فصل سوم: در فرانسه

برنامه ریزی و تنظیم امور روزمره

‏وضع زندگانی ساده آنجا برای همه جالب و جذاب بود. اولاً از نظر نظم طوری رفتار کرده و به دانشجویان فهمانده بودیم که مواظب رفت و آمد و نظمشان باشند، مخصوصاً در موقع نماز که با عجله وضو می گرفتند ‏


کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 253

‏دقت نمی کردند کفشها را مرتب و منظم کنند و خبرنگارها هم با دوربینهایی که برای فیلمبرداری می آمدند روی کفشهایی نامرتب زوم می کردند. اگر دو تا لنگه کفش دور از هم افتاده بود، فیلم می گرفتند. یا توی باغ می گشتند ته سیگار پیدا کنند و فیلم بگیرند، برای اینکه نشان بدهند که اینها بی نظمند ولی دانشجویان آنجا رعایت می کردند.‏

‏یکی از مسائل جالب و جذاب آنجا مساله تغذیه بود. ما مهمانهای زیادی هر روز داشتیم که معمولاً بدون اطلاع از آلمان، انگلستان و جاهای دیگر می آمدند و ظهر مهمان امام می‌شدند. پذیرایی آنها کار مشکلی بود ولی پذیرایی و غذایی که به آنها داده می شد، غذایی بود بسیار ساده، یعنی سیب زمینی پخته با یک دانه تخم مرغ و تکه نانی بود.‏

‏اما در مورد نوشیدنی ها مثلاً یک روز دیدم مرحوم حاج مهدی عراقی با یک نفر که سینی پر از استکان دارد وفرد دیگر قابلمه در دست راه می روند و با ملاقه چایی توی استکانها می‌ریزند. آن چیز مهم مساواتی بود که آنجا برقرار بود و هیچ گونه تبعیضی بین افراد مهمانی که می آمدند نبود. مثلاً فرق گذاشته شود، این فلان شخصیت یا عالم یا از مراجع یا شخصیت سیاسی است. غذا یکی بود، غذایی بود که همه می خوردند و استفاده می کردند. حتی یک روز من که پای تلفن بالا بودم یکی از بازاریهای تهران آمد و به من گفت، فردوسی من آمدم چیزی را از تو بپرسم. گفت، این غذایی که به من دادند تو هم از همین غذا می خوری؟ من گفتم هنوز نمی دانم شما چه غذایی میل کردید، برای من ‏

‏هنوز نیاورده اند. در همین حین حاج مهدی عراقی یک سینی آورد از همان غذایی که آقایان خورده بودند. وقتی دید من از همان غذا خوردم تعجب کرد. اما نکته ای که من باید اشاره کنم این است که غذای ظهر‏


کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 254

‏امام آبگوشت و غذای شبشان مقداری ماست و خیار بود. صبحانه هم نان و پنیر میل می کردند. آبگوشت را چون در آنجا، باید ذبح اسلامی باشد امام در این جهات شرعی خیلی مقید بودند. نجف هم که امام مشرف بودند بعضی از دانشجویان از امام سوال می کردند که آقا ما می خواهیم برویم مثلاً امریکا، فرانسه، لندن، کشورهای خارج آیا می توانیم از گوشتهایی که آنها در بازار می فروشند استفاده کنیم یا نه؟ امام می فرمودند اگر بدانید ذبح شرعی است اشکالی ندارد.‏

‏یکبار دانشجویی از کویت که با من هم رفیق بود اصرار کرد شما با من بیا برویم مسائلی دارم که از امام سوال کنم. خدمت امام رفتیم، او پرسید که من از گوشت آن کشورها می توانم استفاده کنم؟ امام فرمودند اگر ذبح شرعی نباشد نمی توانید. او اشکال کرد که آقا این که با اختیار ما نیست به اختیار من باشد که ذبح شرعی یا غیر شرعی باشد. امام فرمود درست است که این به اختیار شما نیست اما این جبر را شما اختیار کرده اید چه اجباری داری که به امریکا بروی که از آن گوشت استفاده بکنی. این نکته را هم عرض کنم که بعضی ها شبهه کردند که پنیر اینجا حلال نیست، گفتند چون پنیر مایه، مال خوک است و اینها از پنیر مایه خوک، پنیر را درست می کنند؛ ولی دکتر یزدی نزد امام رفت، به امام عرض کرده بود که درست است پنیر مایه خوک است ولی این مثل همان مثالی است که شما در رساله هایتان می نویسید: اگر سگ در نمکزار بیفتد و تبدیل به نمک شود آن نمک اشکالی ندارد هر چند اصل اولیه اش سگ بوده است، اینجا هم پنیر مایه خوک استحاله می شود، از حالت اولیه اش در می آید و بعد تبدیل به پنیر می شود، بنابراین چون استحاله شده اشکالی ندارد. چون دکتر یزدی در آنجا مورد اعتماد امام بود پنیری ‏


کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 255

‏که می گرفتیم، ایشان از آن پنیر استفاده می کردند.‏

‏در آن ایامی که آنجا بودیم خانم نیامده بودند، دکتر یزدی خانم خود را از امریکا آورد برای امام آشپزی کند. یک الی دو هفته‌ای هم آمد ولی خیلی مورد قبول نبود.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 256