فصل دوم: در عراق

آخرین شب اقامت امام در نجف

‏ حاج آقا ببخشید محاصره ‏‏منزل ‏‏تمام شده بود؟‏

‏ نه، محاصره منزل بود. ‏‏آنها ‏‏از رفتن امام که ممانعت نمی کردند. ‏‎ ‎‏ولی امام اعتراضاً تشرف به حرم را تعطیل کرده بودند. به هر حال شب ‏‎ ‎‏در محضر امام مشرف شدیم به حرم و امام آن شب یک زیارت عجیبی ‏‎ ‎‏داشتند، خدا از دل امام می داند. امام وقتی مقابل قبر مطهر امیرالمومنین ‏‎ ‎‏ایستاد زیارت امین الله را خواند بعد هم پشت سر امام، نماز زیارت را ‏‎ ‎‏خواند. مردم خیال می کردند که حصر برداشته شده‏‏ و‏‏ امام آزاد شده عرب ‏‎ ‎‏و عجم ریختند دست امام را می بوسیدند، عبای امام را می بوسیدند و ‏‎ ‎‏خوشحال بودند، ولی خدا می داند در دل امام چه می‌گذشت. سپس بعد ‏‎ ‎‏از آن سوار ‏‏ماشین ‏‏شدیم ‏‏و ‏‏بطرف کویت حرکت کردیم‏‏.‏

‏ حاج آقا وقایعی که در مرز کویت برای امام و همراهان ایشان ‏‎ ‎‏اتفاق افتاد را توضیح دهید؟‏

‏ هجر‏‏ت امام از نجف اشرف به طرف کویت کاملاً اطلاعاتی و ‏‎ ‎‏مخفیانه انجام شد. با اینکه مامورین امن العام عراق همراه و مواظب امام ‏‎ ‎‏بودند و بیت امام در محاصره مامورین بود اما برنامه سفر طوری ترتیب ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 207
‏داده شد‏‏ که هیچکس متوجه نشد.‏

‏امام وقتی زیارت حرم رفتند و بر می گشتند من دو مطلب را ‏‎ ‎‏خدمتشان عرض کردم. نخست اینکه عرض کردم آقا این مامورین ‏‎ ‎‏امن العام‏‏ عراق نمی دانند که شما فردا صبح حرکت می کنید و احتمال ‏‏اینکه ‏‎ ‎‏فردا ‏‏از خروج شما ‏‏ممانعت کنند‏‏ وجود دارد‏‏ و جلوگیری کنند صلاح ‏‎ ‎‏می دانید به اینها گفته شود؟ امام تاملی کردند و فرمودند که به آقای ‏‎ ‎‏دعایی بگویید آخر شب به آنها اطلاع بدهند که ما فردا صبح از نجف ‏‎ ‎‏می رویم. نظر امام هم از این آخر شب این بود که یک وقتی باشد که آنها ‏‎ ‎‏دسترسی به اقدام و اطلاع دادن به جایی نداشته باشند.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 208