فصل سوم: در فرانسه

دلایل انتقال امام به نوفل لوشاتو

‏ آقای محمد ترکمان در خاطراتشان گفته اند ‏‏منزل آقای غضنفرپور ‏‎ ‎‏که آقای بنی صدر برای امام تهیه کرده بودند، ‏‏متعلق به آقای فائق بی ریا، ‏‎ ‎‏پسر محمد بی ریا، وزیر فرهنگ دولت پیشه‏‏ ‏‏وری بود، سوال من اینست ‏‎ ‎‏که آیا حضرت امام از این موضوع اطلاع داشتند و یا می تواند دلیلی باشد ‏‎ ‎‏که امام در آن خانه نمانند و بخواهند محل دیگری بروند؟‏

‏ در این قسمت نمی دانم که امام اطلاع داشته اند یا خیر. ولی همان ‏‎ ‎‏طور که من عرض کردم آخرین نمازی که امام در آنجا اقامه کردند، بعد ‏‎ ‎‏از آن نماز فرمودند فوری برویم، با اینکه انتظار بود که ناهار را آنجا ‏‎ ‎‏بمانند، امام فرمودند برویم. برخی اصرار کردند ولی ایشان فرمودند، ‏‎ ‎‏ماندن من در اینجا خلاف شرع است هرچه زودتر برویم.‏

‏چون دلیلی برای رفتن حضرت امام وجود نداشت، حضرت امام ‏‎ ‎‏غریب بودند، امکانات‏‏ در اقامتگاه نوفل لوشاتو‏‏ کم بود‏‏.‏

‏دلایل دیگر هم این بود که آنجا یک آپارتمان بود که سه تا اتاق ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 252
‏داشت و جا برای پذیرایی مهمان و کسانی که برای مصاحبه می‌‏‏آمدند ‏‎ ‎‏نداشت همچنین در طبقه چهارم قرار داشت که پله زیاد داشت و امام ‏‎ ‎‏احساس زحمت می کرد، در حالیکه خانه ای که امام در محلی در نوفل ‏‎ ‎‏لوشاتو دیده بودند خلوت بود، ‏‏فقط ‏‏روزهای یکشنبه شلوغ می شد‏‏.‏

‏منزل محل اقامت امام در نوفل لوشاتو متعلق به آقای عسگری از ‏‎ ‎‏دانشجویان فارغ التحصیل ایرانی در فرانسه بود، خانم ایشان از اهالی ‏‎ ‎‏پاریس بود و خانه هم متعلق به خانم وی بود، چون بنام بیگانگان در ‏‎ ‎‏هیچ کشوری سند ملکی صادر نمی کنند‏‏.‏

‏آنجا یک منزل وسیعی بود و البته ساختمان آنجا هم آپارتمانی بود و ‏‎ ‎‏یک اتاق بزرگ و یک اتاق کوچک داشت که ما به آن پستو می گفتیم و ‏‎ ‎‏یک راهرویی بود که ما تلفن ‏‏را آنجا ‏‏گذاشته و ‏‏آنجا را ‏‏دفترمان قرارداده ‏‎ ‎‏بودیم. معمولاً ملاقاتهای امام در روزهای آفتابی در حیاط برگزار می شد. ‏‎ ‎‏در اتاق بزرگ، نماز اقامه می شد و بعد از نماز، هم آنجا می نشستند و ‏‎ ‎‏برای دانشجویانی که می آمدند سخنرانی می کردند. امام بقدری مقید ‏‎ ‎‏بودند برای بیان حقایق و مطالب و مظالمی که در ایران در جریان هست ‏‎ ‎‏که گاهی از اوقات صبح تا ظهر دو تا سخنرانی و بعد از ظهر هم دو تا ‏‎ ‎‏سخنرانی می کردند. شب، بعد از نماز هم یک سخنرانی داشتند‏‏ که ‏‎ ‎‏مجموعاً پنج سخنرانی در روز می‌شد.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 253