فصل اول: در ایران

واقعه مدرسه فیضیه قم

‏مبارزه علما و بزرگان مخصوصاً امام ادامه یافت بطوریکه در ‏‏دوم ‏‎ ‎‏فروردین آن سال ‏‎]‎‏1342‏‎[‎‏ که مصادف با روز شهادت امام صادق(ع) بود، ‏‎ ‎‏آیت‌الله العظمی گلپایگانی در مدرسه فیضیه مجلس ‏‏عزاداری برگزار کرد. ‏‎ ‎‏مرحوم آقای ‏‎]‎‏یحیی‏‎[‎‏ انصاری بنا بود آنجا منبر برود. هرکس وارد آن ‏‎ ‎‏مدرسه می شد و آنجا را می دید می فهمید که مجلس عادی نیست، زیرا ‏‎ ‎‏ساواکیها با لباس شخصی و به عنوان مستمع در نزدیک منبر نشسته ‏‎ ‎‏بودند. به محض اینکه ایشان منبر رفت در فاصله های خیلی کوتاهی ‏‎ ‎‏صلوات می فرستادند و هر چه ایشان امر به آرامش و سکوت و استماع ‏‎ ‎‏می کرد توجه نمی کردند و معلوم بود ‏‏کهمی خواهند مجلس را به هم بزنند ‏‎ ‎‏که بالاخره همین کار را هم کردند و سپس طلاب را کتک زدند. ‏‏طلاب‏‏،‏‎ ‎‏مرحوم آیت‏‏الله العظمی گلپایگانی را داخل یکی از اتاقها ‏‏بردند ‏‏و از ‏‎ ‎‏ایشان حفاظت کردند اما در آن روز طلبه ها را بسیار کتک زدند، عمامه ها ‏‎ ‎‏و عباها، لباس طلاب و کتابهای آنها را آتش زدند و بطوریکه معروف ‏‎ ‎‏است بعضی از ‏‏طلاب را از ‏‏بالای بام به رودخانه پرت کردند و یک ‏‎ ‎‏صحنه خیلی عجیب و غریب‏‏ی‏‏ بوجود آوردند‏‏.‏

‏در همان زمان که در مدرسه فیضیه طلاب را می زدند به امام خبر ‏‎ ‎‏دادند که مدرسه فیضیه شلوغ شده است. امام حرکت می کنند، می گویند ‏‎ ‎‏برویم به مدرسه. افرادی که همراه امام بودند گفتند‏‏:‏‏ کجا می خواهید ‏‎ ‎‏بروید مدرسه شلوغ است و طلاب را می زنند و اهانت می کنند.ایشان ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 25
‏فرمودند: فرزندان من را بزنند من اینجا بنشینم، من باید بروم. بالاخره ‏‎ ‎‏ایشان به طرف مدرسه می آیند‏‎[1]‎‏ اما امام را به مسجد اعظم می برند و امام ‏‎ ‎‏آنجا یک مقداری صحبت می کنند بعد هم ‏‏به منزل ‏‏برمی گردند. به دنبال ‏‎ ‎‏این حادثه ‏‏ایشان ‏‏اعلامیه ای صادر می کنند.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 26

  • . در منابع ذکری از آمدن امام به مدرسه فیضیه نیامده است.