فصل هشتم: رعایت قانون و سلسله مراتب

فصل هشتم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رعایت قانون

 

و

 

سلسله مراتب


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 287

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 288

 

تقیّد به مقررات دولت اسلامی

‏به عنوان یکی از خدمتگزارانی که سالها در دفتر امام بودم به جرأت می توانم بگویم در محدودهٔ زندگی شخصی حضرت امام هیچگونه تخطی از مقررات دولت اسلامی ندیدم. برای نمونه فیشها و صورت حسابهای مربوط به آب، برق، تلفن و مالیات نوسازی به مجرد وصول، در اولین فرصت پرداخت می شد. ‏‎[1]‎

 

چه وقت بیایند؟

‏یک بار که آقای انصاری به جبهه جنوب دعوت شده بود تا حامل سلام و محبت امام به رزمندگان اسلام باشد، شب که در واحد تبلیغات جبهه و جنگ قرارگاه کربلا در خدمت ایشان بودم، دست در جیبشان کرده، بریده کاغذ روزنامه ای را درآوردند و به من گفتند؛ این دستخط امام را به شما هدیه می کنم. امام با خط زیبای خودشان بر روی حاشیه سفید روزنامه ای خطاب به ایشان نوشته بودند، خانم مرحوم آقای بهشتی و فرزند ایشان برای ملاقات وقت خواسته است، چه وقت بیایند؟ آقای انصاری می گفت امام تا این حد به مقررات و ضوابط بیت و دفتر خودشان احترام می گذارند که با اینکه وقت مال خودشان است امام برنامه ریزی آن را از دیگران سؤال می نمایند تا برنامه های دفتر دچار تداخل نشود. احتمالاً این درخواست از طرف خانم امام به نقل از خانم ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 289
‏شهید بهشتی به امام عرض شده بود. ‏‎[2]‎

 

حتی اگر استالین روی کار باشد

‏در نجف شبی در محضر امام بودم که یکی از طلاب حاضر در مجلس از ایشان سؤال نمود، آیا می توان برای تمبر هشت ریالی دو ریال داد و از تأدیه بقیه امتناع ورزید؟ امام در پاسخ فرمودند این کار جایز نیست و سپس اضافه فرمودند: حتی اگر استالین هم روی کار باشد، حفظ نظم از اهم واجبات است. ‏‎[3]‎

 

چرا به شکل قاچاق آمدید!

‏من به دلیل آنکه ممنوع الخروج بودم، به صورت قاچاق به نجف رفتم و در این راه مشکلات فراوانی را تحمل کردم. وقتی خدمت امام رسیدم، ظهر بود. در اتاق را باز کردم و سلام کرد. فرمودند: «علیکم السلام. شما هم قاچاق آمدید؟»‏

‏گفتم: «بله. » امام فرمودند: «دیگر نیایید. » گفتم: «چشم آقا؛ دیگر نمی آیم. » فرمودند: «منظورم این است که دیگر قاچاق نیایید. چرا به شکل قاچاق آمدید و خودتان را به خطر انداختید؟ دیگر از این کارها نکنید. اگر توانستید، با تذکره [گذرنامه] بیایید. ولی قاچاق نیایید. » این اصرار به این دلیل بود که مرا مجبور به رعایت اصول کنند. ‏‎[4]‎

 

حذف مقررات را خلاف شرع می دانند

‏امام خیلی مقیّد به قانون هستند و احترام زیادی به قانون می گذارند، ایشان رعایت قانون را یک تکلیف شرعی می دانند. یعنی حتی برای راهنمایی و رانندگی، ایشان خلاف شرع می دانند که مثلاً از جایی که تابلوی ورود ممنوع دارد، ماشین عبور کند. اگر کسی در رانندگی از حد سرعت متجاوز بیشتر برود امام این را چون خلاف مقررات ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 290
‏رانندگی است، خلاف شرع می دانند. ‏‎[5]‎

 

از روی چمن عبور نمی کردند

‏تقیّد و التزام امام به قوانین و مقررات منحصر به نظام اسلامی نبود. بلکه به رعایت مصالح عمومی جامعه و حفظ بیت المال بستگی داشت. امام حتی در رژیم باطل پهلوی نیز مشابه این روش را داشتند. مرحوم آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی نقل می کرد در شهر همدان امام به هنگام عبور از عرض یکی از خیابانها به خاطر عدم عبور از روی جدول وسط خیابان که چمن کاری شده بود مسافت زیادی را طی می کردند تا از تقاطع عابر پیاده عبور کنند و مجبور نباشند قدم روی چمن ها بگذارند. ‏‎[6]‎‏ ‏

 

از این گوشت نمی خورم

‏یکی از خصوصیات بارز امام این بود که حتی در مملکت کفر هم حقوق و قوانین اجتماعی آن جامعه را رعایت می کردند. از جمله وقتی در پاریس برادران پولی جمع کرده و گوسفندی خریدند و آن را در پشت حیاطی که امام برای نماز به آنجا می آمدند، ذبح کردند و به مناسبت شب عاشورا مقداری از آن خوراک تهیه کردند و مقداری از آن را هم برای منزل امام فرستادند. چون در فرانسه قانونی وجود دارد که طبق آن ذبح هر حیوانی در خارج از کشتارگاه به خاطر رعایت مسائل بهداشتی ممنوع است تا امام از چنین قانونی اطلاع یافتند، فرمودند: چون تخلف از قانون حکومت اینجا شده است، من از این گوشت نمی خورم. ‏‎[7]‎

 

ایشان نمی تواند رییس جمهور شود

‏در مورد کاندیداتوری آقای جلال الدین فارسی که از سوی حزب جمهوری ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 291
‏اسلامی اعلام شده بود، امام فرمودند: چون پدر و مادر جلال الدین فارسی که کاندیدای حزب جمهوری اسلامی بود افغانی هستند، ایشان نمی تواند رئیس جمهور‏‎[8]‎‏ شود و هر مقدار اصرار شد، امام زیر بار نرفتند. ‏‎[9]‎

 

اگر قانونش این است نیاورید

‏یک روز من خدمت امام بودم، ایشان رو کردند به برادرم حاج احمد آقا و گفتند شما از اینجا کتاب کشف الاسرار را بگیر. امام اشاره کردند به یک جای نزدیک که من احتمال می دادم لابد حسینیهٔ جماران کتابخانه ای دارد و امام به آن اشاره می کنند چون اشاره به جای خیلی نزدیکی کردند و گفتند از اینجا برای من بگیرید. احمد آقا گفت که اگر شما بفرمایید، چشم؛ من می گیرم و می آورم امام قانون این کتابخانه این است که کتاب بیرون ندهد. هر کس می خواهد کتاب بخواند باید برود آنجا. امام گفتند: پس اگر قانونش این است شما نمی خواهد کتاب را بیاورید و بعد هم اشاره به من کردند و گفتند: شما می توانید این کتاب را گیر بیاورید. من گفتم بله و بعد کتاب کشف اسرار را از جای دیگری تهیه کردم و به ایشان دادم. ‏‎[10]‎

 

قانون داخل خانه را رعایت می کنند

‏حضرت امام در شبانه روز چند بار بیست دقیقه راه می روند. در یکی از روزها که من همراه ایشان بودم. ایشان وقتی قدمشان تمام شد. به نقطه ای از حیاط اشاره کردند و گفتند: دلم می خواست اینجا می نشتم و یک چای می خوردم. من گفتم: چه اشکالی ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 292
‏دارد. الآن یک قالیچهٔ کوچک می اندازم و همینجا چای بخورید. گفتند: نه، مادرت گفته است که وقتی می خواهید توی حیاط بنشینید، آن طرف – ضمن اشاره به یک فرش – آن فرش را بیندازید و بنشینید. یعنی تا این حد امام از قانونی که خانم در منزل وضع کرده بودند، و آن روز ننشستند و چای هم نخوردند. ‏‎[11]‎

مجاز نیستید

‏روزی در محضر امام بودم از ایشان پرسیدم که آقا به دلیل وضعی که دارم از سازمانها و مراکز مختلف مرا برای سخنرانی دعوت می کنند و من با ماشینی که متعلق به نهضت سوادآموزی است، در این برنامه ها شرکت می کنم. امام فرمودند: نه مجاز نیستید که هزینه ای را که طبق قانون مربوط به نهضت سوادآموزی است، صرف سازمانهای دیگر بکنید. منظور ایشان استفاده از ماشین و هزینه بنزین و... بود که از سوی نهضت تأمین می شد. عرض کردم: پس وضع من تا به حال چگونه است؟ امام فرمودند: البته من به شما اجازهٔ استفاده در موارد دیگر را می دهم اما دیگران به هیچ وجه مجاز نیستند. ‏‎[12]‎

چرا می خواهید داروی مرا تغییر بدهید؟

‏من کمتر مریضی را در دوران طبابتم دیدم که مثل امام، دستورات پزشکی را دقیق و همانطوری که طبیب می خواهد، عمل کند. فرضاً اگر گفته می شد فلان دارو را باید ساعت به ساعت مصرف کنید، این از تحمل یک فرد معمولی خارج است ولی برای ایشان – که از هر نظر انسانی استثنایی بودند – کاملاً قابل اجرا بود. ما هم درصدد این بودیم که داروهایی را انتخاب کنیم که ‏‎long active‎‏ یعنی طویل الاثر باشد، ولی خوف این را داشتیم که جذبش به طور ناگهانی در بدن صورت بگیرد و عوارض نامطلوبی را بوجود آورد. در هر حال وقتی که با امام مطرح می کردیم، می گفتند: شما چرا می خواهید داروی مرا تغییر دهید؟ می گفتیم: ممکن است تحمل شما در برابر اینکه ساعت به ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 293
‏ساعت بخواهیم دارو بدهیم، کم می شود و ما باعث ناراحتی وجود شریفتان گردیم. ایشان می فرمودند: من به هیچ وجه ناراحت نمی شوم و لازم نیست تلاش بکنید که دارو را تغییر بدهید. ‏‎[13]‎

 

دکتر فرمایشی ندارید؟

‏یکبار وقتی امام را معاینه کردیم و از ایشان نوار قلب گرفتیم و کار ویزیت تمام شد، ایشان فرمودند: فرمایشی ندارید؟ من خیس عرق شدم، دیدم رهبر کبیرمان با آن عظمتش از ما اجازه می گیرد به عنوان یک مریض تا از پیش ما برود. ‏‎[14]‎

 

همان مقدار که دکتر توصیه کرده مصرف شود

‏سال 65 امام بدلیل عارضه قلبی مدتی را در بیمارستان مقابل حسینیه جماران بستری شدند. بر اثر این عارضه و بیماری ایشان بشدت ضعیف شده بودند و لذا دکترهای معالج توصیه کرده بودند که در غذای روزانه ایشان مقدار معینی گوشت قرار داده شود، که این دستور اجرا می شد شاهد بودم حاج عیسی خدمتکار امام با ترازوی کوچکی که داشت، گوشت ها را دقیقاً وزن می کرد و گاهی که چند گرم اضافه یا کم بود دو سه بار با کارد از آنها می برید تا متعادل می شد. چون امام به ایشان فرموده بودند باید همان مقدار گوشت که دکتر توصیه کرده مصرف شود نه بیشتر. ‏‎[15]‎

 

برای نماز برخاستم

‏یکی از پزشکان قم نقل می کرد، هنگامی که خبر دادند امام دچار ناراحتی قلبی شده اند خود را به بالین ایشان رسانده و فشار خونشان را گرفتم. فشار ایشان عدد پنج را نشان می داد که از نظر طبی خیلی خطرناک بود، کارهای اولیه را انجام دادم و پس از دو ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 294
‏ساعت قدری وضع بهتر شده بود ولی امام قاعدتاً نمی توانستند و نمی بایست حرکتی بکنند. اما ایشان آمادهٔ حرکت شدند، عرض کردم آقا جان چرا برخاستید؟ فرمودند: برای نماز، عرض کردم: آقا شما در فقه مجتهدید و من در طب. حرکت شما به فتوای طبی من حرام است شما باید خوابیده نماز بخوانید. ایشان نیز با دقت به نظر من عمل فرمودند. ‏‎[16]‎

 

به مسؤولان اختیار می دادند

‏نکتهٔ برجسته و بارز در مدیریت امام بسط حوزه تصمیم گیری و دخالت نکردن در اموری بود که مطابق نهادهای بوجود آمده باید کسان دیگر انجام می دادند. ما به برکت این روش و مشی امام، یک پختگی در تشکیلات و نظام پیدا کردیم. امام با دادن اختیار و امتیاز و عدم دخالت در غیر موارد ضرورت و نظارت دقیق به نیروها رشد می دادند و آنان را پخته می کردند. ‏‎[17]‎

 

شما به نظر خودتان عمل کنید

‏موقعی که مسأله برخورد با قاچاق مواد مخدر و تریاک مطرح و مورد ابتلای شدید جامعه بود. من به امام گفتم این مسأله اینطور است، چه کنیم؟ شما فتوی به اعدام اینها نمی دهید، من نظرم این است که باید اینها اعدام بشوند. مرحله ای دارد که بعد از طی شدن این مرحله باید اینها اعدام بشوند. ولی مردم مقلد من نیستند. قضات هم مقلد من نیستند. این نظر شخصی من است. این یک مورد بود که خیلی در محذور گیر کرده بودیم. مورد دوم دیرکرد بود، دیرکرد بانکها. من به امام گفتم مردم آمده اند از بیت المال پول گرفته اند رفتند با آن پول کارخانه خریده اند. مثلاً دو میلیون، سه میلیون، چهار میلیون، پنج میلیون، ده میلیون. کارخانه ها در نتیجه تحولات تغییرات کلاً دویست میلیون، سیصد میلیون قیمتش است، اینها آوردند و هنوز پول را نداده اند و از ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 295
‏اینها آن وقت بانک به عنوان نزول یا به عنوان بهره، ماه به ماه چیزی گرفته اند، الاَن آمدند بر علیه بانک شکایت کرده اند که اینها سه میلیون به ما دادند، پنج میلیون از ما گرفته اند. دو میلیون ما را پس بدهند و می خواهند هم کارخانه ها را بالا بکشند و هم آنوقتی که پول پول بوده بیت المال را برده و خورده اند، این یک مسأله دوم بود. ایشان فرمود شما چه کار کردید؟ گفتم این پرونده هایی که می آید دیوانعالی کشور من گفتم تمام این پرونده ها را جمع کنند و بگذارند باشد. چون من یک نظر خاصی دارم و این جا و حضرت مستطاب عالی نظر دیگری دارید و این نظر هم مشکل است. ما ارزش و مالیت را در اینجا در نظر بگیریم. آقای نوربخش آن زمان دنبال حل این مسأله بود و مسایل اینجوری ما زیاد داشتیم که پیش می آمد. امام در آنجا گاهی نظر خودش را می داد اما خیلی کم. زیاد اتفاق می افتاد از من می پرسید شما نظرتان چیست؟ من می گفتم نظرم اینست، ایشان می گفتند به نظر خودتان عمل کنید. این کثیراً اتفاق می افتاد. البته گاهی به بعضی ها ارجاع می کرد ولی بعد آن را مجدداً به خود من ارجاع می کرد، می گفت شما به نظر خودتان عمل کنید، هیچ اشکال ندارد، گاه نمی گفت: مثلاً در باب مخارج دادرسی در دادگستری، امام نظرشان این نبود که از شاکی باید هزینه گرفته شود. من گفتم آقا من نظرم جور دیگر است. گفت: «شما نظرتان جور دیگر باشد، من نظرم اینست. » گاه هم اینطوری اتفاق افتاده موارد زیادی ما داشتیم. چون جامه متحول بود و اوضاع عوض شده بود و به آن وضع سابق نمی شد عمل کرد. ‏‎[18]‎

 

روی استقلال مسؤولان تکیه داشتند

‏دخالتهای امام در کارهای دولت همیشه در موارد استراتژیک بود. ایشان همیشه از دخالت در وظایف دستگاهها ابا داشته و همین روش باعث پختگی و رشد دستگاهها و دولت گردید. امام به شدت معتقد به نظم در امور بودند و مراجعاتی که به دفتر ایشان می شد همیشه از طریق دستگاههای ذیربط و مسؤول به جریان انداخته می شد. بنده ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 296
‏ندیدم دفتر ایشان خود را درگیر وظایف دستگاههای دولتی بکند. حتی به یاد نمی آورم جز در یک مورد امام در مورد انتصاب یک فرد به یک پست و یا برکناری او دخالت کرده باشند و در تشکیل دولت توصیه ای در مورد بودن یا نبودن فردی بکنند و آن مورد استثنایی هم وزیر اطلاعات بود. در این مورد هم ایشان اسمی را مطرح ننمودند و فقط به بنده تذکر دادند که وقتی در مورد فرد یا افرادی به نتیجه رسیدم با ایشان مشورت نمایم. در مورد تشکیل کابینه در معرفی وزرا به مجلس هر وقتی مشکلی پیش آمد و موضوع از طریق عادی حل نمی شد، ایشان حل مشکل را به شورایی محول می فرمودند. به هر حال در مجموع باید بگویم که امام روی استقلال مسؤولان و عمل آنان در چهارچوب قانون اساسی تأکید داشتند. ‏‎[19]‎

 

من رویه ام این نیست

‏آن روز که ما کارمان را در مورد لایحهٔ حذف فرمان همایونی شروع کردیم، زمزمه ای در مجلس پیچید که آغازگر آن آقای حجتی بود که می گفت امام مایل نیستند این لایحه در دستور کار باشد. البته من با سابقه ای که از امام داشتم و احترام خاصی که ایشان برای مجلس قائلند و تأکیدهای فراوانی که در حضور خیلی از افراد کرده اند در مورد اینکه مجلس باید مستقل، معتبر و بدون اعمال نیرویی از خارج کارش را ارایه دهد برای من قبول آن حرف مشکل بود. لذا در تنفس از آقای رجایی خواستم که با امام ملاقات کنند تا ببینند مسأله چیست؟ ایشان به خدمت امام رفتند در حالی که دو نفر از اعضای شورای نگهبان هم در آنجا بودند؛ امام فرمودند که من رویه ام این نیست که در این گونه موارد چیزی بگویم و از مجلس چیزی بخواهم ولی هر چیزی را که مجلس با امضای شورای نگهبان تصویب کند به هیچوجه هیچکس حق ندارد خدشه ای در آن وارد کند. ‏‎[20]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 297

 

تغییر دولت را صلاح نمی دانم

‏امام در پاسخ نامه به نظرخواهی 135 نماینده مجلس درباره انتخاب دولت جدید نوشتند: با تشکر از حضرات آقایان، اینجانب چون خود را موظف به اظهارنظر می دانم به آقایانی که نظر خواسته اند از آن جمله جناب حجةالاسلام آقای مهدوی کنی و بعضی آقایان دیگر عرض کردم آقای مهندس میرحسین موسوی را شخص متدین و متعهد و در وضع بسیار پیچیده کشور دولت ایشان را موفق می دانم و در حال حاضر تغییر آن را صلاح نمی دانم. ولی حق انتخاب با جناب آقای رییس جمهور و مجلس شورای اسلامی محترم است. ‏‎[21]‎

 

من دخالتی نمی کنم

‏در اوایل سال 67 یعنی اوایل کار شورای بازنگری قانون اساسی، آیت الله مشکینی که رییس این شورا بودند سؤالی از امام درباره متمم قانون اساسی پرسیدند. امام در جواب ایشان نوشتند: «پس از عرض سلام خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان کنم. هرگونه آقایان صلاح دانستند عمل کنند من دخالتی نمی کنم فقط در مورد رهبری، ما که نمی توانیم نظام اسلامی مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی مان در جهان سیاست و نیرنگ دفا کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط مرجعیت لازم نیست، مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می کند، اما مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبر حکومتشان تعیین کند. وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهراً او مورد قبول مردم است. دراین صورت او ولی منتخب مردم می شود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را می گفتم ولی دوستان در شرط مرجعیت پافشاری کردند. من هم قبول کردم. من در آن هنگام می دانستم که این در آینده نه چندان دور قابل پیاده شدن نیست». ‏‎[22]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 298

 

بروید با هم تفاهم کنید

‏در قضیه اختلاف بر سر تعیین بعضی از وزراء [که بین شهید رجایی نخست وزیر با بنی صدر رئیس جمهور وقت، اختلاف بود] برادرانمان آقایان موسوی اردبیلی و مهدوی کنی اطلاع دادند که خدمت امام رفته اند و دربارهٔ وزرایی که من انتخاب کردم خدمت امام گفته اند. امام فرموده اند: من دخالت نمی کنم بروید با هم بنشینید و به تفاهم برسید. ‏‎[23]‎

 

هیچ واکنشی نشان ندادند

‏در یکی از شهرها معروف مطرح بود که قرار است فلان کس فرماندار شهر شود. یکی از چهره های سرشناس آن شهر که با حضرت امام علاقه و ارتباط دیرینه داشت پیغام مؤکد و درخواست مصرانه داشت که به دلیل فلان نقص – که البته نقص نبود – از انتصاب آن شخص به فرمانداری شهر ممانعت فرمایند. مطلب با همان تأکید به عرض حضرتشان رسید ولی امام انگار که اصلاً سخنی در این رابطه نشنیده اند، هیچ گونه واکنشی نشان ندادند و با سکوت محض پاسخ مورد نظرشان که عدم دخالت در امور دولت بود را ادا کردند. ‏‎[24]‎

 

ناو آمریکایی را هدف قرار می دادم

‏یک روز حاج احمد آقا نقل می کردند، امام فرموده اند: «اگر من بودم با ورود اولین ناو آمریکایی به خلیج فارس آن را هدف قرار می دادم». با این نظر قاطع امام، مسؤولیت سران کشور بسیار سنگین شده بود و در عین حالی که عنوان می داشتند نظر امام باید تأمین شود، به هر حال به این موضوع اعتقاد داشتند و به منظور بررسی بیشتر در مورد تبعات این برخورد نزد امام رفتند، امام فرمودند: اگر چه من گفتم اگر من بودم ناو آمریکایی را هدف قرار می دادم. لیکن شما سران کشور بحث بیشتری کنید و پس از مشورت با کارشناسان نظامی تصمیم آخری را که مصلحت نظام و مسلمانان در آن ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 299
‏باشد، اتخاذ کنید. ‏‎[25]‎

 

چرا به اینجا فرستاده اند؟

‏امام در حفظ نظم طولی و رعایت سلسله مراتب در سایر امور به ویژه در زمینهٔ مسایل اداری مقید بودند و اگر کاری خارج از دایره نظم و رعایت سلسله مراتب به ایشان مراجعه می شد، صریحاً می فرمودند اینکار به من مربوط نیست، چرا به اینجا فرستاده اند. البته در مواردی خاص که اطلاع پیدا می کردند اداره یا مسؤولی وظیفهٔ محوله خود را انجام نداده یا مرتکب خلافی شده است به حسب مورد برخورد متناسب می کردند. حتی در مواردی به طور مستقیم دخالت می کردند مانند آنچه که در برخی از مسایل قضایی انجام می دادند. ‏‎[26]‎

 

جای دیگری خدمت کنند

‏دخالتهای امام در کار دولت همیشه در موارد استراتژیک بود. یکبار اختلافی بین وزرا در دولت پیش آمد، امام فقط فرمودند آنهایی که نمی توانند با هم بسازند جای دیگری خدمت کنند. ‏‎[27]‎

 

از آقای هاشمی سؤال کنند

‏امام سعی داشتند همیشه کار از طریق مسؤولین انجام شود و جایگاه و شأن آنها را مورد نظر داشتند و اگر احیاناً درخواست یا شکایتی از فرد یا اداره ای به محضرشان می رسید و تصمیم به پیگیری می گرفتند از طریق بالاترین مقام مربوطه اقدام می کردند. و در حالی که حکم کلی را بیان می کردند تشخیص و مصداقها و موضوعها را به عهده مسؤول مربوطه می گذاشتند از جمله وقتی آقای هاشمی رفسنجانی بر اساس حکم امام جانشینی فرماندهی کل قوا را به عهده داشتند، بعضی از دانشجویان و طلاب از ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 300
‏چگونگی رفتنشان به جبهه و جمع بین درس و جبهه و تعیین اولویت هر یک از امام سؤال می کردند، سؤال را که به عرض ایشان رساندم، فرمودند: بگویید از آقای هاشمی سؤال کنند. ‏‎[28]‎

 

این مسأله مربوط به آقای هاشمی و خامنه ای است

‏همزمان با ورود هیأت شوروی به ایران یکبار ستاد نماز جمعه با جماران تماس گرفتند که آیا باز هم شعار «مرگ بر شوروی» گفته شود یا نه؟ من هم رفتم خدمت امام و گفتم: از ستاد نماز جمعه چنین سؤالی شده است. امام فرمودند:‏

‏این شعار را بدهند، ولی کمتر. ‏

‏من در آن موقع داشتم از اتاق خارج می شدم که امام دوباره صدایم کردند و گفتند:‏

‏این حرفی را که من زدم نادیده بگیر و به ستاد نماز جمعه بگو این مسأله مربوط به آقای هاشمی و خامنه ای می شود. ‏‎[29]‎

 

به من چه ربطی دارد؟

‏فردی از رهبران یکی از گروهکهای سیاسی طی تلگرافی به امام درخواست آزادی چند نفر از همفکرانش را که به دلیلی دستگیر شده بودند، کرد. متن آن تلگراف که به عرض امام رسید، فرمودند: به من چه ربطی دارد، مگر من آنها را دستگیر کرده ام!؟‏‎[30]‎

 

این مربوط به دولت است

‏یکی از مسؤولان عقیدتی – سیاسی در یکی از نهادها نامه ای به امام فرستاده بود در مورد تأسیس یک صندوق قرض الحسنه. او ضمن برشمردن مزایای آن از امام درخواست ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 301
‏کمک کرده بود، امام فرمودند: «چرا اینجا فرستاده اند؟ این مربوط به دولت است»‏‎[31]‎‏.‏

 

بی خود اینجا فرستاده اند

‏نامه ای از دادگاه کیفری یک، یکی از شهرهای آذربایجان خدمت امام فرستاده شده بود که به دلیل نقص در پرونده تقاضا کرده بود که حکم اعدام را لغو فرمایند! فرمودند! شما در جریان این نامه هستید؟ عرض کردم: بله. فرمودند: «این را باید به دیوان عالی کشور بفرستید» و با لحنی تند ادامه دادند: «بیخود اینجا فرستاده اند، من نمی دانم اینها کی هستند؟»‏‎[32]‎‏.‏

 

از آقای نخست وزیر سؤال کنید

‏در مورد وجوهات شرعیه ای که از مقلدان حضرت امام در خارج از کشور و به صورت ارز واصل می شد و گاهی لازم می آمد که تبدیل به ریال شود، امر دایر بود بین آنکه به بانک مرکزی فروخته شود و نرخ دولتی آن دریافت شود (و در نتیجه مابه التفاوت قیمت دولتی و نرخ آزاد از مستحقین مربوطه تقویت شود) یا آنکه به صورت آزاد به فروش رسد و کل آن در موارد مقررهٔ شرعیه صرف شود. طبیعی بود که مثلاً اگر صد دلار صدقه یا زکات فطریه باید به فقیر داده شود، لازم بود که عین آن یا قیمت واقعی آن به فقیر پرداخت شود. با این حال امام فرمودند: «از آقای موسوی نخست وزیر وقت سؤال کنید در صورتی که از نظر دولت اشکال نداشته باشد، ارزها به صورت آزاد فروخته شود». ‏‎[33]‎

 

رساله را ببینید

‏امام با روش خود به ما آموختند که باید سلسله مراتب و نظم در کار حفظ شود از جمله وقتی از ایشان سؤال شد که اگر کسی قضای روزه به عهده دارد و وقت موسع است آیا می تواند روزه استیجاری بگیرد؟ فرمودند: رساله را ببینید. از قول سؤال کننده ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 302
‏به عرض رسید در رساله نیست، فرمودند از دفتر استفتاء سؤال شود. ‏‎[34]‎

 

به توضیح المسائل رجوع کنید

‏یکروز همراه امام پس از خاتمه درس از مسجد شیخ انصاری در نجف به طرف منزل ایشان می رفتیم. یک مسئله شرعی هم در ذهنم بود که با استفاده از فرصت سؤال کردم، امام فرمودند: به توضیح المسائل رجوع کنید. از این برخورد ایشان جا خوردم ولی با مقداری تأمل متوجه شدم که امام ضمن راهنمایی در مورد مسأله درس بزرگی را به من آموخته اند. ‏‎[35]‎

 

با او طبق مقررات رفتار کنید

‏وقتی نامه از نیروی زمینی آمد که شما در غرب مسؤولیتی ندارید، من در پاسخ گفتم مرا شورای عالی دفاع فرستاده و به دستور آنها به تهران برمی گردم نه دستور بنی صدر و تا دستور نداده اند همین جا هستم و متوجه نبودم که در این پاسخ از نظر نظامی نوعی تمرد نهفته است. بنی صدر هم این جواب مرا خدمت امام برده بود و امام که مرا نمی شناختند به بنی صدر گفته بودند: «طبق مقررات با او رفتار کنید» و لذا وقتی ائمه محترم جمعه از جمله شهدای محراب خدمت امام رفته بودند و به ایشان عرض کرده بودند که فلانی فرد زحمتکشی است و بنی صدر او را از کار برکنار کرده و درجه اش را هم از او گرفته است با اینکه این افراد نزد امام چهره های شناخته شده و والایی بودند امام با قاطعیت به آنها فرمودند: فلانی تمرد کرده است. البته این به معنای آن نبود که امام حرفهای آنان را نپذیرفته اند، اما امام به تقید و اطاعت از قانون معتقد بودند. ‏‎[36]‎

 

در جلسه مطالبتان را بگویید

‏وقتی بنی صدر مرا از مسؤولیت فرماندهی قرارگاه غرب برکنار کرد و این مسؤولیت ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 303
‏حساس را به سرهنگ عطاریان واگذار کرد‏‎[37]‎‏. بعضی از علما و ائمهٔ محترم جمعه مانند شهدای بزرگوار مدنی، دستغیب، اشرفی اصفهانی، صدوقی و آیت الله طاهری اصفهانی متفقاً خدمت امام رفته و نسبت به اینکار بنی صدر اعتراض کرده بودند. تا اینکه در نهایت توسط جناب حجةالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، وقت ملاقاتی برای توضیح کامل مسایل با امام گرفته شد. مرتبهٔ اولی بود که من خدمت امام مشرف می شدم. وقتی با لباس چریکی و با عصا چون مصدوم شده بودم، خدمت امام رسیدم تا نشستم امام به من اظهار محبت نموده و به من فرمودند: پای شما چه شده؟ جریان مصدوم شدن خود را خدمت امام توضیح دادم و طی هفده دقیقه ای که در محضر امام بودم، کل مسایل کردستان را از آغاز تا آن موقع خدمت ایشان عرض کرد. امام فرمودند: همانطور که می دانید نمایندهٔ من در ارتش آقای بنی صدر هستند. ایشان چند لحظه دیگر اینجا می آید، شما هم اینجا باشید و در جلسه مطالبتان را بیان کنید. من عرض کردم ما هر چه اشکال داریم از ایشان است که نه مشاورین درستی دارد نه فکر نظامی دارد. امام فرمودند: شما بروید من خودم تذکر می دهم. سه روز بعد برای من نامه ای آمد که شما در جلسهٔ شورای عالی دفاع شرکت کنید و معلوم شد که امام دستور رسیدگی به مسایل مرا داده بوده اند. ‏‎[38]‎

 

اختیار عجیبی به بنی صدر دادند

‏بعد از اینکه به واسطهٔ سعایت اطرافیان بنی صدر، او حکمی صادر کرد که فرماندهی منطقهٔ کردستان که شدیداً ضد انقلاب در آنجا توطئه می کرد، از من سلب شد و دو درجه هم از من گرفتند چون من فرمان او را به دلیل حساسیت منطقه اجرا نکرده بودم و از مسؤولیت کنار نرفته بودم شورای عالی دفاع مرا به جلسه ای دعوت کرد که بنی صدر در آن حضور نداشت. دبیر شورا حضرت آیت الله خامنه ای بود که من در آنجا طرحی برای ادامهٔ عملیات در کردستان به شورا ارایه کردم. پس از جلسه شورا، نامه ای برای من فرستاد که هم مرا مجدداً به فرماندهی منطقه منصوب کرد و هم تصویب کرد ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 304
‏که دو درجه را که از من گرفته بودند به من بدهند و هم طرحم را برای اجرا تصویب کرده بودند. بعد از اینکه بنی صدر از مصوبات جلسهٔ شورای عالی دفاع مطلع شد، به محضر امام رفت و گفت که اینها در غیاب من توطئه کرده اند و تأکید کرده بود که یا جای این شخص است یا جای من و امام هم طی حکمی که صادر کردند، اختیار عجیبی با توجه به مسؤولیت بنی صدر در جنگ و موقعیت زمانی که در آن قرار داشتیم به ایشان دادند که طی آن رییس جمهور می توانست مصوبات شورای عالی دفاع را در صورتی که نخواهد، اجرا نکند. این پشتیبانی امام از بنی صدر خیلی از نیروهای حزب اللهی را دچار حیرت کرد ولی بعداً مشخص شد که ایشان بنی صدر را به اوج رسانیدند که اگر بعد از آن بخواهد خلاف بکند چنان به زمین بخورد که دیگر بلند نشود و دیدیم که چگونه یازده میلیون رأی را از دست داد و امام ایشان را عزل کردند. ‏‎[39]‎

‏ ‏

شما باید با آیت الله قاضی کار کنید

‏اوایل انقلاب، «حزب خلق مسلمانی ها»‏‎[40]‎‏ سعی می کردند در تبریز بین دو چهرهٔ نورانی انقلاب، آیت الله قاضی‏‎[41]‎‎[42]‎‏ و مدتی اختلاف بیندازند. آیت الله مدنی تصور می کرد می تواند طرفداران خلق مسلمان را جذب کند، در حالی که آنها قصد داشتند با شکستن آیت الله قاضی، آیت الله مدنی را از بین ببرند. ولی آیت الله مدنی زیر بار این تحلیل نمی رفت یک روز بدون اینکه ایشان متوجه شوند، با هم خدمت امام رفتیم. وقتی امام از جریان اطلاع پیدا کردند، به ایشان فرمودند: «شما باید با آیت الله قاضی کار کنید و فکر نکنید آنها با انقلاب، سازش داشته باشند. آنها طرف شما نخواهند آمد. الحمدلله آقای مدنی با آن اطاعت خاصی که از امام داشت، با آقای قاضی کار کرد و این توطئهٔ دشمن را در روز اول شکستند. یک بار بعد از این جریان، با آیت الله قاضی خدمت امام رسیدیم. روز دوم ماه رمضان بود، من به امام گفتم: «همانطور که حضرت عالی ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 305
‏فرمودید، آقای قاضی باید همیشه در کنار آقای مدنی باشند. » امام باز سفارش به وحدت بین او دو نفر کردند و بعد از بلند شدن، رو به من کردند و گفتند: «شما همین راه را که پیش گرفته اید، بسیار راه خوبی است. مادامی که این دو تا با هم باشند، آنها نمی توانند کاری کنند. »‏‎[43]‎

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 4صفحه 306

  • . حجةالاسلام والمسلمین رحیمیان – پاسدار اسلام – ش 107 – ص 34 – آبان 69.
  • . غلامعلی رجائی.
  • . حجةالاسلام والمسلمین سید مجتبی رودباری – 15 خرداد – شماره 5 و 6 – ص 59 – اسفند 1370.
  • . حجةالاسلام والمسلمین علی اکبر مسعودی – پا به پای آفتاب – ج 4 – ص 157.
  • . زهرا مصطفوی
  • . حجةالاسلام والمسلمین رحیمیان – پاسدار اسلام – ش 108 – ص 35 – سالنهم آذر 69.
  • . مرضیه حدیده چی – سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی – ج 4 – ص 57.
  • طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، کسی که ایرانی الاصل نباشد نمی تواند رییس جمهور اسلامی ایران بشود. در مصاحبه ای که با آقای جلال الدین فارسی در این باره داشتم اظهار داشت درباره این موضوع به اتفاق آقای هاشمی رفسنجانی خدمت امام رسیدیم و عرض شد پدر و مادر بنده در زمان قاجار که هرات تابع ایران بود و شناسنامه ای هم در کار نبوده به ایران آمده و من هم متولد مشهد هستم. ایشان فرمودند والله برای من فرقی نمی کند که شما رئیس جمهور باشید یا بنی صدر. نمی خواهم از اول شبهه ای در کار باشد که بعد مجبور بشویم از آن دفاع بکنیم من هم که رضایت امام را بر همه چیز ترجیح می دادم در همانجا به ایشان عرض کردم برای رفع این شبهه بنده انصراف می دهم. برای اطلاعات بیشتر ر. ک به: زوایای تاریک؛ جلال الدین فارسی.
  • . آیت الله خلخالی – روزنامهٔ سلام – 15 / 5 / 71
  • . زهرا مصطفوی
  • . زهرا مصطفوی.
  • . حجة الاسلام والمسلمین محسن قرائتی – سخنرانی در جلسهٔ شورای اداری استان خوزستان – آرشیو مؤسسه.
  • . دکتر پورمقدس – پاسدار اسلام – ش 96 – ص 40 – سال هشتم – آذر 68.
  • . دکتر حسن عارفی – روزنامه اطلاعات – 27 / 3 / 68.
  • . آقای حسن سلیمی – مصاحبه مؤلف.
  • . دکتر زهرا مصطفوی – حضور – ش 1 – ص 67.
  • . مهندس میرحسین موسوی – حوزه – ش 37 و 38 – ص 146.
  • . آیت الله موسوی اردبیلی – روزنامه جمهوری اسلامی – 17 / 3 / 1373
  • . مهندس میرحسین موسوی – روزنامهٔ جمهوری اسلامی – 13 / 3 / 69.
  • . آیت الله هاشمی رفسنجانی – روزنامه جمهوری اسلامی – 4 / 3 / 60.
  • . صحیفهٔ نور – ج 19 – ص 230.
  • . حجةالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی – روزنامهٔ اطلاعات – 20 / 3 / 68.
  • . شهید محمد علی رجایی – روزنامه اطلاعات – 9 / 6 / 59.
  • . در سایهٔ آفتاب – ص 199.
  • . حجة الاسلام والمسلمین آشتیانی – اطلاعات هفتگی – ش 2480.
  • . در سایه آفتاب – ص 198.
  • . مهندس میرحسین موسوی – حوزه – ش 37 و 38 – ص 158.
  • . حجةالاسلام والمسلمین رحیمیان – در سایه آفتاب – ص 201.
  • . آقای عیسی جعفری – مصاحبه مؤلف.
  • . حجةالاسلام والمسلمین رحیمیان.
  • و2. در سایه آفتاب – ص 200.
  • . پیشین – ص 49.
  • و2. در سایه آفتاب – صص 198 و 197.
  • . سپهبد شهید علی صیاد شیرازی – مصاحبه مؤلف.
  • - سرهنگ عطاریان بعدها به دلیل خیانت به نظام جمهوری اسلامی و جاسوسی برای دشمنان به اعدام محکوم شد.
  • . سپهبد شهید علی صیاد شیرازی – مصاحبه مؤلف.
  • . سپهبد شهید علی صیاد شیرازی – مصاحبه مؤلف.
  • حزب جمهوری خلق مسلمان وابسته به آیت الله شریعتمداری بود که در تقابل با حزب جمهوری اسلامی تأسیس و بر علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت می کرد.
  • اولین شهید آیت الله قاضی طباطبایی امام جمعه تبریز بودند.
  • . حجةالاسلام والمسلمین سید حسین موسوی تبریزی – پا به پای آفتاب – جلد چهارم – ص 212