبیات عرفانی به وجهی تازه یا مکرر در‏‎ ‎‏عصر ما احیا شده باشد. ظهور چند اثر یا شعر عرفانی را نمی توان به معنی‏‎ ‎‏احیای ادبیات عرفانی دانست. احیای ادبیات عرفانی مستلزم برقراری‏‎ ‎‏حوزه های درس و بحث عرفان به صورت جدی و گسترده است و ما در‏‎ ‎‏عصر خود شاهد چنین رونق و رواجی از درسهای عرفانی، نیستیم. من یقین‏‎ ‎‏ندارم که امروزه مجلس درس عرفانی هم طراز درسی که مرحوم شاه آبادی‏‎ ‎‏برای حضرت امام در قم داشته اند، در جایی دایر باشد. ‏

‏اما در خصوص قسمت دوم این سوال باید بگویم اگر زمینه های لازم‏‎ ‎‏برای احیای عرفان و ادبیات عرفانی فراهم شود، قطعاً زندگی امام(س) و‏‎ ‎‏سخنان و اشعار ایشان می تواند الهام بخش و راهگشای راهیان این راه‏‎ ‎‏باشد. ‏

واحد ادبیات:‏ اگر نکته ای مفید و قابل تذکر در رابطه با اشعار حضرت‏‎ ‎‏امام(س) و آثار عرفانی ایشان به خاطر دارید، بیان بفرمایید. ‏

دکتر حداد عادل:‏ بنده معتقدم سیمای عرفانی و ادبی امام تحت تاثیر‏‎ ‎‏مسائل حاد و حساس انقلاب-که قهراً سیاسی است- ناشناخته مانده است. ‏‎ ‎‏چهره ای که از امام شناخته شده بیشتر سیاسی و تا اندازه ای فقهی است؛‏‎ ‎‏اما شخصیت ایشان ابعاد و وجوه ناشناخته دیگری دارد که یکی از آنها‏‎ ‎‏عرفان و دیگری ادب است و جز اینها «اخلاق» و «فلسفه» نیز هست که‏‎ ‎‏«سیاست» مجالی برای ظهور و بروز، به آنها نداده است. دوستداران صادق‏‎ ‎


کتابآن سفر کردهصفحه 24
‏امام، اگر امام را فقط در آیینه «سیاست» تماشا کنند خود را از جلوه های‏‎ ‎‏دیگر آن بزرگوار محروم کرده اند. ‏

با صد هزار جلوه بیرون آمدی که من  با صد هزار دیده تماشا کنم ترا

‏غفلت از لایه های درونی تر و عمیق تر شخصیت امام، نه تنها ما را از‏‎ ‎‏معارفی گرانقدر و روحانی محروم می سازد بلکه ما را از درک سرّ‏‎ ‎‏موضع گیریهای سیاسی ایشان نیز غافل می کند. تازه این حال دوستان‏‎ ‎‏صادق امام است تا چه رسد به آنان که در کار سیاست صادق نیستند و امام‏‎ ‎‏را نه در آیینه «سیاست» بلکه در آیینه معوج«سیاست بازی و سیاسی کاری»‏‎ ‎‏خود تماشا می کنند، اینها، که کم هم نیستند، حتی از دیدن همان یک جلوه‏‎ ‎‏هم محرومند. ‏

‏من گاهی از خودم می پرسم آیا جوانان ما و دانشجویان ما، شده است‏‎ ‎‏دور هم بنشینند و هر هفته شرح یک حدیث از چهل حدیث امام را در یک‏‎ ‎‏مجلس دینی و معنوی با هم بخوانند و در آن تامل کنند؟‏

واحد ادبیات‏: سیمای حضرت امام در عرصه هنری و ادبی چگونه ‏‎ ‎‏منعکس شده است؟ مثلاً در حرفه ای که مورد تخصص شماست برجسته ترین‏‎ ‎‏وجه منعکس شده امام، کدام است؟‏

دکتر حداد عادل‏: گمان می کنم پاسخ قسمت اول سوال را در ضمن‏‎ ‎‏آنچه تاکنون گفته ام داده باشم. اما به تعبیر شما «در حرفه ای که مورد‏‎ ‎‏ تخصص من است»، یعنی در فلسفه، امام تقریباً ناشناخته مانده است. امام‏‎ ‎‏در پیام به گورباچف و در بعضی سخنان دیگر اشاراتی در باب مذهب ‏‎ ‎‏مختار فلسفی خود داشته اند، اما متاسفانه این اشارات را کمتر کسی از‏‎ ‎‏اجمال به تفصیل آورده است. با هزار افسوس باید گفت آن جریان فلسفی‏‎ ‎‏که امام یکی از وارثان بحق و بزرگ آن بوده اند امروزه در خارج از حوزه های‏‎ ‎


کتابآن سفر کردهصفحه 25
‏علمیه، در سایر جاهایی که به فلسفه اشتغال دارند، غریب و مظلوم و‏‎ ‎‏مهجور افتاده است و جای کمال تعجب و تاسف است که در روزگار امام‏‎ ‎‏که خود بزرگترین مدرس اسفار و فصوص الحکم بوده اند، در دانشکده‏‎ ‎‏الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، رساله هایی تحت عنوان پایان نامه‏‎ ‎‏کارشناسی ارشد نوشته شود به قصد اثبات آنکه فلسفه و مابعدالطبیعه بحثی‏‎ ‎‏است اساساً بلاموضوع و بی معنی و مهمل، یعنی آنچه در اوائل قرن بیستم‏‎ ‎‏در اروپا تحت عنوان «حلقۀ وین» چند سالی اوج گرفت و فراموش شد در‏‎ ‎‏دانشکده الهیات ما به نام اسلام و فلسفه اسلامی مطرح شود. اینست سبب‏‎ ‎‏این سخن که فلسفۀ اسلامی در خارج از حوزه علمیه قم، غریب و مظلوم‏‎ ‎‏مانده است. باری، ‏شقشقهٌ هدرت، ثم قرت‏. ‏

واحد ادبیات:‏ به دو اثر ادبی یا هنری که تحت تاثیر مستقیم امام و افکار‏‎ ‎‏ایشان در عرصۀ هنر و ادبیات کشور آفریده شده اند اشاره کنید و در‏‎ ‎‏صورت لزوم دلایل اعتقاد خود را مبنی بر تاثیر افکار حضرت امام بر این دو‏‎ ‎‏اثر بیان کنید. ‏

دکتر حداد عادل‏: من اولاً از همه آثار ادبی یا هنری که پدید آمده اطلاع‏‎ ‎‏ندارم تا بتوانم اظهارنظر صحیحی داشته باشم اما معتقدم به طور کلی شعر‏‎ ‎‏عموم شاعران متعهد به انقلاب، چه آنها که در حیات امام و یا در ارتحال‏‎ ‎‏امام سروده شده، در فضایی سروده شده که تحت تاثیر و حتی تحت سلطه‏‎ ‎‏افکار و شخصیت امام بوده است اما در حال حاضر، لااقل برای ذکر دو‏‎ ‎‏اثر ادبی و هنری که «مستقیماً» تحت تاثیر افکار امام بوجود آمده باشد و‏‎ ‎‏شایستۀ عنوان اثر ادبی و هنری باشد، حضور ذهن ندارم. ‏

واحد ادبیات‏: برای نخستین بار که اشعار حضرت امام را شنیدید تا چه‏‎ ‎‏حد در باورهای سابقتان تاثیر احساس کردید و آیا این آثار ادبی برای شما‏‎ ‎


کتابآن سفر کردهصفحه 26
‏که از فعالان عرصه قلم هستید، مبنای جهش ذوقی و فکری بود؟‏

دکتر حداد عادل‏: من از قبل از پیروزی انقلاب می دانستم که امام طبع‏‎ ‎‏شعر دارند، اما گمان نمی کردم غصه ها و قصه های انقلاب و کهولت، دیگر‏‎ ‎‏حال و مجالی برای سرودن شعر در امام باقی گذاشته باشد؛ این بود که‏‎ ‎‏اولین احساس من «تعجب» بود و البته اندکی بعد، این تعجب به اعجاب‏‎ ‎‏مبدل شد و با خود گفتم اینکه امام شعر می گفته اما تقریباً کسی از آن اطلاع‏‎ ‎‏نداشته، خود یکی دیگر از نشانه های عظمت روح و بزرگی آن حضرت‏‎ ‎‏است. ‏

علوفی الحیات و فی الممات  لحق انت احدی المعجزات

‏زیرا جلوه گری لازمه ذات هنر است و هیچ شاعر یا نقاش و به طور کلی‏‎ ‎‏هیچ هنرمندی یافت نشده که اثری بیافریند و آن را عرضه نکند. حال این‏‎ ‎‏واقعیت که امام شعر می سروده و آن را عرضه نمی کرده اند حکایت از وسعت‏‎ ‎‏و عمق دریای روح آن بزرگوار می کند و حاکی از آن است که به حقیقت‏‎ ‎‏آنچه در اشعار عرفانی خود آورده و ذکر کرده، رسیده بوده است. ‏

‏از یک لحاظ دیگر هم اشعار امام برای من جالب توجه بود و آن‏‎ ‎‏مشابهت از حیث سبک با شعر حافظ بود. معلوم می شود که الگوی هنری و‏‎ ‎‏ادبی در حوزه شعر عرفانی برای امام، حافظ بوده است، هر چند با قطع نظر‏‎ ‎‏از جنبه عرفانی، امام، سعدی را شاعر علی الاطلاق می دانند، «شاعر اگر‏‎ ‎‏سعدی شیرازی است... »‏

واحد ادبیات‏: کدام یک از غزلهای عارفانه حضرت امام را بدون مراجعه‏‎ ‎‏به کتابهای معظم له به خاطر دارید؟‏

دکتر حداد عادل‏: غزل «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» از آن ‏‎ ‎‏جهت که نخستین نمونه اعلام شده پس از ارتحال بود در خاطر بسیاری از‏‎ ‎


کتابآن سفر کردهصفحه 27
‏عاشقان امام مانده است، اما من علاوه بر این غزل، تک بیت هایی از سایر‏‎ ‎‏غزلها را نیز در ذهن خود قالب کرده و در مقابل دیدگان دل خود نصب‏‎ ‎‏کرده ام، که از آن جمله است این بیت: ‏

گر ببارد باده روزی ابر رحمت جای آب

دشتها سرمست گردد، چهره ها گلگون شود

‏که البته این باده در زمانه ما به برکت وجود امام از ابر رحمت الهی فرود‏‎ ‎‏آمد ‏«وابیض یستقی النعام بوجهه»‏ و بجاست این مقال را با بیتی از حافظ و‏‎ ‎‏به یاد امام به پایان آوریم که می گوید: ‏

چه مستی است ندانم که رو به ما آورد

که بود ساقی و این باده از کجا آورد

وسلامٌ علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیاً

واحد ادبیات‏: سپاسگزاریم. ‏

 

کتابآن سفر کردهصفحه 28