استاد با این سختی که روحانیون مبارز می دیدند چطور باز هم با احساس مسوولیت جلو می رفتند.
این مهم است برای اینکه اولاً ایمان و اعتقادی که به مبدا متعال و امیدی که به یاری پروردگار داشتیم بعلاوه پشتوانه ای که از طرف رهبر کبیر انقلاب احساس می کردیم باعث میشد که هیچ طلبه ای احساس وحشت و نگرانی از اینکه به زندان برود یا احیاناً کشته بشود نکند کما اینکه ما شهید هم دادیم.
جلسه ای که در منزل آیتالله قمی برگزار شد بدنبال واقعه ای بود که در فیضیه اتفاق افتاده بود؟
نه همان روز شهادت امام صادق(ع) بود و ما از قم هیچ خبر نداشتیم.
آن پیام حضرت امام که در آن روز خوانده شد مربوط به کدام واقعه بود؟
آن پیام در رابطه با مسائل قبل (انجمن های ایالتی و ولایتی و اعلامیه معروف «روحانیت اسلام امسال عید ندارد») بود، در رابطه با حادثه مدرسه فیضیه نبود بعد خبر فیضیه رسید که در مدرسه فیضیه مردم
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 37
و طلاب را زدند، ساواکی ها ریختند آنجا و قتل عام کرده اند، عیناً همین فاجعه که در منزل آقای قمی اتفاق افتاد در مدرسه فیضیه هم واقع شده بود، درگیری منزل آقای قمی قبل از ظهر بود، اما واقعه مدرسه فیضیه بعد از ظهر 25 شوال (دوم فروردین 1342) بود.
آیا حضرات علمای مشهد در جهت این بزرگداشتها یا بطور سنتی و معمول ارتباطی داشتند و جلساتی برگزار می کردند؟
علمای مشهد دو دسته بودند، یک دسته کسانی که می گفتند اصلاً کاری به مبارزه نداریم و با دستگاه ارتباط داشتند آنها به درباری معروف بودند. اما دسته دیگر علمای مبارز، از جمله آیتالله العظمی میلانی، قمی و همینطور مدرسین عالی مقامی چون مرحوم شیخ مجتبی قزوینی، آقای حاج شیخ کاظم قزوینی، حاج میرزا احمد مدرس، شیخ کاظم دامغانی، آقای حسنعلی مروارید، آقای میرزا جواد آقای تهرانی که مورد توجه طلاب بودند. این مدرسین با هم ارتباط داشتند یعنی این جناح انقلابی از مدرسین جلسه داشتند، و غالباً جلساتشان در منزل شیخ مجتبی قزوینی برقرار می شد که من هم خدمتگزار آنها بودم و در خدمتشان بودم. مذاکرات و صحبتها هم آنجا رد و بدل می شد بعد هم که می خواستند تصمیمی بگیرند قرار می گذاشتند که مثلاً فردا یا پس فردا خدمت آیت الله قمی برویم و مطلب رامنتقل کنیم.آقای قمی همدر آن زمان درکارهایی که می خواست انجام بدهد، اعلامیه ای که می خواست بدهد یا سخنرانی که می خواست داشته باشد با این آقایان مشورت می کرد.
از سوی دیگر ارتباط با قم هم برقرار بود. گاهی از قم می آمدند افرادی مطالب را می آوردند و گاهی از مشهد افرادی می رفتند، مثلاً خود مرحوم شهید هاشمی نژاد از شاگردان امام بود و مقیم قم بود ولی خوب
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 38
رفت و آمد به مشهد داشت. مقام معظم رهبری خودشان در قم تحصیل می کردند ولی رفت و آمد می کردند و مرتب ارتباط داشتند و این جوری نبود که بین قم و مشهد جدایی و فاصله باشد.
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 39