فصل اول: در ایران

کاروانهای دیدار با امام از مشهد

‏بعد از اینکه امام آزاد شدند و به قم رفتند اردوهایی از سراسر کشور من ‏‎ ‎‏جمله از مشهد مقدس برای زیارت امام به قم مشرف شدند. مرحوم ‏‎ ‎‏آیت‏‏الله میرزا احمد مدرس یزدی که از مدرسین مشهد مقدس بود از ‏‎ ‎‏طرف مرحوم آیت‌الله العظمی میلانی به نمایندگی از ایشان به قم مشرف ‏‎ ‎‏شد و خدمت امام رسید. در معیت ایشان حضرت حجت الاسلام و ‏‎ ‎‏المسلمین آقای طبسی هم بودند و ایشان وقتی به قم می آیند و خدمت ‏‎ ‎‏امام می رسند آنجا یک سخنرانی بسیار تندی می کنند. در مراجعت در ‏‎ ‎‏ایستگاه قطار آقای طبسی را دستگیر و بازداشت کردند ولی مرحوم آقای ‏‎ ‎‏مدرس مراجعت کرد. بدنبال آن بازاریهای مشهد خدمت مرحوم حاج ‏‎ ‎‏شیخ مجتبی قزوینی آمدند و گفتند که: ما می خواهیم ‏‏قم ‏‏برویم و خدمت ‏‎ ‎‏امام برسیم و دلمان می خواهد که در خدمت شما باشیم‏‏.‏‏ ایشان هم ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 63
‏موافقت کردند. در حدود 40 نفر از انقلابیون مشهد، آنهایی که افراد ‏‎ ‎‏فعالی بودند بلیط قطار گرفتند من هم در خدمتشان بودم ‏‏ابتدا تهران ‏‎ ‎‏آمدیم و حدود یک هفته در تهران بودیم و بعد از یک هفته عازم قم ‏‎ ‎‏شدیم و خدمت امام مشرف شدیم. نزدیک قم که رسیدیم یکی از ‏‎ ‎‏همراهان از حاج شیخ سوال کرد که آقا اول می رویم خدمت امام یا ‏‎ ‎‏زیارت حضرت معصومه(س)؟ ایشان گفت‏‏:‏‏ اول هدف ما زیارت ‏‎ ‎‏حضرت معصومه(س) است بعد خدمت امام می رویم. در بین راه توقفی ‏‎ ‎‏کردیم تا اینکه اتوبوس بازاریها هم برسد و همه با هم به شهر قم برسیم. ‏‎ ‎‏به محض ورود این هیات، قم به هم خورد و تعطیل شد. یک عده فکر ‏‎ ‎‏کرده بودند که آیت‌الله العظمی میلانی آمده است و استقبال خیلی گرمی ‏‎ ‎‏از ما کردند.‏

‏حاج شیخ هم پیرمرد بود و ‏‏هم ‏‏مریض احوال، مجبور بودیم ایشان را ‏‎ ‎‏تا منزل امام با ماشین ببریم. یک ماشینی تهیه کردند و آمد و ایشان سوار ‏‎ ‎‏شدند منتهی گفتیم ماشین را خاموش کن. ماشین خاموش بود و‏‏ با دنده‏‎ ‎‏خلاص ‏‏حرکت می‌کرد البته ‏‏با دست ماشین را هل می دادند تا به خانه ‏‎ ‎‏امام رسیدیم. وارد منزل امام که شدیم آنجا مجلس خیلی جالبی شد برای ‏‎ ‎‏اینکه بهترین مداحان مشهد مقدس‏‏ آمده بودند و از آن جمله‏‏، من لازم ‏‎ ‎‏است یاد کنم از مرحوم حاجی غنیان و همچنین آقای اکبرزاده که الآن ‏‎ ‎‏حیات دارد. در اتاق امام که نشسته بودیم، از آن اتاق یک پنجره ای به ‏‎ ‎‏حیاط باز می شد؛ امام جوری نشسته بودند که هم از حیاط و هم از سالن ‏‎ ‎‏و ‏‏هم ‏‏اتاق دیده بشوند؛ یک طرف پنجره امام نشسته بودند و یک طرف ‏‎ ‎‏پنجره هم مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی که عکسشان در این حالتی ‏‎ ‎‏که روبروی هم نشسته بودند هست؛ یک عکس خیلی جالبی عکاس ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 64
‏گرفته است که مرحوم حاج شیخ مشغول صحبت با امام می باشد‏‏.‏‏ آنجا ‏‎ ‎‏مرحوم حاجی غنیان بلند شد و اشعار بسیار تند و انقلابی خواند و بعد ‏‎ ‎‏هم گفت من دنباله صحبت را به برادر ارجمندم مداح اهل بیت آقای ‏‎ ‎‏اکبرزاده واگذار می کنم. حاج آقا اکبرزاده هم بلند شد و اشعار انقلابی که ‏‎ ‎‏خودش جمع کرده بود درباره امام حسین(ع) خواند، بطوریکه واقعاً آن ‏‎ ‎‏مجلس را‏‏ گرم کرد‏‏. مداحی این دو تا که تمام شد امام رو کردند به ‏‎ ‎‏آقایانی که آنجا بودند، ‏‏مثل ‏‏آیت‏‏الله خزعلی، آقای شیخ ‏‏علی اصغرمروارید‏‎[1]‎‎ ‎‏و فرمودند که شما از آقایان تشکر کنید. آیت‌الله خزعلی بلند شدند و ‏‎ ‎‏صحبت کردند، سخن بسیار ادبی و جالبی کردند. فرمودند که عده ای از ‏‎ ‎‏مشهد بر باد و آتش نشستند و به قم مشرف شدند و قم ما را هم آتش ‏‎ ‎‏زدند. بعد ایشان توضیح داد که مراد من از باد، باد لاستیکهای ماشین ‏‎ ‎‏است و آتش هم گرمای ماشین است، قم را هم که آتش زدند شما ببینید ‏‎ ‎‏مجلس ما را به چه حالتی درآوردند. بعد توصیف مجلس و اوصاف امام ‏‎ ‎‏و زندان ایشان را بیان کردند. بعد از آیت‌الله خزعلی امام به آقای مروارید ‏‎ ‎‏رو کردند و گفتند: شما از مردم تشکر کنید. ایشان هم بلند شد و تشکر ‏‎ ‎‏کرد و این مجلس اینجا ختم شد. این طور ملاقات 10 تا 15 روز بعد از ‏‎ ‎
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 65
‏آزادی امام بود، بعد از آن مجلس امام مردم را بدرقه کردند ما هم ‏‎ ‎‏خداحافظی کردیم و به مشهد مراجعت نمودیم. آیت‌الله حاج شیخ مجتبی ‏‎ ‎‏قزوینی فرمودند من در منزل آیت‌الله خزعلی می مانم. همراهان ایشان ‏‎ ‎‏گفتند آقا شما منزل آیت‌الله گلپایگانی، ‏‏شریعتمداری، مرعشینجفی، منزل ‏‎ ‎‏بقیه آیات نمی خواهید بروید؟ ایشان فرمود که من آمده ام زیارت ‏‎ ‎‏حضرت معصومه(س) و دیدار حضرت امام (حاج آقا روح الله) و این کار ‏‎ ‎‏را هم انجام دادم، اگر آقایان از من دیدن کردند که ‏‏برای من، بازدید از ‏‎ ‎‏ایشان‏‏ وظیفه ‏‏می شود اما‏‎ ‎‏اگر دیدننکردند من‏‎ ‎‏وظیفه ای ندارم که از‏‎ ‎‏آقایان ‏‎ ‎‏دیدن کنم. حاج آقای غنیان گفت آقا به ما اجازه می دهید که ما دیدن ‏‎ ‎‏آقایان برویم؟ گفت شما بروید. آقایان برای دیدن سایر مراجع رفتند اما ‏‎ ‎‏از بعضی از ملاقاتها خیلی ناراحت بودند، از بعضی ها هم کم و بیش ‏‎ ‎‏راضی بودند. مثلاً از یک ملاقات وقتی پرسیدیم چرا این قدر ناراحت ‏‎ ‎‏هستید گفتند: ما فکر می کردیم که حالا مثلاً آقا برای ما صحبت می کنند ‏‎ ‎‏و ما را تشویق می کنند و تشکر می کنند که این همه راه از مشهد بلند ‏‎ ‎‏شدید و قم آمدید ولی ایشان شروع کرد ‏‏و گفت: ‏‏بسم‌الله الرحمن الرحیم. ‏‎ ‎‏عرب بر جست که سوار اسب بشود افتاد آن طرف، بلند شد و لباسش را ‏‎ ‎‏تکان داد و خاکش را ریخت، بعد گفت رجعت الاول. اینها از این مثالی ‏‎ ‎‏که ایشان زده بود خیلی ناراحت شده بودند یعنی ‏‏امام را ‏‏گرفتند و به ‏‎ ‎‏زندان بردند حالا هم همان جای اول برگشته. بعدازظهر که شد ‏‎ ‎‏خراسانیها ‏‏پشیمان شده بودند که چرا آنجا رفته‌اند. تا اینکه در یک ‏‎ ‎‏بعدازظهری آقایان علمای آن روز ‏‏قم ‏‏از مراجع و غیر مراجع و مدرسین ‏‎ ‎‏به دیدن مرحوم حاج شیخ در منزل آیت‌الله خزعلی آمدند. اول کسی که ‏‎ ‎
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 66
‏آمده آقای مرعشی‏‎[2]‎‏ بود‏‏،‏‏ همینطور آقای شریعتمداری‏‎[3]‎‏ آمد، البته آقای ‏‎ ‎‏گلپایگانی‏‎[4]‎‏ مریض بود، و نیامد، بقیه مدرسین آمدند‏‎ ‎‏و آنجا من یادم‏‏ هست ‏
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 67
‏که آقای ناصر مکارم شیرازی‏‎[5]‎‏ و آقای ربانی املشی‏‎[6]‎‏ و بعضی دیگر از ‏‎ ‎‏آقایان، سخنرانی کردند.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 68

  • . شیخ علی اصغر مروارید در 1303 در مشهد متولد شد. دروس مقدماتی را در مکتب خانه  آموخت و سپس به حوزه راه یافت و از محضر ادیب نیشابوری و شیخ هاشم قزوینی بهره برد.  برای تکمیل تحصیلات خود به تهران مهاجرت کرد و از درس آیت الله محمدتقی آملی کسب  فیض نمود سپس به قم عزیمت کرد و در جلسات درس آیات بروجردی، علامه طباطبائی و  محقق داماد حاضر شد و به درجه اجتهاد نایل آمد. در جریان نهضت روحانیت به سخنرانیهای افشاگرانه پرداخت که بارها دستگیر و زندانی و تبعید گردید. ایشان در مسجد حضرت  مهدی(عج) در خیابان ویلا به اقامه نماز پرداخت. بعد از پیروزی انقلاب مسوولیت کمیته  انقلاب خیابان زنجان تهران را بعهده گرفت. و بعدها به فعالیتهای فرهنگی روی آورد.
  • . آیت الله العظمی سید شهاب الدین محمدحسین مرعشی نجفی در 20 صفر 1315 در نجف  در خانواده ای روحانی بدنیا آمد. در همانجا به تحصیل علوم دینی پرداخت. مقدمات را نزد  پدرش و علوم دینی را نزد میرزا محمد علی رشتی، میرزا محمود شیرازی و شیخ محمد حسین  تهرانی آموخت سپس به کاظمین مهاجرت کرد. درس فقه و رجال را از محضر آیت الله آقا سید  حسین صدر فرا گرفت همچنین از آیت الله شیخ محمد خالصی نیز در فقه بهره برد. سپس به  نجف مراجعت نمود و از دروس آیات شیخ محمد بداغی و شیخ محمد اسماعیل محلاتی  کلام و تفسیر آموخت، از شیخ مرتضی طالقانی در اصول اخلاق کسب فیض نمود. بالاخره در  سال 1342 ق به ایران سفر کرده در تهران از محضر آیات حسین نجم آبادی و شیخ عبدالنبی نوری به فرا گرفتن عرفان و ریاضیات پرداخت. در سال بعد به دعوت آیت الله حائری به حوزه  قم عزیمت کرد و به تدریس پرداخت. آیت الله مرعشی در جوانی به درجه اجتهاد نایل آمد و  کتب خطی و همچنین کتابخانه ای از ایشان بجای مانده است. در جریان انقلاب نیز با صدور  اعلامیه هایی، از مبارزه غفلت نورزید. بالاخره ایشان در هشتم شهریور 1369 و در سن 96  سالگی رحلت نمود.
  • . آیت الله سید کاظم شریعتمداری در 1284 شمسی در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی را  در همان شهر آموخت سپس در 19 سالگی به قم مهاجرت کرد و در 1314 به نجف عزیمت  نمود و علوم حوزوی را به اتمام رساند. بعد از آن به تبریز مراجعت کرد و به مدت 15 سال به  تدریس علوم دینی پرداخت تا اینکه توسط آیت الله بروجردی برای تدریس به قم دعوت شد.  نیل به اجتهاد و بخصوص مرجعیت و نفوذ در حوزه آذربایجان، سیل وجوهات را به دفتر  ایشان بدنبال داشت. از این منابع مالی برای نشر اسلام و اعزام مبلغین به خارج بهره برد.  دیدگاهش در خصوص نوع حکومت با امام خمینی متفاوت بود از اینرو بعد از پیروزی انقلاب  اسلامی اختلافاتی با نظام جمهوری اسلامی پیدا کرد.
  • . آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی در 1277 شمسی در روستای گوگد گلپایگان به دنیا آمد.  تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش و اراک طی کرد. سپس به دعوت آیت الله حائری به قم  عزیمت نمود و مدارج عالی حوزوی را در آنجا گذراند. تبحر وی در علم فقه فوق العاده بود.  ایشان هفت دهه به تدریس فقه پرداخت و در کنار آن بعد از نیل به مرجعیت به خدمات دینی،  اجتماعی و عام المنفعه روی آورد. همچنین لحظه ای از مبارزه با رژیم پهلوی کوتاه نیامد و  بالاخره ایشان در آذرماه 1372 رحلت نمود.
  • . آیت الله ناصر مکارم شیرازی در سال 1347 ق در شیراز دیده به جهان گشود. بخشی از  تحصیلات جدید و قدیم را در همان شهر به پایان رساند. در سال 1324 شمسی به قم  مهاجرت کرد و از محضر آیات حجت کوه کمره ای و بروجردی کسب فیض نمود. در 1369  ق به نجف عزیمت کرد و یک سال در آنجا به تحصیل پرداخت و سپس به قم مراجعت نمود  و از محضر علامه طباطبائی فلسفه آموخت و خود نیز به تدریس فقه و اصول پرداخت.
  • . آیت الله محمدمهدی ربانی املشی در 1313 در قم متولد شد. بعد از تحصیلات ابتدائی به  فراگیری علوم دینی پرداخت و به مدت 25 سال در حوزه علمیه به تحصیل و تدریس روی آورد. دروس عالیه را محضر آیات بروجردی و امام خمینی فراگرفت. از همان دوران جوانی در مبارزات سیاسی حضوری چشمگیر داشت و در این راه بارها دستگیر، زندانی و تبعید  گردید. بعد از پیروزی انقلاب در نهادهای مهمی چون شورای نگهبان، خبرگان قانون اساسی،  خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی عضویت یافت.