فصل دوم: در عراق

بدرقه امام و همراهان

‏صبح ‏‏روزی‏‏که ما ‏‏از نجف ‏‏حرکت می کردیم، آن برادرانی که از سفر امام ‏‎ ‎‏اطلاع داشتند، اصرار کردند که ما ‏‏هم ‏‏می خواهیم تا مرز عراق امام را ‏‎ ‎‏بدرقه کنیم.‏‎ ‎‏من به امام‏‎ ‎‏عرض کردم. امام‏‏ فرمود‏‏:‏‏ مانعی ندارد بیایند. ‏‏بعضی ‏‎ ‎‏از برادرها ماشین داشتند، مثل آقای دعایی که فولکس داشت، حاج آقا ‏‎ ‎‏رحمت ماشین داشت و ‏‏بقیه هم ‏‏دو سه تا تاکسی اجاره کردند. در حدود ‏‎ ‎‏بیست نفر به بدرقه و مشایعت امام تا مرز عراق آمدند.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 209