فصل سوم: در فرانسه

جلوگیری از فعالیت گروهی در نوفل لوشاتو

‏ حاج آقا آیا احزاب و گروههای سیاسی در نوفل لوشاتو اجازه ‏‎ ‎‏فعالیت حزبی در راستای منافع خود را داشتند؟‏

‏ خیر، امام چنین اجازه‏‏ ‏‏ای نمی‌دادند. بعنوان مثال بعد از سخنرانی ‏‎ ‎‏روز عاشورای امام، ما متوجه شدیم دو کارتن پر از جزوه ‏‏سخنرانی روز ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 264
‏عاشورای امام با آرم نهضت آزادی چاپ شده است. من گفتم که اینها را ‏‎ ‎‏چه کسی آورده؟ گفتند کریم دفتردار قطب زاده آورده است.‏

‏معلوم شد که او یک بسته از اینها را برده در ‏‏بین ‏‏جمعیت تقسیم کند. ‏‎ ‎‏من ‏‏دستور دادم ‏‏کارتن ها را ‏‏اتاق کارم ‌بردند. ‏‏بعد از این واقعه دو نفر از ‏‎ ‎‏ایدئولوگ های نهضت آزادی آمدند بالا گفتند: این کاری که شما کردید ‏‏و ‏‎ ‎‏جلوی پخش این اعلامیه را گرفتید بدستور خودتان بوده یا به دستور ‏‎ ‎‏امام‏‏؟‏‏ گفتم ببینید در ایران نصیری ‏‏رئیس ساواک ‏‏یک نفر را می‏‏‌‏‏گیرد و ‏‎ ‎‏زندانش می کند، آیا شاه می گوید این را بگیر، یا ارتشبد نصیری سیاست ‏‎ ‎‏مملکت و سیاست شاه را می داند خودش عمل می کند و لازم نیست شاه ‏‎ ‎‏روی افراد دستور بدهد و نظری بدهد؟ گفتم در مورد امام هم شما ‏‎ ‎‏همینجور فکر کنید لازم نیست امام مورد به مورد دستور بدهد، اگر قبول ‏‎ ‎‏ندارید امام آنجا نشسته من خودم برایتان اجازه می گیرم بروید خدمت ‏‎ ‎‏امام و سوال کنید. من رفتم خدمت امام گفتم دو نفر هستند می خواهند ‏‎ ‎‏بیایند خدمت شما. مرحوم آقای اشراقی گفت من هم بروم ببینم امام به ‏‎ ‎‏اینها چه خواهند فرمود. اشراقی رفت حدود 20 دقیقه یا نیم ساعت طول ‏‎ ‎‏کشید بیرون آمدند. از اشراقی پرسیدم امام چه فرمود؟ گفتند: امام ‏‏بعد از ‏‎ ‎‏صحبتهای آنها ‏‏فرمود: من یک سوال از شما می کنم، اگر بنا باشد در ‏‎ ‎‏اقامتگاه من کمونیستها بیایند سخنرانی من را چاپ کنند و پخش کنند، ‏‎ ‎‏من بگذارم یا خیر؟ گفتند نه آقا کمونیستها حق ندارند اعلامیه شما را ‏‎ ‎‏پخش کنند‏‏.‏‏ سپس ادامه دادند اگر بخواهیم جلوی آنها را بگیریم اول باید ‏‎ ‎‏جلوی شما را بگیرم.‏

‏در یک مورد دیگر مثلاً آقای سید تقی مدرسی که از علمای بحرین و ‏‎ ‎‏خواهرزاده آیت الله سید محمد شیرازی است مدتی نوفل لوشاتو آمده ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 265
‏بود. متوجه شدم یک روزی، روی یک صندلی نشسته و یکی از فیلم ‏‎ ‎‏بردارهای خارجی هم زوم کرده دوربینش را روی ایشان و ایشان هم ‏‎ ‎‏سخنرانی می کند و مستمع هم ندارد. رفتم جلوی دوربین ایستادم به ‏‎ ‎‏فیلمبردار ‏‏گفتم ‏‏که چه کسی به تو اجازه داده اینجا بیایی؟ اشاره کرد به ‏‎ ‎‏همان سخنران. به او گفتم شما از چه کسی اجازه گرفته ای سخنرانی ‏‎ ‎‏می کنی؟ ناراحت شد گفت مگر قدغن است؟ گفتم بله قدغن است اینجا ‏‎ ‎‏حساب و کتاب دارد که بساطش را جمع کرد و رفت‏‏.‏

‏یک مورد دیگر فردی به نام محمود که در نجف به یاران امام ملحق ‏‎ ‎‏شده و خودش را به پاریس هم رسانده بود، نزدیک امام می نشست ‏‎ ‎‏بلندگو و یا ضبط را جلوی امام می گرفت و شما اگر در فیلم ها و ‏‎ ‎‏عکس ها دقت کرده باشید عکس محمود، جوانی با کت و شلوار همه جا ‏‎ ‎‏هست، تا موقعی که شهید بهشتی پاریس آمدو با او گفتگوی طولانی ‏‎ ‎‏داشتند. بعد از اینکه صحبتشان تمام شد، شهید بهشتی از من سوال کرد، ‏‎ ‎‏شما ایشان را می شناسید؟ گفتم‏‏:‏‏ نه‏‏. ‏‏ایشان فرمود‏‏:‏‏ این‏‏ فرد‏‏ حسین اخوان ‏‎ ‎‏است و از منافقین است که از ایران فرار کرده، مواظبش باشید‏‏.‏

‏تا اینکه من یک روز دیدم که محمود در اتاق بزرگ چهار زانو زده و ‏‎ ‎‏عکس های منافقین را به سینه اش زده و یک نفر هم فیلمبرداری می‌کند. ‏‎ ‎‏من به آن فیلمبردار گفتم چه کسی گفته که شما اینجا بیایید فیلمبرداری ‏‎ ‎‏کنید؟ گفت‏‏:‏‏ این آقا. من گفتم‏‏:‏‎ ‎‏محمود اینچه کاری است که تو‏‎ ‎‏می کنی؟ ‏‎ ‎‏او هم گفت در بیت امام مگر سانسور است؟ گفتم: در بیت امام سانسور ‏‎ ‎‏نیست ولی این سوء استفاده ها قدغن است.‏

‏در یک مورد دیگر یک شب آقای مهندس معین فر یا چند نفر دیگر ‏‎ ‎‏آنجا پیش من آمدند. گفتند‏‏:‏‏ که ما یک ساختمانی دیدیم که 18 اتاق دارد، ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 266
‏می توانیم این ساختمان را برای امام اجاره کنیم یا بخریم و پولش ‏‏را ‏‏هم ‏‎ ‎‏بازاریهای تهران حواله می کنند، بعد هم شاگردان امام از قم و نجف اینجا ‏‎ ‎‏بیایند‏‏ و امام به آنها تدریس کند.‏‏ گفتم‏‏:‏‏ عجب‏‏!‏‏ حوزه علمیه هم برای امام ‏‎ ‎‏در اینجا در نظر گرفته اید؛ من اشکالات کار را به آنها گفتم دیدند که ‏‎ ‎‏زمینه ندارد‏‏.‏

‏برای اینکه در آنجا دیدیم رادیو اسرائیل شایعه می کنند برای رهبری ‏‎ ‎‏فلان منزل را خریدند هنوز هیچ کار نشده شایعات پخش می شد‏‏.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 267