فصل اول: در ایران

تداوم نهضت با برگزاری جلسات علمای مبارز در مشهد

‏ استاد با این سختی که روحانیون مبارز می دیدند ‏‏چطور ‏‏باز هم با ‏‎ ‎‏احساس مسوولیت جلو می رفتند‏‏.‏

‏ این مهم است برای اینکه اولاً ایمان و اعتقادی که به مبدا متعال و ‏‎ ‎‏امیدی که به یاری پروردگار داشتیم بعلاوه پشتوانه ای که از طرف رهبر ‏‎ ‎‏کبیر انقلاب احساس می کردیم ‏‏باعث می‌شد که ‏‏هیچ طلبه ای احساس ‏‎ ‎‏وحشت و نگرانی از اینکه به زندان برود یا احیاناً کشته بشود ‏‏نکند ‏‏کما ‏‎ ‎‏اینکه ما شهید هم دادیم.‏

‏جلسه ای که در منزل آیت‌الله قمی برگزار شد بدنبال واقعه ای بود ‏‎ ‎‏که در فیضیه اتفاق افتاده بود‏‏؟‏

‏ نه همان روز شهادت امام صادق(ع) بود و ما از قم هیچ خبر ‏‎ ‎‏نداشتیم.‏

‏ آن پیام حضرت امام‏‏ که در آن روز خوانده شد مربوط به کدام ‏‎ ‎‏واقعه بود؟‏

‏ آن پیام در رابطه با مسائل قبل (‏‏انجمن‏‏ های ایالتی و ولایتی و ‏‎ ‎‏اعلامیه معروف «روحانیت اسلام امسال عید ندارد») بود، در رابطه با ‏‎ ‎‏حادثه مدرسه فیضیه نبود بعد خبر فیضیه رسید که در مدرسه فیضیه مردم ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 37
‏و طلاب را زدند، ساواکی ها ریختند آنجا و قتل عام کرده اند، عیناً همین ‏‎ ‎‏فاجعه که در منزل آقای قمی اتفاق افتاد در مدرسه فیضیه ‏‏هم ‏‏واقع شده ‏‎ ‎‏بود، درگیری منزل آقای قمی قبل از ظهر بود، اما واقعه مدرسه فیضیه ‏‎ ‎‏بعد از ظهر 25 شوال (دوم فروردین 1342) بود‏‏.‏

‏ آیا ‏‏حضرات علما‏‏ی‏‏ مشهد در جهت این بزرگداشتها یا بطور سنتی ‏‎ ‎‏و معمول ‏‏ارتباطی داشتند و جلساتی ‏‏برگزار می کردند؟‏

‏ علمای مشهد دو دسته بودند، یک دسته کسانی که می گفتند اصلاً ‏‎ ‎‏کاری ‏‏به مبارزه ‏‏نداریم و با دستگاه ارتباط داشتند ‏‏آنها ‏‏به درباری معروف ‏‎ ‎‏بودند. اما دسته ‏‏دیگر ‏‏علمای مبارز، ‏‏از جمله ‏‏آیت‏‏الله العظمی میلانی، قمی ‏‎ ‎‏و همینطور ‏‏مدرسین عالی مقامی چون مرحوم شیخ مجتبی قزوینی، آقای ‏‎ ‎‏حاج شیخ کاظم قزوینی، حاج میرزا احمد مدرس، شیخ کاظم دامغانی، ‏‎ ‎‏آقای حسنعلی مروارید، آقای میرزا جواد آقای تهرانی که مورد توجه ‏‎ ‎‏طلاب بودند. این مدرسین با هم ارتباط داشتند یعنی این جناح انقلابی از ‏‎ ‎‏مدرسین جلسه داشتند، و غالباً جلساتشان در منزل شیخ مجتبی قزوینی ‏‎ ‎‏برقرار می شد که من هم خدمتگزار آنها بودم و در خدمتشان بودم. ‏‎ ‎‏مذاکرات و صحبتها هم آنجا رد و بدل می شد بعد هم که می خواستند ‏‎ ‎‏تصمیمی بگیرند قرار می گذاشتند که مثلاً فردا یا پس فردا خدمت آیت الله ‏‎ ‎‏قمی برویم و ‏‏مطلب رامنتقل کنیم.آقای قمی همدر آن زمان درکارهایی ‏‎ ‎‏که می خواست انجام بدهد، اعلامیه ای که می خواست بدهد یا سخنرانی ‏‎ ‎‏که می خواست داشته باشد با این آقایان مشورت می کرد.‏

‏از سوی دیگر ‏‏ارتباط با قم هم برقرار بود. گاهی از قم می آمدند ‏‎ ‎‏افرادی مطالب را می آوردند و گاهی از مشهد افرادی می رفتند، مثلاً خود ‏‎ ‎‏مرحوم شهید هاشمی نژاد از شاگردان امام بود و مقیم قم بود ولی خوب ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 38
‏رفت و آمد به مشهد داشت. مقام معظم رهبری خودشان در قم تحصیل می کردند ولی رفت و آمد می کردند و مرتب ارتباط داشتند و این جوری نبود که بین قم و مشهد جدایی و فاصله باشد‏‏.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 39