فصل هفتم: نفوذ ناپذیری، نظارت و هدایت امور

فصل هفتم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نفوذ ناپذیری،

 

نظارت و هدایت

 

امور


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 237

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 238

 

تمام اعلامیه ها را خودشان می نوشتند

‏امام خیلی سریع می نویسند، مثلاً در ظرف یک ربع یک صفحه بزرگ. واقعاً مشکل است چون روی هر جمله ایشان حساب می شود و می بینید که در نوشتن دارای سبکی خاص می باشند. با اینکه وقتی قرار است درباره موضوعی، مطلبی گفته شود رسم این است که دستیاران مطالبی را تهیه می کنند و برای رییس جمهور و یا شخصیتی می خوانند و آنها هم نظرات خودشان را می گویند ولی امام تمام اعلامیه هایشان را خودشان نوشته اند و می نویسند. یک اعلامیه نیست مگر اینکه امام تمامی آنها را نوشته باشند.‏‎[1]‎ 

‏ ‏

 

مأیوس بر می گشتند

‏نکته ای که من در نجف اشرف شاهد آن بودم این بود که عده زیادی از اروپا و جاهای دیگر خدمت امام می آمدند و مأیوس برمی گشتند آنها کسانی بودند که می خواستند یک استفادهٔ جنبی از عظمت و نفوذ ایشان ببرند و کسانی بودند که وابستگی به گروههای غیر اسلامی داشتند. ‏‎[2]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 239

 

اجازه دخالت به کسی نمی دادند

‏خبرنگارانی که بنایشان کشف واقعیات بود و می خواستند دقیقاً از نظرات امام آگاه شوند به هیچ وجه حاضر به مصاحبه با به اصطلاح اطرافیان امام نبودند زیرا می دانستند نوشتن مطالب آنان دردی را دوا نمی کند، چون نه بیانگر موقع و موضع فکری و سیاسی امام و نه گزارشگر حرکات سیاسی و اجتماعی مردم ایران است. چون موضع امام تنها توسط خود ایشان قابل بیان بود و حرکات مردم ایران نیز تابع دستور شخص امام بود نه دیگری یا دیگران. نتیجه اینکه خبرنگاران کوشش داشتند که یا با امام مصاحبه کنند و یا از سخنرانی ها و بیانات ایشان به مناسبت برخی از ایام از قبیل تاسوعا و عاشورا بهره گیرند و یا از اعلامیه ها و نامه هایی که خطاب به مردم ایران و یا برخی از علما صادر می شد استفاده کنند و برنامه های امام را دریابند. همین امر موجب شده بود مرتباً تقاضای مصاحبه داشته باشند و مقدار زیادی از وقت امام صرف این کار شود. و باز همین روشن بینی امام موجب شد که خبرنگاران همه فن حریف بین المللی که از کاه کوه می سازند نتوانند کوچکترین خدشه ای در کار مبارزه و انقلاب اسلامی ما وارد کنند و کمترین سوءتفاهم یا سوءتعبیری را که در جریان مبارزه امام مؤثر باشد به وجود آورند. اگر گوشه و کنار مطالبی خلاف عنوان می شد بلافاصله به عرض امام می رسید و ایشان در متن بیانیه یا سخنرانی و یا مصاحبه بعدی به آن خلافها اشاره می کردند و در یک کلام صریح بگویم در آن ایام اجازهٔ دخالت به هیچ کس ندادند. ‏‎[3]‎

 

این افراد بنشینند نظر بدهند

‏اصل تشکیل شورای انقلاب اصلاً از اینجا مایه می گیرد که مرحوم استاد شهید مطهری که از سفر پاریس برگشتند آقای بهشتی و بعضی دوستان دیگر آمدند گفتند که امام دستور داده اند این شش نفر با هم بنشینند مشورت کنند. آن موقع هنوز اسمی از شورای انقلاب یا دولت یا چیز دیگری اصلاً مشخص نبود. این شش نفر افرادی را پیدا کنند به اتفاق نظر این شش نفر برای تشکیل یک کابینه. اول تصمیم این بود که کابینه ای ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 240
‏در خارج یا داخل بوجود بیاید که هم انقلاب را اداره بکند و هم بعد از پیروزی انقلاب کشور را. این شش نفر مرحوم آقای مطهری، آقای بهشتی، دکتر باهنر، آقای موسوی اردبیلی، آقای خامنه ای و من فکر می کنم آقای مهدوی هم بودند می شود هفت نفر، (فکر می کنم شش نفر بودیم). به هر حال این افراد بنشینند و نظر بدهند و افرادی را پیدا کنند. ماها مدتی نشستیم تا اشخاصی را به عنوان کابینه که تقریباً همگی آنها غیر معمم بودند توافق کنیم. توافق خیلی مشکل بود ده – پانزده نفر پیدا کردیم با شرایطی که امام گفته بودند، طول کشید. یکبار دیگر امام توسط یکی دیگر از کسانی که از پاریس می آمد نامه ای نوشتند برای آقای منتظری پیغام داده بودند که با کمک ایشان بگردند در سراسر ایران افراد شایسته را پیدا کنند. به هر حال با همکاری و همفکری توانستیم عده ای را پیدا کنیم و برای امام فرستادیم پاریس. ‏

‏کم کم این قضیه پیشرفت می کرد، اساسنامه نوشتیم، آیین نامه نوشتیم، مسأله شورای انقلاب و دولت در حد جداگانه کم کم پیش آمد. لیست اینجوری بود که ما یکی را انتخاب می کردیم اگر رأی موافق همه را داشتیم او اضافه می شد و به امام اطلاع می دادیم، ایشان تصویب می کردند. همینطور یکی یکی پیش می رفتیم یا دوتا، دوتا. مثلاً آقای مهندس بازرگان را، مرحوم طالقانی را، آقای دکتر شیبانی را و آقای سپهبد قرنی، آن موقع سرلشکر قرنی را چون بنا بود نظامی هم باشد دیگر آقای مهندس کتیرایی و دکتر سحابی را. اینها را رفته رفته پیش رفتیم، دقیقاً یادم نیست. بیش از این بودیم اضافه شدیم. تا کارها را اداره می کردیم. کارهای انقلاب را. آمادگی برای آینده که امام تشریف آوردند. و امام که تشریف آوردند صحبت تعیین کابینه شد. امام به شورای انقلاب دستور دادند که برود کابینه را معین کند و قید هم کردند که کابینه غیر معمم باشد، معلوم بود که مهندس بازرگان در رأس کابینه هست. قید کردند مهندس بازرگان به طور شخصی نه به عنوان نهضت آزادی. هر کس از افراد می آیند به طور منفرد. ‏‎[4]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 241

 

تشکیلاتی کار کنید

‏شهید آیت الله بهشتی که خدمت امام شرفیاب شده بودند، وقتی که برگشتند، در جامعه روحانیت مبارز که من هم افتخار خدمتگزاری در آن جامعه داشتم، ایشان آمدند و ضرورت تشکیل یک حزب را و تشکیلاتی کار کردن را از قول امام نقل کردند که ایشان (امام) دستور دادند که شما باید در مقابل گروهها و دسته ها و جریاناتی که هست، تشکیلاتی کار کنید. ‏‎[5]‎

 

اینها سیلی خورده اند

‏یکروز خدمت امام رسیدم ایشان به بنده فرمودند شما به عنوان نمایندهٔ من در اروپا باید به آنجا مسافرت کنید. بنده رفتم به اروپا و سفر اول من دو ماه طول کشید. بعد که برگشتم عکس ها و نوشته های فراوانی آورده بودم که چقدر رسانه های گروهی اروپا در مطبوعاتشان علیه امام و انقلاب ما مطلب نوشته بودند. عکسهایی از امام، در حالی که شمشیر به دستشان است و حمله می کنند. عکسهایی که امام وسط ایستاده اند و گرزی در دست ایشان است و اطرافشان رییس جمهور آمریکا، نخست وزیر شوروی، نخست وزیر انگلستان و رییس جمهور فرانسه هستند که امام با گرز به کله اینها می کوبند. من از این مسایل ناراحت بودم و به امام عرض کردم باید کار کنیم و... امام فرمودند: شما ناراحت نباشید معلوم است که انقلاب ما خیلی اساسی است، خیلی کارگر افتاده، خیلی مؤثر شده است. اگر اینجور نبود باید ما ناراحت می شدیم. شما از این ناراحت نباشید. اینها سیلی و ضربت خورده اند. منتهی ما باید بیدار باشیم و این انقلاب را حفظ کنیم. و راه خود را ادامه بدهیم. ‏‎[6]‎

 

از سرمایه داران نباشند

‏در پاریس امام برای ساختن افراد علاقه مند به اسلام و امام که از سراسر اروپا و ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 242
‏آمریکا و کشورهای دیگر می آیند جلساتی با آنها ترتیب می دادند و شب و روز ساعتها با آنها مذاکره می کردند و با کمال مهربانی در راه آگاهی دادن و روشن کردن آنها می کوشیدند و بنده حضور یافته و کسب فیض می کردم. هنگامی که خواستم خداحافظی کنم نامه ای به این مضمون نوشته به بنده مرحمت کردند:‏

‏پس از اهداء سلام و تحیت ما احتیاج به رجالی متدین و قابل اعتماد داریم که در عضویت شورایی پس از سقوط رژیم، شرکت کنند و دارای شرایطی باشند. ‏

‏نداشتن افکار مکاتب انحرافی، بلکه عدم تمایل به آن مکاتب، فقط افکار اسلامی داشته باشند. ‏

‏لیاقت ادارهٔ یک وزارتخانه را داشته باشند، یعنی مطلع و مدیر باشند. ‏

‏معروف به ملیت و خوشنام باشند. ‏

‏در دولتهای فاسق و مجلسین معروف به فساد عضویت نداشته باشند. ‏

‏از سرمایه داران و معروف به سرمایه داری نباشند. ‏

‏باید در اسرع اوقات در مجمعی از رفقای با اطلاع، روشن، مطلب را طرح و بیدرنگ کوشش کنید در پیدایش چنین اشخاصی. حداقل پنج نفر تعیین ولو به کمک از مطلعین بلاد دیگر، به اینجانب معرفی نمایید، با تصدیق واجدیت شرایط و امضای آن. این مطلب به تهران هم تذکر داده شده است. ‏‎[7]‎

 

با تصمیم قاطع جلوگیری می کردند

‏هر کجا شورای انقلاب یک تصمیمی می گرفت اگر آن تصمیم با خط اصلی مخالف بود امام با رهنمود قاطع جلوی آن را می گرفت، تذکر می داد گاهی لحن تذکراتش خیلی شدید بود. ‏‎[8]‎

 

ما معرفت الرجال نداریم

‏در همان روزها که دولت موقت تازه می خواست شکل بگیرد تعدادی از حقوقدانان ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 243
‏و دانشگاهیان جلسه ای خصوصی با امام در سالن نمایش مدرسه علوی داشتند. در میان صحبت های آقای هادوی جمله ای بود که حاکی از این بود که انقلاب ما در شرایطی پیروز شده است که قحط الرجال است و شاید ما برای پست ها و مسؤولیتها افراد کافی نداشته باشیم. امام در پاسخ به آنها فرمودند: بحمدالله اسلام عزیز رجال و نسای (زنان و مردان) فراوانی تربیت کرده است. آنچه ما نداریم معرفت الرجال است که ان شاءالله انقلاب وسیله ای می شود تا ما نسبت به رجال این مردم معرفت بیشتری پیدا بکنیم و از وجود آنها استفاده بکنیم. ‏‎[9]‎

 

با یک حکم حکومتی قضیه را مهار کردند

‏امام نسبت به مسایل استراتژیک کشور و نظام، آگاهی و حساسیت فوق العاده ای داشتند. از باب نمونه مسأله قیمتها در دوران جنگ می رفت تبدیل به یک بحران شود که امام با یک حکم حکومتی تعزیرات با اینکه از طرف دولت درخواستی نشده بود قضیه را مهار کردند و در این باره تصمیم قاطع گرفتند. ‏‎[10]‎

 

می خواستم ببینم چیست

‏در جلسات اولی که ما خدمت امام می رسیدیم ایشان اول چند سؤال می کردند. مثلاً می فرمودند: فلان شب گفتند صف نانواها زیاد شده، شما شنیده اید؟ مسأله چی هست؟ در صورتی که ما مسایل عام تری داشتیم که بخواهیم بحث کنیم. یا مثلاً راجع به رابطهٔ انگلستان و فرانسه با فلان مسأله ایران بود که ایشان شنیده بودند سؤال می کردند. می فرمودند می خواستم ببینم چیست یا در مورد دانشگاه بارها سؤال می کردند در فلان جا چنین چیزی گفته شده است، شما خبر دارید؟ و کلاً برداشت من این بود که ایشان داشتند ما را محک می زدند که ما می توانیم کار بکنیم یا نه. ‏‎[11]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 244

 

اگر می دیدند وقت تهاجم است حمله می کردند

‏امام یک شامه قوی داشت که تا می دید حالا وقت تهاجم است، یعنی اگر تهاجم نکند باید حرکتش انفعالی باشد، فرصت را از دست نمی داد. تهاجم را می کرد که یک وقتی گرفتار حرکت انفعالی نباشد. ‏‎[12]‎

 

محکم روی نتیجه می ایستادند

‏حمایت امام از دولت اینجوری نبود که ایشان به اصطلاح یکدفعه و اتفاقی از آن حمایت کنند. امام دقیقاً همهٔ مسایل را جمع بندی می کردند و خیلی با تأمل حرکت می کردند می گذاشتند اطلاعات کامل و جمع شود هر کس حرف خودش را بزند چون قشرهای مختلف با ایشان در تماس بودند که از خصوصیات خوب بیت ایشان بود. طیف های مختلف مسایل شان را مطرح و امام با ذهنیت خوبی که از مسایل داشتند جمع بندی می کردند و بعد از تأمل در مسایل بعداً که به یک نتیجه ای می رسیدند محکم روی آن نتیجه می ایستادند. ‏‎[13]‎

 

بهترین راه حلها را ارایه می کردند

‏وقتی افرادی به امام رجوع می کردند همه حرفهای خودشان را می زدند و ایشان هم همهٔ حرفها را گوش می کردند منتها نتیجه گیری واقعاً ویژگی خاص خودشان بود که از مجموع صحبت های مطرح شده برداشتی داشتند که راسخ ترین، بهترین و قویترین بود. امام در موضع گیریها بهترین راه حلها را جلوی ما می گذاشتند. ‏‎[14]‎

 

شورای سه قوه

‏در دوران امام رسم ما این بود که مسایل را در شورای سه قوه مطرح می کردیم. پس از شور و مشورت حاصل کار خدمت امام ارسال می شد و ایشان نظر می دادند. البته نوعاً امام نظر شورا را قبول می فرمودند. مسایل پولی و مالی را تا یادم هست عمدتاً قبول ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 245
‏می کردند. مسایل مربوط به جنگ را معمولاً دخالت می کردند و بعضاً نظرات شورا را رد می فرمودند. آنوقت (ایام جنگ) هر نوع افزایش قیمت را رد می کردند امام از گرانیها نگران می شدند و نهیب می زدند ولی سر این موضوع به کسی اجازهٔ برخورد با دولت را نمی دادند. ‏‎[15]‎

 

چرا کامیونداران مؤمن را نمی فرستید

‏در زمانی که ذخایر سیلوها کم شده و کالا و کشتی در دریا متراکم و جوّ سیاسی کشور هم غلیظ شده بود. عده ای کامیونداران را تحریک به اعتصاب می کردند ولی امام با یک کلمه این بحران را حل کردند امام به ما فرمودند چرا کامیونداران مؤمن را نمی فرستید؟ با همین یک کلمه کامیونداران با ایمان که نقش مهمی در طول جنگ داشتند چنان هجومی به سمت بنادر بردند که مشکل دولت به طور کامل حل شد. ‏‎[16]‎‏. ‏

 

حرام است اینها در وزارتخانه باشند

‏در رابطه با یک وزارتخانه مشکل قانونی پیدا کرده بودیم. در آن وزارتخانه عده ای از افراد متخصص غربگرا کارشکنی می کردند و نیروهای حزب الله و متدین را مورد اذیت و آزار قرار می دادند . امام حکم دادند که ما خارج از حوزهٔ قانونی و اداری آنان را برکنار کنیم. فرمودند: اینجا حیثیت اسلام در میان است و حرام است اینها در این وزارتخانه باشند. بعد از اجرای این حکم مشکلات و موانعی پیدا شد و آن افراد درصدد انکار این حکم و دستور از جانب امام برآمدند. امام به برادر گرامی آیت الله موسوی اردبیلی مطلب را فرمودند. ایشان به صدور حکم از سوی امام شهادت دادند و کار به انجام رسید و مسأله حل شد. ‏‎[17]‎

 

بگذارید باشد ولی پشیمان می شوید

‏امام در یک مسأله گاهی اظهارنظر می کرد ولو برخلاف نظر همه یعنی همه یک ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 246
‏چیز می گفتند امام هم یک چیز می گفت، امام وقتی که می گفت، همه احساس می کردند حق همین است. حتی من یادم هست که وقتی راجع به وزارت کشاورزی راجع به یک شخصی بود. حضرت امام امر فرمود که فلان کس را از آنجا بردارید. مرحوم آقای بهشتی بود، مرحوم آقای باهنر بود، من بودم شاید کس دیگری هم بود، یادم نیست، ما صلاح نمی دانستیم در آن روز به آن وضع او را برداریم. امام می فرمود بردارید. مرحوم آقای بهشتی، باهنر و من یک دو سه تا حرف زدیم. امام قبول نکرد. بعد من اجازه گرفتم و گفتم این به تجربه ثابت شده نظر شما اصابتش به واقع نود درصد، نود و نه درصد، صد درصد است ولو همه با نظر شما موافق نباشند، مخالف هم باشند. این به تجربه ثابت شده ولی این یک مورد نظر ما مصاب و درست است. امام از این استثنا خنده اش گرفت و گفت نه خیر همین یک مورد هم نظر من درست است بعد گفت حالا که اصرار می کنید بگذارید باشد ولی پشیمان خواهید شد. من گفتم آقا اجازه فرمودند حالا دیگر تمام شده. ولی بعد که پشیمان شدیم، حالا می خواستیم برداریم، گفتند چطور به امام بگوییم. ‏

‏گفتم من می گویم. باز همان افراد رفتیم خدمت امام نشستیم آقا آماده بود که ما صحبت کنیم. دیدند برخلاف همیشه که من هیچوقت ابتدا نمی کردم به صحبت مگر استثنائاً، این دفعه من شروع کردم. بسم الله الرحمن الرحیم، آقا آمدیم به شما یک مژده بدهیم. گفت مژده؟ گفتم بله، مژده. گفتم آمدیم بگوییم حرف شما راست درآمده!‏

‏امام، تصمیم گیریهای اینطوری داشت، قاطع بود، تردید نمی کرد، با قطعیت نظر می داد، صائب بود. خودش معتقد نبود نظرش مصاب است. لذا خودش این را می فرمود، می فرمود ما مکلف به واقع نیستیم. مکلف هستیم به نظری که به ذهنمان می آید، یا معذوریم یا مصاب هستیم. خودش این را بارها می گفت. می گفت حتی گاهی به نیمه شوخی نیمه جدی می گفت مرد کسی است که حرفش را پس بگیرد. یعنی وقتی یک چیزی گفته اید بعد دیدید اینطور نیست، پس بگیرید. ‏‎[18]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 247

‏ ‏

آنچه از کابینه کم شده ترمیم شود

‏پس از فاجعه هفت تیر که به خدمت امام رسیدیم هر کدام از ما سعی داشتیم طوری مطلب را ادا کنیم که ایشان ناراحت نشوند. خوشبختانه از آن توکلی که امام دارند و از آن قدرت روحی که برخوردارند خیلی زود ما تحت تأثیر روحیه ایشان قرار گرفتیم و مسأله اصلاً به صورت دیگری در آنجا مطرح شد. امام خیلی قاطع دستور فرمودند در آنچه که از کابینه کم شده ولو به طور موقت هم شده افرادی را بگذارید. ‏‎[19]‎

 

تنها به حفظ وحدت فکر کنید

‏در مورخه 10 / 9 / 59 در ملاقاتی که با امام بود با ایشان درباره مشکلات کشور و اختلافات موجود در بین مقامات و مسؤولان مذاکره شد. امام در پاسخ با لبخندی به ما فرمودند هیچ نگران نباشید الآن تنها به حفظ وحدت فکر کنید اینها موجی است که بر اثر جنگ به وجود آمده است و با پیروزی ما در جنگ همهٔ آنها رفع خواهد شد. ‏‎[20]‎

 

تو چرا می ترسی؟

‏در جریان تصرف لانهٔ جاسوسی اکثر مسؤولین مخالف بودند و هر روز مسألهٔ تازه ای مطرح می کردند. یکی می گفت با آمریکا نمی شود جنگید. دیگری می گفت آمریکا در منطقه نیرو پیاده کرده، یکی می گفت ناوگان آمریکا آمده است. ولی امام می فرمودند آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. لذا وقتی یکی از شخصیت های انقلابی از توطئه ها پیش امام گله کرد، امام با آرامی دست به سینهٔ ایشان زدند و به او فرمودند تو چرا می ترسی، هیچ طوری نمی شود. ‏‎[21]‎

 

خوب جایی را گرفته اید

‏پس از ورود دانشجویان به داخل لانهٔ جاسوسی از این محل با دفتر حضرت امام ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 248
‏در قم تماس گرفتم و پس از توضیح مختصر اصل طرح و مراحل انجام شده برای حاج احمد آقا از ایشان خواستم سریعاً به اطلاع حضرت امام برسانند و از قول من به ایشان عرض کنند که نسبت به برادران و خواهرانی که دست به اینکار زده اند مطمئن باشند لکن اگر نسبت به اصل کار نظر مخالفی دارند ما منتظر جواب هستیم. چند دقیقه بعد حاج احمد آقا اطلاع دادند که حضرت امام فرمودند خوب جایی را گرفته اید، محکم نگاه دارید. ‏‎[22]‎

 

گروگانها را نگه دارید

‏به اتفاق دو تن از اعضای شورای انقلاب به قم رفتیم و نظر امام و موضعگیری ایشان را در رابطه با تصرف لانه جاسوسی آمریکا خواستیم. وقتی قضیه را مطرح کردیم امام از یکایک ما پرسیدند آیا از آمریکا می ترسید؟ گفتیم نه، گفتند اگر نمی ترسید گروگانها را نگهدارید. ‏‎[23]‎

 

بگذارید روزنامه کار خودش را بکند

‏وقتی در قضیهٔ ماجرای تصرف لانهٔ جاسوسی، انگلستان به آمریکا پیوست و از مواضع آمریکا در قبال گروگانگیری علیه ایران حمایت کرد و روابط دیپلماتیک خود را با ما تنزل داد و سفارت خود را در مواردی بسته و در مواردی به صورت حافظ منافع در آورده بود. در یکی از مقاطعی که ما احساس کردیم تلاشی برای برقراری رابطه با انگلیس وجود دارد چون به اعتقاد ما این تلاش خوبی نبود و ما می بایست با انگلستان از موضع قویتری برخورد می کردیم. من مقاله ای در روزنامهٔ جمهوری اسلامی نوشتم به نام پدر شیطان که حرف ما در آن مقاله این بود که آمریکایی ها از تولیدات انگلستان هستند و انگلیس پدر شیطان است و در برقراری روابط ما باید قوی برخورد کنیم که کلاه سرمان نرود و یک شب حاج سید احمد آقا تلفن کردند تا پیامی را از امام نسبت به کارهای روزنامه با من مطرح کنند. پرسیدم نظر امام در مورد مقاله پدر شیطان چیست؟ ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 249
‏چون امام در آن روزها تأییدی از وزارت خارجه کرده بودند ما فکر کردیم نکند کار خوبی نکرده باشیم ایشان گفت من از نظر امام اطلاع دارم بعد گفتند برای آقای ولایتی که در نیویورک بودند این مقاله را از طریق فاکس فرستاده و ایشان مقاله را دیده بود و بعد تماس با آقای بشارتی گرفته بودند که به حضرت امام عرض کنید بالاخره ما راست می گوییم یا روزنامه جمهوری اسلامی. اگر ما درست عمل می کنیم به روزنامه بگویید اینجور ننویسد اگر روزنامه درست می نویسد به ما بگویید اینکار را نکنید. آقای بشارتی هم این مطلب را به من (حاج احمد آقا) گفت و من هم به امام عرض کردم. امام فرمودند به ایشان بگویید هم شما درست عمل می کنید هم روزنامه. بگذارید روزنامه کار خودش را بکند. ‏‎[24]‎

 

بر هر کس واجب است او را بکشد

‏یک روز آقای انصاری نامه ای در رابطه با جریان سلمان رشدی داد که خدمت امام ببرم. امام در اتاق قدم می زدند نامه را گرفتند و مطالعه کردند بعد گفتند برو به آقای انصاری بگو فلانی گفت بر هر کس واجب است که او را بکشد و اگر خود او هم کشته شد جزء شهدا می باشد. ‏‎[25]‎

 

دستور اخراج نمایندگان را صادر کردند

‏در قضیه سلمان رشدی مرتد این امام بود که قبل از تحرک سیاسی بازار مشترک اروپا دستور اخراج نمایندگان و سفیران آنها را از ایران صادر فرمودند چون دست حامیان سلمان رشدی را به خوبی خوانده بودند ولی دانستند آنها به هر طریق ممکن ایران را تحت فشار سیاسی و بین المللی قرار خواهند داد وقتی خبر روی تلکس رفت آنها نمایندگان سیاسی خود را فراخواندند و بعد با استیصال و شرمساری سفیران و نمایندگان خود را به تهران اعزام کردند. ‏‎[26]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 250

 

کانال ارتباطی با مردم نداشتند

‏یک روز از اقامت امام در پاریس می گذشت. ایشان از وضع آپارتمان ناراحت بودند. آپارتمان در طبقهٔ چهارم و بسیار کوچک بود. امام اصرار داشتند محل اقامتشان عوض شود. برادران به تکاپو افتادند تا محل مناسبی تهیه نمایند و گویا به نتیجه رسیدند. صبح روز دوم امام به عنوان دیدن منزلی که در نظر گرفته بودند آپارتمان را ترک کردند. از طرفی خبر ورود امام به پاریس همه جا منتشر شده بود، برادران و خواهران دانشجو و غیر دانشجو از سراسر اروپا به عزم زیارت و دیدار امام رهسپار پاریس شده بودند. روز دوم مانند روز اول، آپارتمان مملو از خواهران و برادران گردید و در حالی که امام حضور نداشتند اکثر آنان از غیبت امام نگران و ناراحت شدند و می پرسیدند: امام کجایند؟ چرا نیستند؟ ما از راه دور آمده ایم. آیا امام هم مانند رهبران مسیحی نمی خواهند با مردم تماس بگیرند؟ چرا امام را از ما مخفی می کنید؟ چرا نمی گذارید امام و رهبرمان را ببینیم؟ بعضی هم می گفتند: شنیده ایم کمیته ای به عنوان کمیته تصمیم گیری تشکیل شده و امام مجری تصمیمات این کمیته است اگر بنا است بنی صدر، قطب زاده، دکتر یزدی و... اطراف امام باشند و برای امام تصمیم بگیرند، ما راضی نیستیم، ما نمی گذاریم. هدف از تشکیل کمیتهٔ تصمیم گیری، تعیین مسؤولیتها و مشخص نمودن وظایف و برقرار شدن نظم و ترتیب در کارهای مربوط به دفتر امام بود، که متأسفانه شایع کردند، کمیته ای به نام کمیتهٔ تصمیم گیری تشکیل شده است، این کمیته تصمیم می گیرد و امام اجرا می کند. هرچه برای برادران و خواهران محترم توضیح می دادم و می گفتم اینطور نیست، اشتباه می کنید، امام در اختیار شماست، مخفی نشده، کسی نمی تواند امام را مخفی کند، امام مانند پدران روحانی و کشیشان مسیحی از مردم فاصله ندارد، کسی نمی تواند او را از مردم جدا کند و برایش تصمیم بگیرد، امام رهبری است که خود فکر می کند، تصمیم می گیرد و عمل می کند، حرف می زند، قلم برمی دارد و با بهترین عبارت اعلامیه صادر می کند و پیام می دهد. امام کسی نیست که برایش بنویسند و او امضا کند!! و این از افتخارات ماست که چنین رهبری داریم. امروز هم امام تشریف برده اند خانه و محل مناسبی برای ملاقات و دیدار آقایان تدارک ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 251
‏ببینند وقتی مستقر شدند برنامه ملاقات و دیدار مرتب و منظم خواهد شد شما نگران نباشید. امام اطرافی و حاجب ندارد که مانع ملاقات شما بشود فایده ای نداشت اغلب برادران که از راه دور آمده بودند ناراحت و عصبانی بودند و نمی توانستند بپذیرند که عدم حضور امام یک امر عادی است. بالاخره قانع شدند مشروط بر اینکه فردا روز سوم در همان محل امام را زیارت کنند، من هم قول دادم که فردا صبح در همان مکان با امام ملاقات داشته باشند. بعدازظهر مرحوم املایی آمد و اظهار داشت خانه ای که برای امام دیده اند دور است و چون تلفن ندارد بنا شده فعلاً این محل به خاطر تلفن به عنوان دفتر امام باقی بماند، شما برو من اینجا می مانم. در فاصلهٔ چهل کیلومتری به دهکدهٔ نوفل لوشاتو رسیدیم، وارد باغی شدیم که ساختمانی کوچک مرکب از دو اتاق یک اتاق نسبتاً بزرگ و یک اتاق کوچک و یک پستو بود که بعداً محل دفتر و تلفن شد، نماز جماعت در همان اتاق بزرگ و ملاقاتها در اتاق کوچک برگزار می شد. اتاق کوچک محل خواب و استراحت امام و اتاق بزرگ محل تجمع، سخنرانی و استراحت همراهان بود. وقتی وارد شدم، بنی صدر، قطب زاده، دکتر یزدی و... نشسته بودند و صحبت می کردند. من گفتم اینجا بسیار دور است، رفت و آمد برای مردم و دانشجویان مشکل است، جواب دادند از اینجا بهتر جایی نداریم! جریان برخورد و اعتراض برادران دانشجو و قولی را که داده بودم گفتم، به من خندیدند و چون امام را به درستی نمی شناختند و از روحیات امام خبر نداشتند و درک نمی کردند که تمام این هجرتها، سرگردانیها، نابسامانیها بخاطر همین دانشجویان سرگردان و مردم مستضعف است نه برای خوشگذرانی و خوش بودن لذا گفتند: امام از اینجا هیچ جا نمی روند!! البته آن خصوصیاتی را که امام برای محل اقامتشان در پاریس در نظر داشتند در آنجا تطبیق نمی کرد. یعنی یک ساختمانی باشد که اطرافش همسایه ای نباشد که در اثر رفت و آمد زیادی که به منزل ایشان می شود زحمتی برای آنها و برای کسبه یا ساکنین آنجا نشود. یک همچنین منزلی را در پاریس برادرانی که آنجا بودند سراغ نداشتند این منزلی که در نوفل لوشاتو بود منزل یکی از برادران ایرانی بود که خود او هم در آنجا سکونت نداشت و خالی افتاده بود، پیشنهاد کردند که یک همچنین منزلی در آنجا هست که ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 252
‏اطرافش هم باز است و خانه ای نیست که مزاحمتی برای کسی ایجاد کند و لذا امام موافقت کردند که بروند آنجا. ‏‎[27]‎

 

من سخنگو ندارم

‏امام در پاریس برای خود سخنگو انتخاب نکرده بودند اما قطب زادهٔ معدوم مرتباً خود را سخنگوی امام معرفی می کرد. امام فرمودند: بنویسید من سخنگو ندارم. از آن زمان به بعد دیگر قطب زاده نتوانست خود را سخنگوی امام معرفی نماید. انتصاب وی به سرپرستی صدا و سیما نیز مربوط به امام نبود و اصولاً هیچ حکمی در هیچ زمینه ای از طرف امام به قطب زاده داده نشده بود. قطب زاده به وسیلهٔ دولت موقت برای ادارهٔ صدا و سیما منصوب شده بود. ‏‎[28]‎

 

نه نماینده دارم نه سخنگو

‏بعضی افراد نهضت آزادی و... بودند که در پاریس به عنوان سخنگو و نماینده امام مصاحبه و با خبرنگاران خارجی و داخلی صحبت می کردند. امام فرمودند: من نه نماینده دارم و نه سخنگو و این مسأله را اعلام می کنم. لذا به زبانهای مختلف انگلیسی، عربی، فرانسوی و فارسی با خط درشت نوشته شد و به دیوارها و درختهای داخل محوطه زده شد که امام سخنگو و نماینده ندارد. ‏‎[29]‎

 

قطب زاده مشاور من نیست

‏وقتی صادق قطب زاده در مصاحبه با تلویزیون فرانسه گفت جنبش اسلامی ایران شوروی را تهدید می کند پس از پخش این سخن حضرت آیت الله العظمی خمینی بلافاصله بیانیه ای برای تلویزیون فرانسه فرستاده و گفتند آقای قطب زاده سخنگو و ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 253
‏مشاور من نمی باشد. ‏‎[30]‎

 

هر کس از طرف من حرف زد پذیرفته نیست

‏بعد از ورود امام به پاریس ملی گرایان خارج از کشور فکر کردند فرصت خوبی است دور امام را بگیرند که بعد از پیروزی انقلاب بتوانند بر موج قدرت سوار شوند لذا هر یک به گونه ای کوشیدند که از مقام و موقعیت امام سوءاستفاده کرده خود را سخنگو و نمایندهٔ امام جا بزنند و با این عناوین بتوانند جای پای خود را محکم بکنند ولی امام با وجود اینکه از اینها استفاده می کردند و دست رد به سینهٔ آنها نمی زدند ولی در عین حال مواظب بودند که نتوانند از موقعیت ایشان سوءاستفاده ای بکنند لذا وقتی امام متوجه شدند که آنها در مصاحبه هایشان با روزنامه های غربی گاهی خود را نماینده و گاهی سخنگوی ایشان معرفی می کنند فوراً بیانیه ای صادر کردند و گفتند من نه سخنگو دارم نه نماینده و معاون و هر کس از طرف من حرف زد پذیرفته نیست و از این جهت تودهنی محکمی به اینها زدند. ‏‎[31]‎

 

کسی نماینده من نیست

‏در پاریس امام دائم می فرمودند هر کس می خواهد حرف صحیحی بشنود از خودم باید بشنود من نماینده ندارم و کسی نمایندهٔ من نیست. ‏‎[32]‎

 

به فرزندشان هم اجازه دخالت نمی دادند

‏امام هرگز برای فرزندانش بیش از حد لازم خدمت و ارج قائل نبود با اینکه مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی رضوان الله تعالی علیه که از دوستان صمیمی بود و مقام علمی او پیش فضلا مبرهن بود امام برای ایشان هم بیش از حدّ لازم حسابی باز نمی کردند و اجازه نمی دادند احدی حتی آن بزرگوار در کارهای شخصی ایشان دخالت ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 254
‏کند. ‏‎[33]‎

 

حتی فرزندشان سخنگوی ایشان نبود

‏امام به شخصیت علمی فرزندشان احترام می گذاشتند. مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی را یک صاحب نظر و یک فیلسوف و مجتهد می شناختند ولی هیچگاه اجازه نمی دادند آن مرحوم در خط مشی مبارزاتی ایشان دخالت کند و حتی اجازهٔ سخنگویی از طرف خودشان را به والاترین و برجسته ترین شخص مثل مرحوم حاج آقا مصطفی نمی دادند. ‏‎[34]‎

 

می خواهم به ایران بروم

‏از تمام دنیا می آمدند و می گفتند ایران نروید این را من برای آن می گویم که آنهایی که شنیده اید بعضی ها کانال ارتباطی برای امام نوشته اند بفهمند که امام کانال ارتباطی ندارد. دلیلش این است که از دوست و دشمن و عرب و عجم و افغانی می گفتند ایران نروید خطرناک است. اسرائیل با راکت هواپیمای شما را می زند. یا امام را می ترساندند از اینکه در دانشگاه بختیار کشتار کرده و در آن لحظات امام فقط گوش می دادند ولی ناگهان دیدیم امام آمد وسط خیابان و به خبرنگاران گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، من می خواهم به ایران بروم.» یعنی امام به عکس آنچه به او اطلاع می دادند رفتار کردند. ‏‎[35]‎

 

حتی حاج آقا مصطفی خیر نداشتند

‏امام در نجف برنامه ای را که برای آینده داشتند حتی برای نزدیکترین و موثق ترین افراد خود بازگو نمی کردند. مگر آنکه ضرورتی اقتضا کند. در نجف گاهی اتفاق می افتاد که اعلامیه امام به ایران رسیده و در سطح وسیعی پخش شده بود ولی حتی ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 255
‏مجاهد شهید سید مصطفی خمینی هنوز از صدور آن خبر نداشتند. جالب آنکه مرحوم حاج سید مصطفی گاهی خودش صدور اعلامیه را به امام پیشنهاد می داد و بر آن اصرار می ورزید و امام نظر او را می پذیرفتند و اعلامیه را صادر می کردند. لکن به او نمی گفتند که پیشنهاد تو عملی شده است. حاج آقا مصطفی می گفت گاهی فقط از حالت چشمان امام می توانستم دریابم که پیشنهاد من تا چه پایه مورد پذیرش ایشان قرار گرفته است. البته این بدان معنا نبود که امام به آقا مصطفی اطمینان نداشتند شاید اطمینانی که امام به ایشان داشتند به کمتر کسی داشتند منتهی امام مقید بودند که در امور سیاسی حداکثر پنهان کاری رعایت شود. ‏‎[36]‎

 

در بیت من افراد باید بیطرف باشند

‏زمانی که ماهیت بنی صدر برای ما روشن شده بود نسبت به او با بی اعتنایی برخورد می کردیم و واقعاً از اعمال و کردار او ناراحت بودیم. یکروز بنی صدر قرار بود به ملاقات امام برود، با بی اعتنایی اعضای دفتر و حتی اعضای سپاه که مسؤولیت حفاظت از بیت را داشتند مواجه شد. وقتی امام از برخورد سرد ما با بنی صدر اطلاع یافتند چون هنوز موقع را مناسب با برخورد بنی صدر نمی دانستند از این برخورد ناراحت شدند و خطاب به تمامی اعضای دفتر و بیت نامه ای قریب به این مضمون نوشتند: «در بیت من تمامی افراد باید بی طرف باشند و جانب گروهی خاص را نگیرند و در بیت من به احدی نباید توهین شود. اخلاق اسلامی باید صد در صد رعایت شود. اگر آقایان نمی توانند اینگونه عمل کنند شرعاً موظفند از بیت من خارج شوند» در این نامه خطاب به پاسداران بیت آمده بود: «شما باید صد در صد بی طرف بوده و اخلاق اسلامی را رعایت کنید». ‏‎[37]‎

 

رمز موفقیت امام تماس با مردم بود

‏یکی از رموز موفقیت امام در جریان رهبری مبارزه با شاه و شکست شاه این بود که ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 256
‏ایشان از طریق شاگردان متعددی که از گوشه و کنار کشور در درس ایشان حاضر می شدند با مردم در ارتباط بود دیگر اینکه امام با پشتوانه مرجعیت به جنگ رژیم شاهنشاهی رفت چون اگر غیر از این بود اولاً ایشان چون مرجع نبود یعنی بین علما و فضلا و مردم پشتوانه لازم را در مبارزه علیه شاه نداشت دوم اینکه شاه نمی توانست به همان سادگی که به مرحوم آقای کاشانی انگ و برچسب زد به ایشان هم بزند چون مرجعیت امام پشتوانه حرکت سیاسی ایشان بود. ‏‎[38]‎

 

از ماهیّت افراد پرده برنمی داشتند

‏یک روز مسئول دفتر امام می گفت حدود چهل سال در خدمت امام بوده ام. اما معتقدم که آن مقدار که امام ما را می شناختند. ما امام را نشناخته ایم. اگر چه ما هم معتقد بودیم که امام ما را از خودمان بهتر می شناسند، امام وقتی که با ما مواجه می شدند به گونه ای رفتار می کردند که گویا اصلاً ماهیتمان را نمی شناسند و به صورت و سیمای خودشان نمی آوردند. نه تنها از اینکه اسرار مردم را فاش کنند و یا پرده از کار مردم و عیبهای آنها کنار بزنند. پرهیز می کردند، بلکه به خود انسان هم چنین وانمود می کردند که عیب شما را نمی دانم. به این ترتیب انسان خیال می کرد که: «رفتم خدمت امام و مسایل را گفتم و چند تا دروغ ردیف کردم و ایشان هم متوجه نشد» در صورتی که امام اصل ماجرا را می دانستند. امام حتی پیش خود انسان هم پرده را برنمی داشتند که من می دانم که شما چه کاره هستید. ‏

‏لذا خودشان در یکی از بیاناتشان به این مطلب اشاره فرمودند که یکی از سر دسته های منافقین به نجف آمد و مدتی ماند. شب و روز هم مطلب می نوشت و خودش را خیلی داغ و متدین قلمداد می کرد. ولی آن وقت من می دانستم که این آقا کج است و کج فکر می کند. ‏

‏معلوم می شود که مسأله همین است. این حرف را هم امام بنا به مناسبتی که پیش آمده بود فرمودند ولی آن وقت به آن آقا نفهماندند که می دانند او چه کاره است. آن ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 257
‏شخص مدتی آنجا مانده بود و خیال می کرد که امام ماهیت او را نشناخته اند. یکی از علتهای پیشرفت مقاصد و اهداف عالی امام در پیروزی انقلاب اسلامی هم همین مطلب بود. اگر امام اظهار می کردند که این مطلب را می دانم، من نوعی که خبر خدمت امام می بردم کمی دلسرد می شدم که خوب امام می داند. اگر مطلب و موضوع بعدی پیش می آمد، کمی تأمل می کردم که چرا بردم خدمت امام، خود امام که اینها را می دانند، و به این ترتیب رسیدن اخبار به امام قطع می شد. به همین دلیل امام میدان می دادند که هر کس بیاید و صحبت کند اگر هم می دانستند نمی گفتند که می دانند. تا آن فرد بعدها هم اگر خبری داشت بیاید و به امام بگوید. چرا که این امکان وجود داشت که خبری که بعدها می آورد امام از آن مطلع نباشد. ‏‎[39]‎

 

از همه خبرها با اطلاع هستم

‏کسانی از برادران و خواهران مسلمان خدمت امام رسیدند و دلسوزانه و دردمندانه به امام عرض کردند آقا نمی گذارند خبرها و گزارش ها به شما برسد. خوب است شما تهران تشریف بیاورید که تلویزیون تمام سؤال اینها و جواب امام را پخش کرد امام در جواب فرمودند بنده از همه خبرها با اطلاعم، راه خبرها به من گرفته نمی شود. ‏‎[40]‎

 

از هر یک از ما جدا جدا خبر می گرفتند

‏وقتی یک جریان سیاسی اتفاق می افتاد خوب می رفتیم بیرون و طبعاً هر کدام هم یک تفکر خاصی داشتیم. مثلاً در راهپیمایی ها شرکت می کردیم چه زمان بنی صدر و چه جریانات دیگر بعد از انقلاب، وقتی برمی گشتیم حضرت امام از هر یک از ما جدا جدا می پرسیدند چه خبر بود؟ ما آن قضایا را تعریف می کردیم. بعد من متوجه شدم که حضرت امام با این کار چند نتیجه می گیرند اولاً از نقاط مختلف و از افراد مختلف این جریانات را می شنوند. اهل خانه جدا جدا تعریف می کردیم و هر کدام از محلی که رفته ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 258
‏بودیم خبر می آوردیم. با این حرکت امام هم جدا جدا خبرها را دریافت می کردند و هم افراد را می شناختند که چه نقطه نظراتی دارند. ‏‎[41]‎

 

همه مسایل را بگویید

‏وقتی به عراق رفتم برادرها کمک کردند و یک برنامه ملاقات حضوری برای من با امام ترتیب دادند که حدود دو ساعت و بیست دقیقه طول کشید. آنچه که برای من مهم بود توجه خاص امام در شنیدن مطالب بود. در طول مدتی که من حرف می زدم ایشان کوچکترین حرکتی که به معنای قطع کردن یا تمام کردن حرفم باشد نکردند و به حرفهایم به دقت گوش می کردند. ‏

‏من نمی خواستم از جریاناتی که در داخل زندان برای من پیش آمده بود به ایشان چیزی بگویم... ‏

‏فرمودند: همه مسایل را بگویید از نوع برخورد و شکنجه ای که در رابطه با زنها اعمال می کنند. ‏‎[42]‎

 

تا آخر گوش می کردند

‏من بارها دیدم که امام خودشان از تمام زوایای مسأله یا سرگذشتی که برایشان مطرح می شد مطلع بودند. عده ای می آمدند خدمت امام و گزارش مسأله ای را می دادند. امام هم نمی فرمودند که مطلع هستم و تا آخر گوش می دادند. وقتی که تمام می شد باز نمی فرمودند که مطلع هستم یا می دانستم و یا تجزیه و تحلیلی که در این مورد دارم، این است. به این ترتیب ایشان با شنیدن یک مسأله یا قضیه از افراد و گروههای متفاوت ضد و نقیض این گفتارها را پیش خودشان جمع بندی می کردند که آیا همهٔ این گفتارها یکنواخت است یا متفاوت. پس از آن از تفاوت گفتارها برداشت می کردند که مسأله چیست و هر یک از این آقایان دارند از چه بعدی صحبت می کنند.‏‎[43]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 259

 

سرشان را پایین آوردند و گوش دادند

‏به اتفاق کمیسیونهای مختلف مجلس شورای اسلامی خدمت امام جلسه داشتیم و آنهم به این صورت است که مدتی بود بنده نکاتی را می خواستم به امام انتقال بدهم با آن که می دانستم ایشان منبع اطلاعات است اما بر حسب وظیفه نکاتی را در یک کاغذ یادداشت کرده و پس از اتمام جلسه از فرصتی که آقایان برای پوشیدن کفشهایشان رفتند استفاده کرده و به کنار صندلی امام رفتم و چون نمی خواستم دیگران متوجه شوند خیلی آرام صحبت می کردم امام وقتی دیدند که چنین است سر را پایین آوردند و گوششان به فاصله پنج سانتیمتری دهان من قرار گرفت و به دقت به حرفهای من گوش دادند این حرکت امام برای من خیلی ارزشمند بود با آنکه ایشان نسبت به تمام اخبار آگاهی داشتند. ‏‎[44]‎

 

فلان رادیو چه گفت؟

‏امام از مسایل اطراف خود بدقت تفحّص می کنند مثلاً وقتی به انسان می رسند، می پرسند: فلان جا چه اتفاقی افتاده؟ در محیط شما امام جماعت کیست؟ جلسات دینی وجود دارد یا نه؟ در محل شما مدّرس خوب کیست؟‏

‏یا وقتی دو نفر به ایشان وارد می شوند که یکی از آنها را نمی شناسند، آهسته می پرسند:‏

‏آن آقا کیست؟‏

‏در صورتی که شاید چندین سال شخصی به مسجد بیاید ولی ما اصلاً اسمش را هم ندانیم. اما اگر غریبه ای به ایشان وارد شوند، می پرسند: آن آقا که بود؟ گاهی هم می پرسند فلان رادیو چه گفت؟‏

‏حتی گاهی پیش آمده که ما به خدمتشان شرفیاب شده ایم و ایشان از ما پرسیده اند تظاهرات چطور بود؟ شما چه جور دیدید؟‏‎[45]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 260

 

به دو سه نفر گفته بودند اخبار را نقل کنند

‏امام در نجف به دو سه نفر جداگانه گفته بودند که اخبار رادیو را برایشان نقل کنند آنها خبر را می نوشتند و می آوردند، اما هر یک از آن دو سه نفر فکر می کرد فقط خودش این مسؤولیت را به عهده دارد و هیچ کدام از دیگری خبر نداشت. و این همان زیرکی و دانایی خاصی بود که ایشان داشتند که با این کار هم خبر صحیح را می توانستند پیدا کنند و هم افراد را می توانستند بهتر بشناسند. ‏‎[46]‎

 

مطالبتان را روی نوار بگویید

‏وقتی هجرت امام به فرانسه پیش آمد. موضوعاتی بود که می بایست در مورد آنها دستور روشن بگیریم. گاهی به من می گفتند: «با تهران هماهنگ شوید. » یک روز وقتی می خواستم بگویم مسأله ای را به عرض امام برسانند و جوابش را بدهند، گفتند: «صبر کن نوار می گذاریم، روی نوار حرفت را بزن تا امام صدا را بشنوند و مطمئن شوند که شمایید. » تعجب کردم. مثل اینکه برنامه عوض شده بود. قبلاً می گفتیم «این مطلب را از امام سؤال کنید و بگویید ما چه کار بکنیم» و جواب می گرفتیم. گاهی هم خودمان عمل می کردیم. گاهی هم می گفتند: «با تهران هماهنگ شوید. » و عمل می کردیم. ولی این بار گفتند: «صبر کن نوار بگذاریم و روی نوار حرفت را بگو تا پیش امام ببریم. » تعجب کردم، متوجه شدم که گاهی اوقات مطالب جا به جا شده و در آن تصرف شده و امام برای اینکه اطمینان پیدا کنند، این دستور را داده اند. ‏‎[47]‎

 

نامه های بنی صدر را دفتر بگیرد

‏تنها پیکی که در زمان بنی صدر شخصاً خدمت امام می رسید پیک ریاست جمهوری بود که امام برای اینکه آنها هیچ گونه اتهامی وارد نکنند پیک ایشان را شخصاً می پذیرفتند. تا اینکه توطئه ها شروع شد بنی صدر نامه ای به قول خودش سرّی و ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 261
‏محرمانه برای امام نوشت و سپس خودش نامه را منتشر کرد و انتشار آن را به دفتر امام نسبت داد و امام هم دیگر آن پیک را نپذیرفتند و دستور دادند نامه های بنی صدر را دفتر بگیرد. ‏‎[48]‎

 

مستقیماً صحبت ها را گوش می کنم

‏زمانی که اختلاف بین شهید بهشتی و بنی صدر خیلی اوج گرفته بود یکبار برادرم حاج احمد آقا آمده بود توی حیاط و به امام آمدند و گفتند آقای بهشتی به شما بیشتر دسترسی دارد و از من پیش شما تکذیب می کند و نظر شما را نسبت به من برمی گرداند. ‏

‏من به ایشان گفتم: و اگر چنین نیست، آقای بهشتی تابحال یک کلام از شما پیش من حرفی نزده است. من اصلاً اجازه نمی دهم که کسی پیش من از کس دیگری تکذیب کند. من سخنرانی های شما را در هر کجای ایران که صحبت می کنید مستقیماً گوش می کنم و من عموماً سخنرانی های دو طرف را گوش می کنم. ‏‎[49]‎

 

حاضر به همکاری آنها نشدند

‏بعضی ها که از دست شاه فراری شده و مقیم کشورهای خارجی بودند چندین مرتبه آمدند با امام تماس بگیرند که ما برای هر کاری حاضریم ولی امام حاضر به همکاری با آنها نشدند حتی مطرح شد در ملاقاتهایی که با کسان دیگری داشته اینها هم در ساختمان حاضر باشند اما نتوانستند ملاقاتی داشته باشند تا مبادا در آینده از این ملاقات سوءاستفاده کنند. ‏‎[50]‎

 

در خانه من باید باز باشد

‏به امام خبر دادند ممکن است کماندوها به داخل خانه امام بیایند. لذا خوب ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 262
‏است درِ خانه را ببندیم. در آن روزها جمعیت زیادی هم به خانهٔ آقا آمده بودند و جا خیلی کم بود. به محض اینکه امام حرف بستن در خانه را شنیدند، از جا بلند شدند و با ناراحتی هر چه تمامتر فرمودند: «چه کسی می خواهد در خانهٔ مرا ببندد؟ هر که می خواهد در خانهٔ من را ببندد، خودش برود بیرون. خانه مال من است، در خانهٔ من هم باید باز باشد. کسی هم حق ندارد که در خانهٔ من را ببندد. » شهید مرحوم آقا مصطفی گفتند: «در اتاق را ببندیم تا آقایان از آن در رفت و آمد نکنند. » در این هنگام امام متوجه شدند که در اتاق بسته شده است. فرمودند: «چه کسی در اتاق را بسته؟» همه با ناراحتی گفتند: آقای حاج آقا مصطفی دستور دادند. امام فرمودند: بیخود دستور داده. مصطفی را بیرونش کنید از منزل من، چرا در مسایل منزل من دخالت می کند؟ تمام درهای اتاق را باز کنید. بگذارید مردم راحت باشند، آرام باشند و هر جا که دلشان می خواهد، بروند و بیایند. در خانهٔ من باید باز باشد. ‏‎[51]‎

 

چرا کسی را که به بیت انتساب دارد برای سخنرانی بردید

‏یک بار تصمیم داشتم که در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کنم. پس از ثبت نام و تهیهٔ مقدمات به آشتیان رفتم و به کارهای مربوط از جمله تبلیغات مشغول شدم. از طرف ستاد انتخاباتی که تشکیل شده بود، پوستری از این جانب به همراه امام تهیه شد. قصد این بود که آن را در نقاط مختلف شهر نصب کنند و البته این کار طبق مقررات هیچ اشکالی نداشت. ‏

‏چندی بعد حاج احمد آقا از قول امام به من گفتند که معظم له فرموده اند:‏

‏چرا شما آقای بروجردی را که انتساب به بیت دارند، به منظور سخنرانی به آشتیان برده اید؟‏

‏باید یادآوری کنم که آقای بروجردی داماد حضرت امام می باشند. من به حاج احمد آقا گفتم: «سلام مرا خدمت امام برسانید و بگویید که من کار خلافی انجام نداده ام. بلکه تنها از عکسی که با حضرتعالی داشتیم در قالب پوستر و به منظور ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 263
‏تبلیغات، استفاده کردم و این مورد نیز خلاف مقررات انتخابات نیست. گذشته از آن، نوار سخنرانی آقای بروجردی موجود است که اگر اجازه می فرمایید بفرستم تا مشخص شود که ایشان هیچ سخنی برای من و به منظور انتخاب شدن من ایراد نکرده اند. با این همه اگر خاطر حضرتعالی نگران است، تمنا دارم هیأتی را تعیین کنید تا بررسی کنند و نتیجه را خدمت جنابعالی بیاورند. »‏‎[52]‎

 

گوینده این مطالب توبه کند

‏در سال 62 اختلافاتی در زمینهٔ مدیریت صدا و سیما پیش آمد که حضرت امام جهت حل آن اختلافات حکم به ابقای مدیریت وقت را صادر کردند. پس از این واقعه بعضی اشخاص شروع به پخش شایعاتی در خصوص بیت امام کردند ایشان در این رابطه اطلاعیه ای صادر کرده و در آن فرمودند: «... شنیده شده است بعضی در بیت اینجانب به خلاف میل من یا بدون اطلاع من کاری انجام می دهند، چون این مطلب خلاف واقع است، گویندهٔ این نحو مطالب بدرگاه خداوند متعال توبه نماید... »‏‎[53]‎

 

حق توصیه ندارند

‏امام همیشه گفته اند بستگان من حق توصیه ندارند. ‏‎[54]‎

 

شخصاً نامه ها را مطالعه می کردند

‏مرتباً نامه های سیاسی، نامه شخصیتها و علما شخصاً بدست علما می رسید و ما در هر مدت کوتاهی متجاوز از پنجاه کیلو نامه های محرمانه و غیره را که امام مطالعه فرموده اند از اتاق ایشان به خارج انتقال می دهیم. ‏‎[55]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 264

 

در صور تأخیر سراغ می گرفتند

‏در زمان حیات امام راحل که اینجانب در محضرشان خدمت می کردم وظیفه ایصال بولتن ها به محضر معظم له یکی از وظایف حقیر بود. ‏

‏یکی از بولتن هایی که امام به شدت مقید به مطالعه آن بودند بولتن بررسی مطبوعات جهان از وزارت فرهنگ و ارشاد بود که در صورت تأخیر چندن بار سراغ آن را می گرفتند. ‏‎[56]‎

 

گاهی اطلاعاتشان به ساعت می رسید

‏امام در مقابل مسایل از هوشمندی و درک فوق العاده ای برخوردار بودند هر روز بولتن های جدید در کنار ایشان دیده می شد و ایشان ملاحظه می فرمودند نامهٔ مردم را که خلاصه می شد به دقت مطالعه می کردند و اگر نامه ای را می خواستند فوراً خدمتشان آورده می شد. امام حساسیت فوق العاده ای به مسایل بین المللی داشتند و به طور مرتب رادیوهای بیگانه را گوش می دادند و از نگرش بیگانگان نسبت به انقلاب اطلاع کامل داشتند نسبت به مسایل جناحی و اطلاعات دیگر کشور چون هر کس از زاویه دید خودش مسایل را تحلیل می کرد ایشان پیش از اقدام از کانالهای مختلف نسبت به مسأله تحقیق می کردند و به هیچ وجه تحت تأثیر یک اظهار نظر قرار نمی گرفتند، مسایل در ذهن ایشان طبقه بندی شده بود. بویژه روی مسایل استراتژیک همچون سیاست خارجی، مسایل خاص اقتصادی، افکار عمومی، مسایل روحانیت و دانشگاهها حساسی فوق العاده ای داشتند و اطلاعاتشان در این زمینه به روز و گاهی به ساعت می رسید. ‏‎[57]‎

 

نیمه های شب بولتن های خبری را مطالعه می کردند

‏بعضی از شبها که امام نماز شب خود را خوانده بودند و تا اذان صبح وقتی باقی ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 265
‏بود بولتن های خبری مختلف را مطالعه می کردند. ‏‎[58]‎

 

آخر شب روزنامه ها را می دیدند

‏در پاریس امام شبها ساعت یازده برای استراحت به رختخواب می رفتند ساعت سه بعد از نیمه شب متوجه شدیم که صدای کاغذ از اتاقشان می آید. امام روزنامه هایی را که برای ایشان ترجمه کرده بودند و به علت کثرت کار در روز وقت نکرده بودند که مطالعه کنند آخر شب باید آماده می بود تا ساعتی را که خودشان تنظیم کرده بودند به مطالعه و رسیدگی به آنها بپردازند. ‏‎[59]‎

 

تحلیل های مهم روزنامه های خارجی را می خواندند

‏امام در پاریس علاوه بر سخنرانی و دیدار با دانشجویان و دیگر اقشار مردم که هر روز به دفعات انجام می یافت، شخصاً موارد زیر را در برنامه روزانه کار خود داشتند: مطالعه متن ترجمه شده اخبار، گزارشات و تحلیلهای مهم روزنامه های خارجی، مطالعه و بررسی اخبار و گزارشات واصله از ایران مربوط به رویدادهای انقلاب و وقایع کشور. ‏‎[60]‎

 

بیشتر اوقات مطالعه می کردند

‏امام برای اینکه بیشتر با جریانات داخلی و خارجی سر و کار داشته باشند بیشتر ساعت های خود را به مطالعه می گذراندند یعنی شاید امام روزانه حداقل هشت ساعت مطالعه می کنند که ابتدایی ترین آنها خواندن روزنامه های صبح و عصر بود. ‏‎[61]‎

 

من شب که روزنامه نمی خواهم

‏هر روز ساعت چهار بعدازظهر امام زنگ می زدند و من روزنامه را برای ایشان ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 266
‏می بردم روزهای اول که روزنامه کمی دیر می آمد، آقا می گفتند:‏

‏من شب که دیگر روزنامه نمی خواهم، روز می خواهم بخوانم. ‏‎[62]‎

 

برنامه های رسانه ها را کنترل می کردند

‏امام اوقات خود را به گونه ای تقسیم کرده بودند که نه تنها روزنامه های صبح و عصر را می خواندند بلکه توجه خاصی نسبت به مطالب منتشر شده از سوی رسانه های گروهی داشتند بطوری که تقریباً تمامی برنامه های رادیو و تلویزیون و نشریات داخلی را کنترل می کردند. ‏‎[63]‎

 

روی این موضوع تحقیق کنید

‏در ابتدای انقلاب که هر گروه و دسته ای در مملکت یک روزنامه داشت. امام می فرمودند همه آنها را بیاورید و برخلاف عرف روزنامه خوانی که معمولاً افراد به تیترها و عناوین بیشتر تکیه می کنند تا به محتوا؛ امام قبل از هر چیز به طرز فکر روزنامه نویسان و خط مشی سیاسی آنها تکیه می کند. لذا هر روز صبح، میزان، جمهوری اسلامی، آزادگان و روزنامه های عصر، انقلاب اسلامی، اطلاعات و کیهان دقیقاً و به موقع خدمت ایشان داده می شد در بسیاری از مواقع که از وقت آنان می گذشت امام شخصاً پشت در آمده و پیام می دادند که روزنامه ها چه شد؟ با اینکه گاهی اخبار ناگواری در روزنامه ها بود و ما نمی توانستیم آنها را به امام بدهیم، اما توجه و تقید ایشان به خواندن روزنامه ها مانع از این کار می شد و بسیاری مواقع قسمتی از روزنامه را پس از مطالعه به دفتر داده اند که روی این موضوع تحقق کنید و به مسؤولین تذکر دهید که این موضوع چیست؟ یا چرا این مطلب را نوشته اند؟‏‎[64]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 267

 

او را از نمایندگی خود برداشتند

‏امام روی مواضع و خطوط سیاسی مطبوعات تکیه می کنند. بر همین مبنا بارها به نمایندگان خود در روزنامه به درج مطالب انحرافی شدیداً اخطار و انتقاد فرمودند. لذا یکی از نمایندگانی‏‎[65]‎‏ که بعدها از اخطارهای مکرر امام همچنان بر مواضع خود از طریق روزنامه کیهان اصرار می کرد، امام نمایندگی خود را از او سلب و بجای او فرد دیگری را منصوب فرمودند. ‏‎[66]‎

 

مگر من لنین هستم؟

‏امام کلیه روزنامه های صبح و عصر را که خدمتشان می بردم به دقت مطالعه می کردند. سال 66 یک روز بعدازظهر که روزنامه اطلاعات را خدمتشان بردم پس از لحظاتی با دقت و تیزبینی خاصی فرمودند یک برگ این روزنامه نیست و احتمال دادند که قضیه ای در کار است که لابد این یک برگ برای ایشان فرستاده نشده است‏‎[67]‎‏. لذا فرمودند که از جنوب شهر همان روزنامه تهیه شود چون احتمال می دادند که در شمال شهر همه روزنامه ها به این نحو توزیع شده باشند. وقتی به امر ایشان روزنامه دیگری خریده شد مشاهده کردیم که حدس امام درست بوده و این روزنامه آن برگ را همراه دارد... لذا آقای دعایی را که نماینده ایشان در روزنامه اطلاعات بود خواستند و به او فرمودند چرا حقایق را از من پنهان می کنید مگر من لنین و استالین هستم؟‏‎[68]‎

 

نگذارید آنجا باشد

‏تازه فرمانده سپاه شده بودم که امام مرا خواسته و فرمودند: یک نفر در سپاه قم ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 268
‏هست که یک سری مقالات در روزنامه نوشته است. و این مقالات همان حرفهای منافقین و اینهاست. شما ایشان را بخواهید و نگذارید که او آنجا باشد و به جای دیگری بفرستید. چون قم هم است و مسأله است. ‏

‏وقتی جریان را پیگیری کردم متوجه شدم ماجرا همان است که امام فرموده بودند. در آن موقع از این ماجرا تعجب کرده بودم که چگونه ایشان با وجود آن همه مشغله فرصت می کنند که تمام مقالات را بخوانند و تمام جزئیات را زیر نظر دارند. ‏‎[69]‎

 

نشریات گروهکها را هم می خواندند

‏امام غیر از روزنامه های رسمی بسیاری از نشریات انحرافی مانند مجاهد؛ امت؛ پیکار و مردم و غیره را نیز بصورت پراکنده مطالعه می فرمودند زیرا آنها می توانستند بزرگترین منبع خبر و بیانگر مواضع گروهها در مملکت باشند. و همراه با آنان بسیاری از مجلات و تحلیلها نیز به امام داده می شد. ‏‎[70]‎

 

چرا نامه های فحش را به من نمی گویید؟

‏امام تا بنی صدر بود و روزنامه ها هم به آن صورت بود، تمام روزنامه ها را می خواندند. دقیق ایشان روزنامه ها را می خواندند، اعلامیه هایی را که می آمد، نشریاتی را که بود، واقعاً دیگر گاهی چشمهایشان درد می گرفت ولی همهٔ آنها را خودشان می خواندند. اما بعد از این که جریانات تمام شد [و به قول امام می گفتند: دعوا تمام شده و دیگر خواندن روزنامه فایده ندارد] دیگر همان تیترها را می خواندند. بطور کلی گزارشات مختلفی به امام می رسد که این گزارشات را امام می خوانند، گزارشاتی است از ژاندارمری، شهربانی، ارتش، سپاه، همه اینها را امام می خوانند. از خبرگزاری جمهوری اسلامی خبرنامه، ویژه ای است که اینها را هم دقیق می خوانند. بولتن های خبری است که می آید، نامه هایی که از دفتر می آید. و معدلِ نامه و تلگراف هایی را که ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 269
‏در روز به دفتر می آید و حالا بخاطر راه افتادن ارگانها کم شده حدوداً پانصد نامه است، یکسری شکایت است و یکسری شکایات از ادارات است که دارند و منجمله شکایت از سپاه هم هست اما عده ای که آنجا هستند آنها را که تشخیص می دهند نامه های جالبی است و گاهی نامه های بچه ها یا آنها که مسایل اساسی توی آن هست، آنها را هم می آورند به امام می دهند و بعد فهرستی از نامه ها هم هست که می آید. مثلاً می گویند شکایت سی و دوتا، پیشنهاد هشت تا، فلان چیزها پنج تا، تقاضای ملاقات چهارتا، روی تقسیم بندی نسبتاً خوبی که کرده اند. اینها را به امام می گویند. حتی نامه ای که توهین است می گویند. یک موقع بود که این را نمی نوشتند. امام به اینها گفتند که نمی شود نامه به دفتر بیاید و توی آن فحش نباشد. چرا نامه های فحش را شما به من نمی گویید؟ لذا نامه هایی را که حتی فحش است به امام می گویند. مثلاً نامهٔ توهین یک عدد یا دو عدد. علاوه بر این گزارشاتی است که خود من می دهم و جلسات هفتگی است که ما با آقای هاشمی، خامنه ای، موسوی اردبیلی و نخست وزیر داریم و نتایج این جلسات را هم به امام می گویم، اینها کل چیزهایی است که ما به امام می گوییم و امام مطالعه می کنند. ‏‎[71]‎

 

رادیوی خود را مخفی نمی کردند

‏اوایلی که امام طلبه بودند، عده ای در حوزه بودند که به لزوم اطلاع از مسایل جهانی توجه نداشتند، لذا با مدارس جدید و رادیو و تلویزیون مخالف بودند و استفاده از آنها را بخاطر مفاسدی که داشت، حرام می دانستند. اما امام در عین اینکه مفاسد آنها را بیان می کردند، برای اطلاع از مسایل جهانی از اخبار رادیو استفاده می کردند و اگر دیگران ابا داشتند از اینکه کسی مطلع شود که آنها رادیو دارند امام ابایی نداشتند و اگر کسانی هم خدمتشان می رسیدند، هیچ گاه مثل دیگران رادیو را مخفی نمی کردند. ‏‎[72]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 270

 

خوشحال می شدند

‏در مورد مسایل مبارزاتی، امام موقعی که در نجف بودند و درس می دادند، یک آن از مسایل ایران غافل نمی شدند، و چون ما در آن موقع مسؤول مسایل سیاسی بودیم همواره تأکید داشتند که اخبار را به ایشان برسانیم و دقیقاً مراقب مسایل ایران بودند. بعضی مواقع متوجه می شدیم ساعت 12 شب امام بلند شده و اعلامیه می نویسند و در همان موقع برادران اعلامیه را مخفیانه می بردند و عکسبرداری و یا چاپ می کردند و بعد از جاسازی به تهران می فرستادند، و وقتی به ایشان گزارش می شد که اعلامیه ها به ایران رسیده، خوشحال می شدند. ‏‎[73]‎

 

اول بی بی سی را گوش می کردند

‏در نجف که بودیم در یک مدت از سال زمان پخش اخبار رادیو بی بی سی ساعت 45 / 19 دقیقه و درست مصادف با وقتی بود که امام نماز مغرب را خوانده و آماده انجام نوافل بودند، ایشان برای اینکه بتوانند اخبار رادیو بی بی سی را گوش کنند یک رادیو کوچک بغل دست خودشان می گذاشتند و اخبار بی بی سی را گوش می کردند. اگر اخبار مطلب خاصی نداشت و نمی خواستند گوش کنند بلند می شدند و نمازشان را می خواندند، ولی اگر می خواستند گوش کنند از سر نماز بلند می شدند و قشنگ می نشستند که بی بی سی را گوش کنند و در این حالت شنیدن اخبار را بر خواندن نماز عشا مقدم می کردند یعنی اول بی بی سی را گوش می کردند و بعد نماز عشا را می خواندند. ‏‎[74]‎

 

رادیو اغلب اوقات دستشان است

‏امام رادیوی کوچکی دارند که اغلب اوقات دستشان است. در حیاط منزل هم که روزانه قدم می زنند، این رادیو همراهشان است. گاهی هم رادیو را روی ایوان کوچکی ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 271
‏می گذارند که گلدان ها را آنجا قرار می دهند. همچنین مقیدند که شب تلویزیون تماشا کنند، در این اوقات گاهی هم پیش آمده است که بعضی از بستگان نزدیک در حال صحبت کردن بوده اند و ایشان دستشان را جلو آورده اند که آنها ساکت باشند. ‏‎[75]‎

 

سر ساعت اخبار فارسی را می شنیدند

‏امام در پاریس که بودند علاوه بر اخبار ایران که مرتب در جریان آن بودند، سر ساعت اخبار کشورهای دیگر را که به زبان فارسی پخش می شد، می شنیدند. نوهٔ ایشان موجهای رادیو را تنظیم می کردند و می بردند خدمت امام که از اخبار دنیا هم مطلع شوند. علاوه بر این برادران موظف بودند که تمام روزنامه هایی را که در خارج از کشور در مورد ایران مطلبی می نوشتند، ترجمه کنند و همان شب بدست امام برسانند و ایشان وقت می گذاشتند و مطالب را می خواندند. ‏‎[76]‎

 

از نماز که برمی گشتند رادیو را گوش می کردند

‏امام معمولاً مقید بودند اخبار رادیوهای خارجی را گوش بدهند یک مدت از سال در نجف که ما خدمت ایشان بودیم برنامه اخبار بی بی سی درست بین نماز مغرب و عشاء بود. یک وقتی اخبار ایران هم به نماز مغرب و عشاء می خورد، دو نفر بودند از طلبه ها که یکی برنامه ایران را ضبط می کرد و دیگری بی بی سی را که روی نوار ضبط می کردند و آقا که از نماز جماعت برمی گشتند اخبار را گوش می کردند. ‏‎[77]‎

 

ترجمه بخشهای غیر فارسی رادیوها را هم می خواندند

‏امام مقید بودند رادیوهای بیگانه را گوش بکنند و حتی با اینکه ایشان بخش فارسی این رادیوها را خودشان می شنیدند ولی ترجمه بخش های غیر فارسی این رادیوها ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 272
‏هم برایشان فرستاده می شد که امام آنها را مطالعه می کردند. ‏‎[78]‎

 

خبر را از رادیوهای خارجی شنیدم

‏شبی که خبر شهادت دکتر بهشتی و یارانش به دفتر امام رسید، نمی دانستیم این خبر را چگونه به گوش امام برسانیم چون امام شهید بهشتی را از جان و دل دوست داشتند. به رادیو و تلویزیون اطلاع داده شد که آن شب خبر را پخش نکنند چون امام آخر شب اخبار را گوش می کردند، لذا قرار شد فردای آن روز حاج احمد آقا و آقای هاشمی بیایند به نحوی خبر را به امام اطلاع دهند که برای امام سکته ای پیش نیاید. در خانه امام هم سفارش شد که رادیو را از بالای سر امام بردارند چون ممکن بود خبر ساعت هفت یا هشت صبح پخش شود. جالب اینجاست که وقتی خانمها قبل از ساعت هفت می رفتند که رادیو را بردارند، امام می فرمایند رادیو را بگذارید سرجایش، خود من جریان را از رادیوهای خارجی شنیدم. ‏‎[79]‎

 

باید تحقیق کنم

‏امام غالباً در مشاغل وزارت و اینها دخالتی نمی کند اما یک وقتی یک شغلی است که ما می دانیم نظر امام درباره او دانسته شود، بهتر است خدمتشان مطرح می کنیم. یک شخصی را هم ذکر می کنیم، که آقا این شخص را ما دیدیم مثلاً می بینند بنده شناسایی دارم آقای هاشمی رفسنجانی که مورد اعتماد صد در صد امام هستند امام واقعاً ایشان را دوست دارند یعنی آقای هاشمی را امام دوست دارند اصلاً مثل فرزند خودشان دوست دارند ایشان نظرشان را می دهند، بنده نظرم را می دهم، مثلاً بعضی دیگر نظرشان را می دهند در عین حال امام می گویند که باید تحقیق کنم خود ایشان تحقیق می کنند یعنی یک آدم اینجوری هستند. امام از غالب خبرها زودتر از ما مطلع می شوند. بنده اتفاق افتاده بارها رفتم خدمت ایشان یک چیزی را از من پرسیدند، من ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 273
‏دیدم خبر ندارم بعد برگشتم مثلاً منزلمان دیدم بله خبرنامه امروز این بوده که بنده بنا بوده، عصری می دیدم، امام اول صبح این موضوع را دیده اند. ‏‎[80]‎

 

هواپیما را بنشانید

‏مدتی بعد از عزل بنی صدر بود من در دفتر امام نشسته به کارهای جاری دفتر مشغول بودم از پدافند بیت خبر دادند که هواپیمایی به بیت نزدیک می شود و پرسیدند که ما باید چه کاری انجام دهیم، بلافاصله من گفتم در این مورد هر دستوری که دارید باید انجام دهید. سپس بدون فوت وقت جریان را به اطلاع امام رساندم. امام به حاج احمد آقا گفتند به تیمسار فلاحی – رئیس ستاد مشترک – بگویید که دقت بیشتری داشته باشند. بعد دستور دادند که هواپیما را بنشانید و مشخص کنید که سرنشین یا سرنشینان آن چه کسانی هستند. قرار شد من بلافاصله با تیمسار فلاحی تماس بگیرم. تیمسار را پیدا کردم و پیام امام را به او رساندم، ایشان گفتند که دستور داده اند دو هواپیمای شکاری از زمین برخاسته و تلاش کنند هواپیمای مذکور را به زمین بنشانند. وقتی مجدداً برای اطلاع از نتایج اقدامات انجام شده با دفتر آقای فلاحی تماس گرفتم، گفتند ایشان در دفتر حضور ندارند. فردا صبح امام تیمسار فکوری فرمانده نیروی هوایی را احضار کردند و از ایشان توضیح خواستند . هنگامی که آقای فکوری مشغول ادای توضیحات بودند، بر روی تلکس خبر نشستن هواپیما در فرودگاه پاریس را دریافت کردیم و اطلاع یافتیم که سرنشینان هواپیما بنی صدر ملعون و رجوی خائن بوده اند. خبر مذکور به اطلاع امام رسید و ایشان ماجرا را برای آقای فکوری بازگو کردند، در این زمان فرمانده نیروی هوایی ملتهب شده و چهره اش سرخ گردید و از اتاق امام بیرون آمد. ‏‎[81]‎

 

هواپیمایی که دیشب رفت، کجاست؟

‏بسیاری از حوادث هنوز به مسؤولین نرسیده به امام می رسید. در جریان بنی صدر و ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 274
‏دانشگه لحظه به لحظه خبر درگیری شعارهای مخالف و موافق، عین شعارها روی تلکس می آمد و به امام داده می شد. بسیاری مواقع خبرها از طرف دفتر به مسؤولین داده می شد. در جریان فرار بنی صدر آقای فکوری آمدند خدمت امام از ایشان سؤال شد هواپیمایی که دیشب رفت چه بود؟ و کجاست؟ گفت: طبق اطلاع دقیق الان هواپیما روی آبهای مدیترانه حرکت می کند و معلوم نیست کجا فرود می آید. به ایشان گفتم یکساعت قبل هواپیما در پاریس نشسته و بنی صدر و رجوی هم در آن بوده اند. از این نوع حوادث خیلی زیاد است که آنها می خواسته اند خبری به امام بدهند ولی امام کامل تر از آن را به آنها اطلاع داده است. ‏‎[82]‎

 

چرا بسم الله ندارد؟

‏صبح یکشنبه 11 / 12 / 64 مجموعه ای گزارش ها و بولتن ها خدمت امام تقدیم شد. ایشان طبق معمول در حالی که ما مشغول کارمان بودیم به مرور و بررسی و مطالعه آنها پرداختند. در این ضمن در حالی که یک بولتن مربوط به یکی از ارگانهای تبلیغی را در دست داشتند، فرمودند: بگویید چیزی که از‏‎[83]‎‏... است، چرا بسم الله ندارد. ‏‎[84]‎

 

بگویید هنوز مشرک نشده ام

‏امام اخبار نجف را از طریق گروهی از ما طلاب دریافت می کردند، این گروه به دستور امام، اخبار را گرد می آوردند و بدون هیچ گونه تصرف به عرض ایشان می رساندند. حتی مطالب جزئی را هم منتقل می کردند؛ از جمله به ایشان عرض شد آقایی می گویند عمامه و محاسن شما کوچک است و در زیّ یک مرجع نیست. ایشان فرمودند به آن آقا بگویید من هنوز مشرک نشده ام. ‏‎[85]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 275

موج دریافت نمی شود

‏امام گذشته از گوش کردن مستمر اخبار از صدا و سیمای جمهوری اسلامی در نوبتهای متعدد و بسیاری از رادیوهای بیگانه را به طور مرتب گوش می دادند. به طوری که اگر تغییری در ساعت پخش یا فرکانس هر یک از آنها پیش می آمد، اولین کسی بودند که متذکر می شدند. یک روز اینجانب را احضار کردند که فلان ایستگاه دریافت نمی شود. بلافاصله با مسؤولان مربوطه یکی از نهادهای خبری تماس گرفتم و موضوع را پرسیدم ولی او که مسؤول و متخصص این مسأله بود، هنوز متوجه این تغییر نشده بود بالاخره بعد از کنکاش تماس گرفت و گفت ساعت جلو افتاده است. ساعت اعلام شده به عرض امام رسید. ولی چند دقیقه بعد از ساعت اعلام شده مجدداً امام بنده را احضار فرمودند که دریافت نمی شود. ‏‎[86]‎

 

پس از عمل جراحی تلویزیون خواستند

‏امام در بدست آوردن اخبار منعکس شده از رادیوهای بیگانه اهتمام داشتند و غالباً اخبار رادیوهای بیگانه را گوش می دادند و امت مسلمان خود، از طریق سیمای جمهوری اسلامی مشاهده کرد که امام عزیز حتی در بستر بیماری نماز شب را ترک نکرده و از رادیو به منظور کسب خبر استفاده می کردند. ‏

‏حتی سه روز پس از عمل جراحی که حال حضرت امام رو به بهبودی گذاشته بود دستور دادند تلویزیون بیاورند تا از آن استفاده کنند. ‏‎[87]‎

 

هنگام قدم زدن به رادیو گوش می کردند

‏ما به طور مکرر شاهد بودیم که امام به هنگام قدم زدن عصرانه که به عنوان ورزش، کاری مهم و لازم برای تأمین سلامت ایشان بود، در دستی تسبیح داشتند و به ذکر خدا مشغول بودند و در دست دیگر رادیویی کوچک داشتند که با استماع آن در ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 276
‏جریان مسایل داخل و خارج قرار می گرفتند. ‏‎[88]‎

 

حتی در حمام رادیو همراهشان هست

‏امام اینطور نیستند که مثلاً اینکه من چون دخترشان هستم وارد اتاقشان بشوم و بالا بنشینم، همین جوری صحبت کنم. خیر این مطالب در کار نیست ما به امام که وارد می شویم، سلام می کنیم و می نشینیم. چون در منزل، امام یا رادیو گوش می کنند یا تلویزیون نگاه می کنند یا نامه ها و اخبار رسیده را مطالعه می کنند. یک دقیقه ایشان بیکار نیستند، حتی در حمام رادیو همراهشان است و یا هنگام وضو گرفتن رادیو روی دوششان است. یعنی گاهی چون خیلی دقیق هستند نسبت به جواب مسأله. اگر ما مسأله داشته باشیم، مثلاً اگر تلویزیون برنامهٔ خیلی مهمی نداشته باشد، خاموش می کنند و می آیند و ما باید در چند لحظه مطالب را جور کرده و مطرح کنیم و جواب بگیریم. من می توانم با اطمینان بگویم که ایشان اصلاً وقت تلف شده ندارند. ‏‎[89]‎

 

همیشه از رادیو استفاده می کردند

‏امام دو سه رادیوی کوچک داشتند که حُسن آنها برای ایشان کوچک بودن و قابل حمل بودن آنها بود. ولی بدی آنها این بود که مرتب خراب می شدند و به مرور زمان ضعیف تر، شده بودند و تقریباً یک روز در میان امام یکی از آنها را می آوردند و می فرمودند خراب است. چون امام در بسیاری حالت ها و حتی در حال قدم زدن و در اتاق ملاقات و کار و اتاق زندگیشان از رادیو استفاده می کردند. ‏‎[90]‎

 

از بعضی برنامه ها تعریف یا انتقاد می کنند

‏یکی از کارهای امام در شبانه روز مطالعه و بررسی های فکری است. گاهی امام روزانه هشت ساعت یا کمتر و بیشتر مطالعه و کار فکری دارند و به جمع آوری ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 277
‏اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنان می پردازند. امام همیشه برای اینکه جامع همه گونه اطلاعات باشند؛ و آیندگان قضاوت نکنند که امام در انحصار یک گروهی و یک دسته و حزبی بوده است و اخبار و اطلاعات نارسا به ایشان می رسیده، سعی کرده اند که از چندین کانال و از راههای گوناگون مطالب و اطلاعاتی را کسب و روی آنها تصمیم بگیرند. در اینجا لازم است به طور اختصار درباره آنها توضیح دهم. امام در مرحله اول در تمامی ساعات به برنامه های رادیو و تلویزیون بخصوص اخبار آنها مقید می باشند؛ یعنی در ساعت هشت صبح و دو بعدازظهر و یا هشت و نیم شب و احیاناً ساعت دوازده باید اخبار را کلاً گوش دهند و در کنار آن امام گاهی از امواج و صداهای بیگانه خارجی استفاده می کنند و لذا خبر شهادت آیت الله مظلوم بهشتی را از رادیوهای خارجی شنیدند. هم رادیو و تلویزیون در خانه امام هست و معمولاً یک رادیوی کوچک نیز برای استماع برنامه های مجلس به همراه دارند و در هنگام برنامه های مجلس یا نماز جمعه و مراسم دیگر مستقیماً از آن استفاده می کنند. علاوه بر اخبار فیلم های تلویزیون را نیز گاهی مشاهده فرموده تا خط مشی مسؤولین برای ایشان روشن شود. البته اینطور نیست که از اول برنامه پای تلویزیون بنشیند و فقط نگاه بکنند، بلکه ضمن کارهای دیگر به آنها نیز نگاه می کنند و گاهی بعضی از برنامه ها را نیز تعریف کرده و بسیاری مواقع نیز شدیداً از نمایش بعضی برنامه ها انتقاد می فرمایند. ‏‎[91]‎

 

یک بار دیدم کارتون می بینند

‏امام اکثر برنامه های تلویزیون را نگاه می کردند. خود من یک بار به عینه دیدم که امام دارند کارتون می بینند. ‏‎[92]‎

 

هر دو کانال تلویزیون را می دیدند

‏امام برنامه دو شبکه تلویزیون را می دیدند و با کنترلی که در دست داشتند هر وقت می خواستند یکی از شبکه ها را مشاهده می کردند. ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 278
‏ایشان علاوه بر اخبار داخلی رادیو، تمام برنامه های فارسی رادیوهای بیگانه را هم گوش می دادند. ‏‎[93]‎

 

همزمان رادیو و تلویزیون را می شنیدند و می دیدند

‏در یکی از روزهای اوایل فروردین 68 حدود ساعت هفت بعدازظهر امام حقیر را برای انجام کاری احضار فرمودند: وقتی مشرف شدم، حدود یک ساعت از غروب گذشته بود. امام در حالی که هنوز مشغول تعقیبات نماز مغرب و عشاء بود. تصویر بدون صدای تلویزیون را مدنظر و به صدای رادیو گوش می دادند. ‏‎[94]‎

 

می توانی یک تعریف یک دقیقه ای بکنی

‏یکبار برای کاری خدمت امام بودم، صحبت که تمام شد نگاهی به ساعتشان کردند و گفتند می توانی یک تعریف یک دقیقه ای بکنی. تا من خواستم به این مسأله فکر کنم و ذهنم را بگردم یک دقیقه گذشت و امام رادیو را روشن کردند و من تازه متوجه شدم که ایشان می خواستند همین یک دقیقه قبل از اخبار هم به بطالت نگذرد چون عادت داشتند که خلاصه اخبار را سر وقت بشنوند. ‏‎[95]‎

 

مذاکرات مجلس را گوش می کردند

‏یکی از برنامه های هر روز صبح امام قدم زدن بود امام در این مدت رادیویی همراهشان بود و به جلسات و مذاکرات مجلس که از رادیو پخش می شد، گوش می دادند. ‏‎[96]‎

 

معمولاً اطلاعاتشان مستقیم است

‏امام [گزارشات] مجلس را تا آنجایی که در محل کار خودشان هستند و گوش ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 279
‏می توانند بکنند، می کنند. اما همین که بیرون می آیند رادیوی ایشان روشن است و برنامه را مخصوصاً طوری تنظیم می کنند که حتماً گوش کنند، چون عموماً ایشان اطلاعاتشان مستقیم است و نقل قول غیر مستقیم را از کسی قبول ندارند. ‏‎[97]‎

 

نباید تفاوتی در برخوردها باشد

‏از من خواسته بودند با دفتر امام تماس بگیرم زیرا با من کار مهمی دارند. من در تماس با دفتر امام با احمد آقا صحبت کردم، ایشان از سوی امام تذکری دادند که مرا تحت تأثیر توجهات همه جانبه امام قرار داد. اینکه امام تا این اندازه جزئیات مذاکرات مجلس را تعقیب کنند هم مایه خوشحالی ماست و هم مایه امیدواری. از تذکری که امروز امام دادند، متوجه می شویم که اگر ایشان در مجلس نقطه ضعفی ببینند، نگفته نمی گذارند و از این جهت نسبت به کار گذشته مجلس امیدوار می شویم. تذکر امام این بود که در نطقهای پیش از دستور بیشتر روی فداکاریهای نیروی هوایی و خلبانها تکیه شده است. ضمن اینکه امام از شهامت، رشادت و فداکاری خلبانها بسیار خوشحال و راضی هستند. این حالت رضایت را نسبت به تمام ارتش اعم از نیروهای زمینی، دریایی و هوایی و پاسداران و ژاندارمری و نیروهای بسیج و محلی به طور یکنواخت دارند. امام تذکر فرموده اند از آنجائی که روی اظهارات مجلس حساب می شود، دقت شود تا تفاوتی در برخوردها نباشد مخصوصاً ایشان توجه داشتند به این نکته که الان نیروی زمینی در مرزها، بیش از همه در معرض خطر هستند و گاهی درگیری های رویاروی و تن به تن دارند. ‏‎[98]‎

 

سخنرانیهای ساعت یک رادیو را گوش می کنند

‏امام همه رادیوهای بیگانه را دقیقاً گوش می کنند، ولی آنجا که ترانه دارد، خاموش می کنند؛ یعنی ایشان در حمام رادیو همراهشان است، در وضو گرفتن رادیو همراهشان است، در دستشویی رفتن و در قدم زدن رادیو همراهشان است و تنها در عبادت و ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 280
‏خواب است که ایشان رادیو را گوش نمی دهند. امام در زمانی که تلویزیون برنامه دارد همهٔ برنامه های تلویزیون را نگاه می کنند و چون کنترل از راه دور دارند هر کانالی را که بخواهند می بینند که بستگی دارد به اهمیت بیشتری که برنامه های آنها داشته باشند. امام مخصوصاً سخنرانیهای ساعت یک بعدازظهر رادیو را دقیقاً گوش می کنند و نمی گذارند در این وقت حتی یک کلمه هم پیش ایشان صحبتی بشود. ‏‎[99]‎

 

وقتی به مسأله خاصی اهمیت بدهند

‏تحقیقاً می توانم بگویم که مگر در زمانی که امام خواب تشریف دارند و یا مشغول عبادت هستند، یعنی در زمانی که نماز واجب یا نافله را می خوانند یا مشغول دعا هستند و زمان عبادت ایشان است، تلویزیون را خاموش می کنند. اما در بعضی مواقع که امام به مسأله خاصی اهمیت می دهند، حتّی بین دو نماز می آیند و تلویزیون را روشن می کنند یا رادیو را باز می کنند. ‏‎[100]‎

 

مگر شما التزام به مسایل اسلامی ندارید

‏امام بر برنامه های رادیو و تلویزیون نظارت کامل داشتند. زمانی که قطب زاده مدیریت صدا و سیما را به عهده داشت، امام که از پخش برنامه های خلاف اسلام ناراحت شده بودند؛ نامه ای تنظیم کرده و ذیل آن خواستند که «به آقای قطب زاده بگویید مگر شما التزام به مسایل اسلامی ندارید، مگر شما متعهد نسبت به قرآن نیستید، انقلاب ما انقلابی اسلامی است، چرا باید برنامه هایی خلاف اسلام از صدا و سیما پخش شود. »‏‎[101]‎

 

شاید پخش این آهنگ درست نباشد

‏زمانی که حجت الاسلام محتشمی‏‎[102]‎‏ در صدا و سیما سمتی داشتند، ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 281
‏ وقتی یک روز برای ادای گزارش به خدمت امام رسیدند؛ حضرت امام پس از استماع سخنان ایشان، گفتند: «شما باید کنترل بیشتری نسبت به برنامه هایی که از رادیو پخش می شود، داشته باشید. » بعد فرمودند: «بعد از اذان صبح و بعد از دعاهایی که از رادیو پخش می شود آهنگی وجود دارد که شاید پخش آن درست نباشد. » آقای محتشمی پس از بیرون آمدن از اتاق حضرت امام بسیار تعجب می کردند که چگونه رهبر انقلاب با مشغله فراوانی که دارند با این دقت برنامه های رادیو و تلویزیون را تعقیب می کنند. ‏‎[103]‎

 

آنجا همه چیز به هم ریخته است

‏یک موردی که خیلی امام را ناراحت کرده بود، مربوط است به سال 60 وقتی که ضیاءالحق می خواست به ایران بیاید که یک خبر مثبت بود که پخش شده بود. در حاشیه خبر گفته بودند که ضیاء الباطل چرا می خواهد بیاید ایران؟ اصلاً این چه کسی است که می خواهد به ایران بیاید؟ وقتی من خدمت امام رسیدم، یکی از مسایلی که امام به من فرمود این بود که آن جا [صدا و سیما] همه چیز به هم ریخته است، خبر یک چیزی می گوید و در بعد از خبر یک شخص دیگری می آید، خلاف آن را می گوید. ایشان برای نمونه ضیاءالحق و ضیاءالباطل را مطرح و اضافه فرمودند که شخصی می خواهد بیاید به کشور شما، شما دعوتش کرده اید و حالا با این لحن نسبتِ باطل به او می دهید. ‏‎[104]‎

 

اگر مرد گریم کرده خلاف شرع است

‏من موارد متعددی سراغ دارم از میزان دقت امام در مسایل رادیو و تلویزیون و هم از نقطه نظرات ایشان نسبت به برنامه ها. مثلاً در مورد سریال پاییز صحرا و در حکم آخری که به من دادند، فرمودند و نوشتند که نسبت به گریم، شما باید توجه بیشتری بکنید. رفتم خدمت ایشان عرض کردم: نفهمیدم، منظور شما چیست؟ فرمودند: در ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 282
‏تیتراژ پاییز صحرا که اسامی نوشته می شود، شما اسم گریمور زن نداشتید، ولی در سریال هنرپیشهٔ زن داشتید. امام گفتند اگر مرد گریم کرده خلاف شرع است و باید توجه بیشتری بشود. ببینید امام چه نکاتی را نگاه می کردند!! وقتی من این را در جلسه مطرح می کردم خدا شاهد است بچه های رادیو و تلویزیون گریه شان گرفته بود، که او کیست که این طور دقت می کند و توی این مسایل و یا در سریال اشک تمساح وقتی که ما در قسمت چهارمش بودیم در خطبه های نماز جمعه تهران آمدند، امضاء گرفتند که این برنامه را متوقف کنید، روزنامه کیهان هم نوشت، طومارش هم هست و روزنامه اش هم هست. رفتم خدمت امام و عرض کردم پانزده هزار نفر گفته اند سریال قطع شود چکار کنیم؟ ایشان فرمودند به نظرم اینها را لیبرالها فریفته اند، شما برنامه را ادامه بدهید، ما ادامه دادیم و رسیدیم به قسمت دهم سریال؛ آقایان تصمیم گرفتند که چهار قسمت باقی مانده را در یک قسمت خلاصه بکنند و این را تمام بکنند، شب از دفتر امام به من زنگ زدند که این سریال امشب تمام می شود. گفتم نه، چهار قسمت دیگر هم مانده است، گفتند آقا مثل اینکه همین امشب تمام می شود، و من تحقیق کردم، دیدم که چهار قسمت را یک قسمت کرده اند که جمع اش کنند. گفتند که شما اعلام کنید که این سریال ادامه دارد که تابع جوسازی نباشید و بعداً باید ادامه یابد و فرمودند از نظر سیاسی هر چه دلتان می خواهد بنویسید، ولی از نظر شرعی این نکته را بنویسید که از خبرگانی سؤال شد، گفتند، ممکن است در تولید سریال خلاف شرع واقع شده باشد، ولی پخش سریال خلاف شرع نبوده است. بنده رفتم خدمت ایشان و گفتم در تولید سریال که می فرمایید ممکن است خلاف شرع رخ داده باشد، نمی دانم منظورتان چیست؟ فرمودند آن زن با حجابی که با مردی در اتاق صحبت می کردند، اگر در این صحنه این زن و مرد از محارم هم نباشند، نمی توانند این طور بنشینند و حرف بزنند، این خلاف شرع است، ولی پخش سریال که عکس و تصویر است اشکالی ندارد و خلاف شرع نیست. ‏‎[105]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 283

چرا اینجور از حافظ تعریف می کنند

‏در خدمت امام نشسته بودم و سخنرانی یک مسؤولی‏‎[106]‎‏ از رادیو پخش می شد آن مسؤول ضمن صحبتهایی که داشت راجع به اهمیتی که ملت ما به قرآن و بعد به کتاب حافظ می دهند، صحبت می کرد. اظهار این مطلب امام را خیلی ناراحت کرد که چرا این جور از حافظ تعریف می کنند و فرمودند این جور نیست و این خلاف واقع است. شما بروید تحقیق کنید ببینید آیا الان کتاب دعا بیشتر مطرح است و مردم رساله را بیشتر می شناسند یا کتاب حافظ را. و بعد این تعبیر را فرمودند که اگر کسی می خواهد از حافظ تعریف کند در این تعریف نباید واقعیات را زیر پا بگذارد که من دیدم ایشان خیلی ناراحت شده اند و گفتند. ‏‎[107]‎

 

آیا ساخت وطن است؟

‏بنده اول انقلاب سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام بودم و در همان لانه جاسوسی با اُورکت امریکایی در تلویزیون حاضر شدم. اما متوجه این قضیه نبودم تا یک مرتبه امام گفته بودند چیزی که ایشان می پوشند چیه؟ آیا ساخت وطن است؟‏‎[108]‎

 

مبادا علیه شوروی سکوت کنید

‏سال 1365 که به عنوان نمایندهٔ امام و سرپرست حجاج ایرانی عازم سفر حج بودم، در فرودگاه مصاحبه ای انجام شد که در آن نسبت به مسایل سیاسی که در حج می بایست مطرح باشند، صحبت کردم. از جمله گفتم ما در مراسم برائت از مشرکین امسال برای وحدت مسلمانان شعارهایی داریم بر علیه آمریکا و متجاوزین صهیونیست مسایل لبنان؛ در آن مقطع، اسمی از شعار عیله شوروی نبردم، بلکه گفتم شعارهایی علیه آمریکا اسرائیل و قدرتهای کفر و الحادی مطرح خواهیم کرد. بعد که به مکه رفتیم حاج احمد آقا به من تلفن کردند و پیغام داد که امام فرموده شما در آنجا ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 284
‏رعایت سیاست شعار نه شرقی نه غربی را بکنید همانجوری که به امریکا و سیاست هایش حمله می کنید، کنار آن با صراحت به شوروی حمله کنید و هیچ گونه تبعیضی بین این دو ابرقدرت قایل نشوید. من آن موقع ملتفت نشدم که قضیه چیست. عرض کردم چشم ما حتماً این کار را می کنیم. وقتی مراسم حج انجام شد و به ایران برگشتیم، حاج احمد آقا به من گفت: فلانی می دانی اصل قضیه که من پیغام به شما داده چه بود؟ گفتم: نه. گفت: ما هم متوجه نبودیم، امام فرمود من مصاحبه ایشان را که در فرودگاه کرده گوش دادم که به صراحت امریکا و اسرائیل را اسم برد، ولی در لفظ شوروی تصریح نکرد. بعد امام فرمودند نباید ایشان باز در مکه اینطوری شوروی را در لفافه بگوید. نه، باید اسم شوروی را به صراحت ببرد و تجاوز شوروی به افغانستان را هم باید با صراحت مطرح کند. ‏‎[109]‎

 

شما در آبادان نبودید

‏در ایام جنگ به اقامه نماز جمعه آبادان در صدا و سیما همه هفته اشاره می شد که صحنه هایی از اقامه نماز پخش می شد. چندی قبل که بر اثر کسالت به مسافرت رفته و حدود یک ماه نماز جمعه را اقامه نمی کردم، در بازگشت از مسافرت به همراه ائمه جمعه خوزستان به حضور امام رسیدیم، ایشان به من فرمودند شما چند روزی در آبادان نیستید، کجا بودید؟‏‎[110]‎

 

شنیده ام افرادی ده سال بلاتکلیف هستند

‏یک بار به اتفاق آقای موسوی خوئینی که در آن موقع دادستان کل کشور بودند خدمت امام بودیم پس از اینکه دست ایشان را بوسیدیم که خداحافظی کنیم، پس از چند لحظه امام آقای موسوی خوئینی را صدا زدند و فرمودند آقای موسوی، من شنیده ام افرادی حدود ده سال است که همینطور بلاتکلیف در زندان مانده اند، نباید اینطور ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 285
‏بمانند. آقای موسوی گفت آقا منظورتان زندانیان گروهکها است؟ فرمودند منظورم زندانیان گروهک ها نیستند، آنها که عفو نخورده اند و باید بمانند، منظور من زندانیان عادی است. ‏‎[111]‎

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 286

  • . حجةالاسلام و المسلمین سید احمد خمینی – مجله صف – ش 29 – ص 67 – اردیبهشت 1361.
  • . حجةالاسلام والمسلمین عمید زنجانی – سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی – ج 5.
  • . دکتر حسن حبیبی – روزنامه اطلاعات – 19 / 7 / 60.
  • . آیت الله هاشمی رفسنجانی – شاهد – ش 3 – ص 25.
  • . حجة الاسلام والمسلمین ناطق نوری - روزنامه جمهوری اسلامی – 29 / 11 / 60.
  • . آیت الله حسین نوری – حوزه – ش 32 – ص 109.
  • . آیت الله حسین نوری – حوزه – ش 32 – ص 105.
  • . آیت الله موسوی اردبیلی – روزنامه اطلاعات – 12 / 11 / 60.
  • . آقای حبیب الله عسکر اولادی مسلمان – ویژه نامه روزنامه رسالت – خرداد 72.
  • . مهندس میرحسین موسوی – پا به پای آفتاب – ج 4 – ص 192.
  • . مهندس میرحسین موسوی – حضور – ش 2 – ص 23.
  • . آیت الله موسوی اردبیلی – روزنامه جمهوری اسلامی – 17 / 3 / 1373.
  • و 3. مهندس میرحسین موسوی – پیشین.
  • . آیت الله موسوی اردبیلی – روزنامهٔ همشهری – 12 / 3 / 72.
  • و1. مهندس میرحسین موسوی – حوزه – ش 37 و 38 – صص 155 – 152.
  • . آیت الله موسوی اردبیلی – روزنامه جمهوری اسلامی – 17 / 3 / 1373.
  • . شهید محمد علی رجائی – شاهد – ش 78 – ص 39 در دیدار با خبرنگاران پس از ملاقات با امام.
  • . آیت الله سید جلال الدین طاهری اصفهانی – روزنامهٔ اطلاعات – 11 / 9 / 59.
  • . حجةالاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی – ج 2 – ص 57.
  • . حجةالاسلام والمسلمین سید محمد موسوی خوئینی ها – حضور – ش 2 – ص 16.
  • . آیت الله خامنه ای – روزنامه کیهان – 16 / 8 / 64.
  • . حجة الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری – روزنامه جمهوری اسلامی – ویژه نامهٔ سومین سالگرد – خرداد 71.
  • . آقای سید رحیم میریان – مصاحبه مؤلف.
  • . حجةالاسلام والمسلمین سید احمد خمینی – روزنامه همشهری – 12 / 7 / 73.
  • . حجةالاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسی پور – ویژه نامه – روزنامهٔ جمهوری اسلامی – 18 / 11 / 63.
  • . آیت الله صادق خلخالی – روزنامهٔ سلام – 3 / 9 / 71.
  • . حجةالاسلام والمسلمین محتشمی – سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی – ج 1 – ص 46.
  • . روزنامهٔ کیهان – 5 / 11 / 57 – به نقل از خبرگزاری رویتر – پاریس.
  • . حجةالاسلام والمسلمین سید حمید روحانی – روزنامهٔ جمهوری اسلامی – 3 / 5 / 68.
  • . مصطفی کفاش زاده، مصاحبه مجدد مؤلف 10 / 8 / 80.
  • . آیت الله عبدالله جوادی آملی – روزنامهٔ کیهان – 19 / 3 / 69.
  • . حجةالاسلام والمسلمین سید محمود دعایی – پیام انقلاب – ش 18 – ص 48.
  • . حجةالاسلام والمسلمین شجونی – اطلاعات هفتگی – ش 2027.
  • . سید حمید روحانی – تحلیلی از نهضت امام خمینی – ج 2 – ص 240.
  • . حجةالاسلام والمسلمین آشتیانی – مرزداران – ش 84 – ص 22.
  • .. حجةالاسلام والمسلمین مهدی کروبی – مصاحبه مؤلف – 20 / 8 / 80.
  • . حجةالاسلام والمسلمین سید عبدالمجید ایروانی – پا به پای آفتاب – ج 2 – ص 285.
  • . آیت الله خامنه ای – روزنامه جمهوری اسلامی – 2 / 8 / 58.
  • . دکتر فاطمه طباطبایی – ندا – ش 1 – ص 62.
  • . خانم مرضیه حدیده چی – پا به پای آفتاب – ج 1 – ص 307.
  • . حجةالاسلام والمسلمین سید عبدالمجید ایروانی – پا به پای آفتاب – ج 2 – ص 284.
  • . خانم عاتقه صدیقی – مصاحبه مؤلف در مورخه 27 / 5 / 80.
  • . حجةالاسلام والمسلمین حسن ثقفی – پا به پای آفتاب – ج 1 – ص 144.
  • . دکتر فاطمه طباطبایی – ندا – ش 1 – ص 62.
  • . آیت الله محمد یزدی – پا به پای آفتاب – ج 4 – ص 321.
  • . حجةالاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – پیام انقلاب – ش 50 – ص 27 و 28 – بهمن 1360.
  • . زهرا مصطفوی.
  • . مرضیه حدیده چی – پا به پای آفتاب – ج 1 – ص 305.
  • . حجةالاسلام والمسلمین علی اکبر مسعودی خمینی – پا به پای آفتاب – ج 4 – ص 152 و 151.
  • . حجةالاسلام والمسلمین علی اکبر آشتیانی – مصاحبه مؤلف – 5 / 8 / 80.
  • . روزنامه جمهوری اسلامی – 17 / 8 / 1372.
  • . خانم فریده مصطفوی – روزنامه اطلاعات – 11 / 12 / 60.
  • . حجةالاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – پیام انقلاب – ش 50 – ص 28 – بهمن 1360.
  • . حجةالاسلام والمسلمین محمد حسن رحیمیان – در سایه آفتاب – ص 210.
  • . مهندس میرحسین موسوی – پا به پای آفتاب – ج 4 – ص 186.
  • . حجةالاسلام والمسلمین آشتیانی – پاسدار اسلام – ش 92 – ص 31 – مرداد 68.
  • . خانم مرضیه حدیده چی – زن روز – ش 954 – ص 7 – بهمن 1362.
  • . کوثر – ج 2 – ص 20.
  • . حجةالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی – مصاحبه مجدد مؤلف 1 / 7 / 80.
  • . آقای عیسی جعفری – مصاحبه مؤلف.
  • . حجة الاسلام والمسلمین آشتیانی – مرزداران – ش 85 – ص 16 – سال هشتم – مهر 1368.
  • . حجة الاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – پیام انقلاب – ش 50 – ص 27 – بهمن 60.*.
  • . دکتر ابراهیم یزدی در ابتدای پیروزی انقلاب نماینده امام در مؤسسه کیهان بود .
  • . پیشین – ص 27.
  • . حجةالاسلام والمسلمین دعایی در این باره گفته است: مطلبی در مورد کتاب دیدگاههای اقتصادی منسوب به شهید مطهری در روزنامه درج شده بود و چون امام قبلاً نسبت به عدم چاپ این موارد تذکری داده بودند و من دیدم که کار از کار گذشته و مطالب از زیر چاپ رد شده است تذکر دادم برای عدم نگرانی امام آن صفحه لایی را که مطلب در آن چاپ شده بود از روزنامه ای که هر روز برای مطالعهٔ امام خدمت ایشان می فرستادیم بردارند ولی همین امر را امام با هوش و فراستی که داشتند متوجه شدند و با کمال قاطعیت برخورد کردند و سه روز دستور توقیف روزنامه اطلاعات را با اینکه انعکاس آن برای ما تبعات منفی زیادی پیدا می کرد صادر فرمودند.
  • . آقای عیسی جعفری مصاحبه مجدد مؤلف.
  • . دکتر محسن رضایی – پا به پای آفتاب – ج 3 – ص 125.
  • . حجةالاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – پیام انقلاب – ش 50 – ص 27 – بهمن 60.
  • . حجةالاسلام والمسلمین احمد خمینی – پیام انقلاب – ش 60 – ص 24.
  • . آیت الله سید حسین بدلا.
  • . حجةالاسلام والمسلمین ناصری – پیام انقلاب – ش 54 – ص 24 – 29 اسفند 1360.
  • . حجةالاسلام والمسلمین مسیح بروجردی – مصاحبه مؤلف 5 / 7 / 80.
  • . حجةالاسلام والمسلمین حسن ثقفی – پا به پای آفتاب – ج 1 – ص 144.
  • . مرضیه حدیده چی – سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی – ج 4 – ص 33.
  • . حجةالاسلام والمسلمین مسیح بروجردی – مصاحبه مؤلف مورخه 5 / 7 / 80.
  • . فرشته اعرابی – سروش – ش 476 – ص 20.
  • . حجةالاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی – ج 2 – ص 58.
  • . آیت الله خامنه ای – روزنامه جمهوری اسلامی – 5 / 10 / 62.
  • . حجةالاسلام والمسلمین آشتیانی – مرزداران – ش 84.
  • . حجةالاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – پیام انقلاب – ش 50 – ص 28 – بهمن 1360.
  • . نام آن سازمان را بردند.
  • . حجةالاسلام والمسلمین رحیمیان – اطلاعات هفتگی – ش 2480 – ص 6.
  • . حجةالاسلام والمسلمین عمید زنجانی – حوزه – ش 38 و 37.
  • . حجةالاسلام والمسلمین رحیمیان – در سایه آفتاب – ص 210.
  • . حجةالاسلام والمسلمین آشتیانی – پاسدار اسلام – ش 92 – ص 29 – مرداد 68.
  • . حجةالاسلام والمسلمین رحیمیان – در سایه آفتاب – ص 110.
  • . زهرا مصطفوی – شاهد بانوان – ش 148 – ص 12 – خرداد 67.
  • . حجةالاسلام والمسلمین رحیمیان – در سایه آفتاب – ص 191.
  • . حجةالاسلام والمسلمین انصاری کرمانی، پیام انقلاب – ش 50 – ص 27 و 28 – بهمن 1360.
  • . سید رحیم میریان – مصاحبه مؤلف.
  • . سید رحیم میریان – مصاحبه مؤلف.
  • . حجةالاسلام والمسلمین رحیمیان – در سایه آفتاب – ص 109.
  • . حجةالاسلام والمسلمین مسیح بروجردی – ویژه نامه روزنامه اسلام – 12 / 3 / 72.
  • . دکتر حسن عارفی – روزنامه اطلاعات – 7 / 3 / 68.
  • . زهرا مصطفوی
  • . حجةالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی – روزنامه جمهوری اسلامی – 5 / 7 / 59
  • و2. زهرا مصطفوی.
  • . حجةالاسلام والمسلمین آشتیانی – مرزداران – ش 85 –ص 16 – سال هفتم – مهر 1368.
  • آقای محتشمی جزو گروه شورای سیاستگذاری بود که از طرف امام بر برنامه های صدا و سیما نظارت می کرد.
  • . حجةالاسلام والمسلمین آشتیانی – پاسدار اسلام – ش 92 – ص 29 – مرداد 68.
  • . مهندس محمد هاشمی – سروش – ش 671 – ص 40 – سال پانزدهم – 21 آبان – 1372.
  • . محمد هاشمی – سروش – ش 510.
  • رئیس جمهور وقت
  • . زهرا مصطفوی
  • . ابراهیم اصغرزاده – روزنامه رسالت – 7 / 2 / 71.
  • . حجة الاسلام والمسلمین مهدی کروبی – مصاحبه مؤلف – 20 / 8 / 80
  • . حجة الاسلام والمسلمین غلامحسین جمی – سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی – ج 3 – ص 158.
  • . حجةالاسلام والمسلمین مهدی کروبی.