فصل دوم: در عراق

چاپ و نشر مواضع امام درباره فلسطین به زبان عربی

‏ حاج آقا گویا در سال 48 در فلسطین مسائلی اتفاق می افتد و ‏‎ ‎‏اسرائیل مشکلاتی ایجاد می کند‏‏ و ‏‏کشتارهایی اتفاق می افتد که حضرت ‏‎ ‎‏امام پیام و سخنرانی ارائه می دهند و فرموده های ایشان تحت عنوان ‏‎ ‎‏«‏‏فرموده های پیشوا‏‏»‏‏ درباره اسرائیل چاپ می شود که این اولین صحبت ‏‎ ‎‏کتبی امام در خصوص اسرائیل است اگر در این رابطه مطلبی هست ‏‎ ‎‏بفرمایید.‏


کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 156
‏مبارزه امام با اسرائیل ‏‏همزمان‏‎ ‎‏مبارزه با شاه‏‎ ‎‏شروع شد منتهی‏‎ ‎‏نشیب‏‎ ‎‏و فراز داشت. وقتی که اسرائیل طغیان می کرد و حملاتی را نسبت به ‏‎ ‎‏جوانان مبارز فلسطینی انجام می داد قهراً امام یا اعلامیه می دادند یا ‏‎ ‎‏سخنرانی می کردند یا پیام می دادند. ما در نجف اشرف به این فکر افتادیم ‏‎ ‎‏که در آن شرایط و در آن زمان فرمایشات امام را جمع آوری کنیم و به ‏‎ ‎‏عنوان یک کتاب به زبان عربی در دانشگاه بغداد و لبنان و جاهای دیگر ‏‎ ‎‏منتشر کنیم. این کتاب جمع آوری شد و به کسانی هم که در لغت عرب ‏‎ ‎‏وارد بودند نشان دادیم که کاملاً تایید کردند. بعد به نظر خود‏‎ ‎‏امام ‏‎ ‎‏رساندیم ایشان ‏‏هم ‏‏تایید کردند. کتاب ‏‏را ‏‏به نام ‏‏«‏‏موقف الامام تجاه ‏‎ ‎‏اسرائیل‏‏»‏‏ یعنی موضع امام در برابر اسرائیل چاپ کردیم که مسوول چاپ ‏‎ ‎‏آنهم خودم بودم. رفت و آمد به چاپخانه و تصحیح هم با من بود. البته ‏‎ ‎‏تدوین و جمع آوری مطالب کتاب به عهده آقای سید حمید روحانی بود ‏‎ ‎‏که بالاخره یک چنین کتابی درآمد و مورد توجه قرار گرفت.‏

‏ کل مجموعه به زبان عربی بود؟‏

‏ کلاً به زبان عربی است. من وقتی ‏‏حج عمره ‏‏مشرف ‏‏شدم ‏‏دو تا ‏‎ ‎‏کتاب ‏‏را ‏‏همراه خودم بردم، یکی همین موقف الامام تجاه اسرائیل و یکی ‏‎ ‎‏دیگر آن کتاب‏‏یکه ‏‏برای امام تدوین شده بود و امام تایید کرده بودند ‏‏بنام ‏‎ ‎‏منحنلل المنطق بود. منحنلل المنطق یعنی مطالب انقلابی و اعلامیه ها و ‏‎ ‎‏سخنرانی های امام که آنرا هم ما به عربی برگرداندیم. به هر حال وقتی با ‏‎ ‎‏این کتابها به مرز سعودی رسیدم‏‎ ‎‏مامور مربوطه کتابها را درآورد و حتی ‏‎ ‎‏نگاه کرد گفت این چیست؟ گفتم عربی است. شعار کشورهای عربی آن ‏‎ ‎‏روز ‏‏این‏‎ ‎‏بود که‏‎ ‎‏باید از‏‎ ‎‏فلسطین حمایت‏‎ ‎‏کرد از اینرو‏‎ ‎‏نمی توانستند‏‎ ‎‏بگویند ‏‎ ‎‏که این کتاب قاچاق هست نباید ببرید. کتاب را نشان دادند به مسوول ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 157
‏امنیتی شان او نگاه کرد یک تورقی زد بعد گفت بدهید کتاب را ببرند، من ‏‎ ‎‏هم بردم.‏

‏ حاج آقا آن کتاب ولایت فقیه که در رابطه با حکومت اسلامی ‏‎ ‎‏هست ‏‏آیا ‏‏خود حضرت امام تاکید داشتند که مجموعه ‏‏آن ‏‏سخنرانی‏‏‌ها‏‏ به ‏‎ ‎‏صورت کتاب در آید‏‏؟‏

‏ نه اینها را ما جمع آوری کردیم.‏

‏ بعد ایشان تایید کردند؟‏

‏ فرمایشات ایشان را جمع کردیم و بعد به نظرشان رساندیم که ‏‎ ‎‏تایید کردند و چاپ کردیم. کما اینکه در رابطه با شهادت حاج آقا ‏‎ ‎‏مصطفی‏‏-‏‏ اعلی الله مقامه الشریف- ما کتابی ‏‏نوشتیم به عنوان شهیدی‏‎ ‎‏دیگر ‏‎ ‎‏از روحانیت که زحمت این کتاب را بیشتر آقای محتشمی کشیدند و باز ‏‎ ‎‏در چاپش من بیشتر فعالیت کردم. وقتی کتاب آماده شد ما خدمت امام ‏‎ ‎‏بردیم. امام وقتی کتاب را مطالعه کردند و من رفتم بگیرم ایشان فرمودند ‏‎ ‎‏که من شهادت را تایید نمی کنم. من عرض کردم آقا ما اعتقادمان این ‏‎ ‎‏است که این شهادت است و این هم به امضاء شما که نیست شما که ‏‎ ‎‏نفرمودید ما این را نوشته ایم. ایشان فرمودند خوب علی ایحال بدانید که ‏‎ ‎‏من نظرم این است. ولی چون نوشته شماست، نظرتان این است، اشکالی ‏‎ ‎‏ندارد بروید چاپ کنید و ما چاپ کردیم.‏

‏ حاج آقا خبرهای مربوط به فلسطین به چه طریقی به امام ‏‎ ‎‏می رسید؟‏

‏ اخباری که مهم بود خود یاسر عرفات‏‎[1]‎‏ تلگراف می کرد یا نامه ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 158
‏می نوشت، همچنین از طریق حافظ اسد‏‎[2]‎‏ که رئیس جمهور سوریه بود ‏‎ ‎‏مکاتبه می کردند یا افرادی که در سوریه لبنان و فلسطین بودند مکاتبه ‏‎ ‎‏می کردند. ما خودمان هم افرادی داشتیم، مثلاً شهید چمران در لبنان سالها ‏‎ ‎‏مشغول فعالیت بوده و با حاج آقا مصطفی و حاج احمد آقا ارتباط ‏‎ ‎‏داشت. اصلاً ما آنجا یک تیم ‏‏آموزشی‏‎ ‎‏داشتیم‏‏ و‏‏ افرادی که از ایران ‏‎ ‎‏می آمدند اینها رامعرفی ‏‏می‌‏‏کردیم، آنجا می رفتند شش ماه، یک سال یا ‏‎ ‎‏بیشتر آموزش می دیدند. گاهی از اوقات هم به فلسطین می رفتند آموزش ‏‎ ‎
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 159
‏می دیدند ‏‏و دوباره برمی گشتند. بر این اساس ما‏‎ ‎‏همیشه در سوریه ولبنان ‏‎ ‎‏افرادی داشتیم که از قضایای فلسطین و لبنان مطلع بودند و به عرض امام ‏‎ ‎‏می رساندند و سریعاً اخبار منتقل می شد.‏

‏ یاسر عرفات نجف آمده بود؟‏

‏ نه، نیامده بود.‏

‏ از طرف حافظ اسد چطور؟‏

‏ نه از آنجا هم کسی نیامده بود ولی در پی شهادت حاج آقا ‏‎ ‎‏مصطفی‏‏، ‏‏یاسر عرفات نامه ای نوشته بود‏‏ و‏‏ حافظ اسد تلگراف ‏‏تسلیتی‏‎ ‎‏مخابره ‏‏کرده بود که امام پاسخ دادند.‏

‏ تلگراف به بیت امام می شد یا اینکه به شخص امام؟‏

‏ به شخص امام می شد و امام خودشان جواب می دادند.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 160

  • . محمدعبدالرئوف یاسر معروف به یاسرعرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین در چهارم  اوت 1929 در بیت المقدس بدنیا آمد. در دانشگاه قاهره تحصیل کرد و در 1944 به جمع  دانشجویان مبارز فلسطین پیوست. در 1950 به عضویت کمیته اجرایی جنبش فلسطین در آمد  و در1965 جنبش الفتح را بنیانگذاری کرد. در 1967 در جنگ 6 روزه در کنار ارتش های عربی  با اسرائیل جنگید. در 1968 به ریاست سازمان آزادیبخش فلسطین ـ که از هشت گروه مسلح  تشکیل شده بودـ رسید. در 1970 تعداد زیادی از نیروهایش در اردن توسط شاه حسین کشته  شدند. در 1980 از روشهای خشنونت آمیز چریکی فاصله گرفت و با سفرهای متعدد به  پاییخت های کشورهای عربی، پول هنگفتی برای مخارج و هزینه های الفتح جمع آوری کرد. اما  هجوم اسرائیل به لبنان در 1982 و اخراج فلسطین از آن کشور منجر به خلع سلاح چریکهای فلسطین گردید. عرفات در اواخر، نزدیکی به آمریکا را پیشه خود ساخت و تا آنجا پیش رفت  که در سال 1993 پیمان رسمیت اسرائیل را امضا کرد که بر اساس آن اداره منطقه کوچکی از  فلسطین (3 درصد) شامل اریحا و غزه به عرفات سپرده شد که با مخالفت گروههای اسلامی  مواجه شد.
  • . حافظ اسد نظامی با سابقه و رئیس جمهور سوریه در 1930 در ایالت لاذقیه متولد گردید.  پس از پایان تحصیلات متوسطه وارد دانشکده افسری شد. از فوریه 1966 تا 1970 پست  وزارت دفاع را بعهده گرفت. سپس به فرماندهی نیروی هوایی رسید. در 13 نوامبر 1970 طی  کودتایی رژیم غیر نظامی حاکم را سرنگون کرد و از مارس 1971 بعنوان رئیس جمهور سوریه  به قدرت رسید. در آوریل 1971 به دبیر کلی حزب بعث سوریه نائل آمد و پس از جنگ اکتبر  1973 فرماندهی کل قوا را نیز بعهده گرفت. بعد از مرگش پسر او بشاراسد بجای وی بر  کشور سوریه حکمرانی می کند.