روایت اول

اشاره

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

اشاره

‏مرضیه حدیدچی (دباغ)، نامی است که بر روی تفکرات سنتی دربارۀ زنان خط بطلان‏‎ ‎‏می کشد. این نام اثبات فرضیه ای است که می گفت: مردانگی، جنسیت بردار نیست.‏‎ ‎‏می توان زن بود و مرد و مردانه و نیز برعکس!‏

‏     امروزه این نام دیگر تنها معرف یک هویت صرفاً شناسنامه ای نیست، بلکه بخشی از‏‎ ‎‏تاریخ پویای مبارزات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما می باشد؛ حتی فراتر از خودِ تاریخ‏‎ ‎‏است که در وجود یک شخص تجلی کرده است. گره خوردگی این نام با فرازهای کاملاً‏‎ ‎‏برجسته تاریخ، در قالب رویدادهای مختلف تاریخی، امری است که نادیده گرفتن آن، به‏‎ ‎‏منزله چشم پوشیدن از بخش مهمی از گذشتۀ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ماست؛‏‎ ‎‏یعنی بی تاریخ شدن. جامعه ای هم که بی تاریخ شد، به سادگی از پا در می آید؛ چرا که به‏‎ ‎‏قول شاعری «تاریخ حکم آینه دارد هر آینه!».‏

‏     مرضیه حدیدچی، خواهر دباغ، خواهر طاهره، مرضیه دباغ و خواهر زینت احمدی‏‎ ‎‏نیلی همه و همه عناوین مختلفی از یک حضور بی تردید هستند که به محض شنیده‏‎ ‎‏شدن، مخاطب را به فراخور حال و مقام، به فضایی پرتاب می کنند: یکی را به لبنان و‏‎ ‎‏سوریه و دیگری را به زمانی که صاحبِ این نام، همدوش اصحاب روحانیت مبارز خارج‏‎ ‎‏از کشور، مبارزه و فعالیت می کرد؛ دیگری را به عراق؛ آن دیگری را به عربستان و...؛ و‏‎ ‎‏چه بسیاری را به پاریس و روستای حاشیه ای نوفل لوشاتو ـ که خورشیدی را در خود جا‏‎ ‎‏داده ـ از حاشیه به در آمده و مرکز توجهات جهانی شده بود. امام خمینی (س)،‏

کتابپرواز با نور(دو روایت از زندگی خانم مرضیه حدیدچی«دباغ»)صفحه 3
‏نوفل لوشاتو، مرضیه حدیدچی (دباغ)، این از آن دست گره خوردگیهاست که پیشتر‏‎ ‎‏گفتیم نادیده گرفتن آن، از محالات است؛ چرا که بی تاریخ شدن، آن هم برای مردم‏‎ ‎‏کشوری که قرنهای قرن، تاریخ گران سنگی را پشت سر دارند، غیر ممکن است.‏

‏     این زن بی تردید یکی از برجسته ترین شخصیتهایی است که تاریخ معاصر ما، در نیم‏‎ ‎‏قرن اخیر به خود دیده است. بررسی زندگی وی، به علت حضور سیال و زنده ای که در‏‎ ‎‏صحنه های مختلف وقایع داشته است، می تواند از بسیاری از نقاط نیمه روشن و گاه‏‎ ‎‏تاریک تاریخ این چند دهۀ اخیر، ابهام زدایی کند. نقل وقایع این سالها، از زبان شخص‏‎ ‎‏وی و یا افراد مرتبط با او، اعم از نزدیک ترین اعضای خانواده تا دیگر همرزمانش،‏‎ ‎‏پاسخهایی بر بسیار پرسشهایی می باشند که اذهان مختلف را به خود مشغول کرده است.‏‎ ‎‏در این بین قالب کارهای انجام شده از همان دست کارهای اولیه است؛ یعنی مصاحبه با‏‎ ‎‏شخص مرضیه حدیدچی. مصاحبه هایی که در شماره های مختلف ‏‏مجله پیام زن‏‏ با عنوان‏‎ ‎‏«پیام سرگذشت» با او انجام شده و نیز آنچه محسن کاظمی تحت عنوان ‏‏خاطرات مرضیه‏‎ ‎‏حدیدچی «دباغ»‏‏ برای دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و به کوشش حوزۀ هنری ـ شرکت‏‎ ‎‏انتشارات سورۀ مهر ـ پدید آورده، اینگونه می باشند. آنچه فراروی شماست، علاوه بر‏‎ ‎‏مصاحبه با شخص مرضیه حدیدچی که در رخدادهای این چند دهه به دلایل مختلفی‏‎ ‎‏اعم از شرکت در کارهای عملیاتی، چاپ، تکثیر و توزیع اعلامیه، نوار و کتاب، شرکت‏‎ ‎‏در کلاسهای مختلف آموزشی و مهم تر از همه، بودن با حضرت امام خمینی (س) پس از‏‎ ‎‏هجرت ایشان در پاریس و اقامت ایشان در نوفل لوشاتو مرکز و کانون محسوب می شود،‏‎ ‎‏در حوزه ای میدانی، چنانکه پیشتر آمد، غالب افراد مرتبط با او و بالطبع مرتبط با جریان‏‎ ‎‏انقلاب و مبارزاتی را نیز دربر می گیرد و از این منظر داعیه این را دارد که کاری جدید را‏‎ ‎‏صورت دهد. حال اثری که پیش رویتان است، چقدر توفیق داشته است، قضاوت را به‏‎ ‎‏مخاطبان واگذار می کند.‏

‏     آنچه در پی می آید شکل داستانی شدۀ اتفاقات و وقایع نیست، بلکه داستان واقعی‏‎ ‎‏این وقایع می باشد که سعی شده موبه مو و امانتدارانه نقل شود.‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابپرواز با نور(دو روایت از زندگی خانم مرضیه حدیدچی«دباغ»)صفحه 4