فصل دوم: در عراق

انعقاد قرار داد 1975 الجزایر و منع فعالیتهای سیاسی در عراق

‏ حاج آقا فعالیت برای چاپ روزنامه قبل از این بود؟‏

‏ بله قبل از این بود، که بعد از مدتی تعطیل شد‏‏.‏‏ برای اینکه ‏‎ ‎‏استاندار واسطه ما با امن العام و به اصطلاح ما ساواک عراق بود تا اینکه ‏‎ ‎‏در سال 1975 شاه به الجزایر رفت و صدام را هم به آنجا دعوت کردند ‏‎ ‎‏و قرارداد الجزایر نوشته شد و به امضاء وز‏‏ر‏‏ای خارجه ایران و عراق ‏‎ ‎‏رسید. یکی از مفاد قرارداد این بود که در هیچیک از دو کشور ایران و ‏‎ ‎‏عراق فعالیت سیاسی علیه کشور دیگر ‏‏انجام ‏‏نشود. بعد از این قرارداد ‏‎ ‎‏استاندار ‏‏فردی را ‏‏دنبال من فرستاد، چون من می رفتم و جزوه ها ‏‏را ‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏بردم و وقتی من رفتم گفت‏‏:‏‏ ما به انقلاب ایران علاقه مندیم ولی بعد ‏‎ ‎‏از امضا این قرارداد نمی‏‏ ‏‏توانیم با شما موافقت کنیم، اگر بعد از این یک ‏‎ ‎‏خط و یک سطر چاپ کردید انگشتانتان را قلم می کنیم و اجازه نخواهم ‏‎ ‎‏داد. گفتم خیلی خب، ما از آن تاریخ به بعد فعالیتهای ‏‏مبارزاتی ‏‏خودمان ‏‎ ‎‏را به لبنان منتقل کردیم و در آنجا اعلامیه هایمان چاپ و منتشر می‏‏‌‏‏شد و ‏‎ ‎‏از همان جا فرستاده می شد. این بود که آن روزنامه هم تعطیل شد و ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 126
‏دیگر نتوانستیم کاری بکنیم.‏

‏ این روزنامه به فروش می رفت؟‏

‏ نه بطور رایگان می فرستادیم.‏

‏ هر روز چاپ می شد؟‏

‏ هر روز نه، روزنامه نبود، ماهنامه بود، یکسال ما‏‎ ‎‏چاپ کردیم که ‏‎ ‎‏12 شماره منتشر شد.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 127