آشنایی با آیت ‌الله مصطفی خمینی

‏ با حاج آقا مصطفی کجا آشنا شدید؟‏

‏ من با حاج آقا مصطفی پس از ورود به قم آشنا شدم. دیدار با‏‎ ‎‏ایشان تاثیر زیادی در روحیه من گذاشت. یعنی چون متوجه شد ما از ‏‎ ‎‏طلاب جوان مبارز هستیم که از شهرستان آمده ایم و به دلیل علاقه به امام ‏‎ ‎‏و روحانیت مبارز و پایدار و مقاوم به منزل امام می رویم و برای دیدار با‏‎ ‎‏امام و فرزندشان پافشاری می کنیم و حاج آقا مصطفی را به دلیل این که ‏‎ ‎‏فرزند امام هستند محترم می شماریم، ایشان هم دست ما را به گرمی ‏‎ ‎‏گرفت و فشرد. اصلا فشردن دست بیانگر یک نوع محبت و صمیمیت و ‏‎ ‎‏علاقه است و نوعی یگانگی را می رساند. ما در لحظاتی که در خانه امام ‏‎ ‎‏بودیم از رفتار حاج آقا مصطفی تاثیر زیادی می پذیرفتیم و شوق و ‏‎ ‎‏اشتیاق و آرزوی لحظه دیدار امام و زیارت ایشان را داشتیم.‏

‏بدون هیچ گونه مبالغه، امام برای من به عنوان ارجمندترین و ‏‎ ‎‏مقدس ترین عنصر مذهبی که انسان با آن برخورد می کند، مطرح بود. ‏‎ ‎‏همان گونه که انسان وقتی به زیارت می رود، حال و هوای مخصوصی ‏‎ ‎‏دارد، من نیز در روزهای ابتدای ملاقات با امام وی را در هاله ای از اشک ‏‎ ‎‏می دیدم. یعنی بغض و اشک اجازه نمی داد ایشان را درست ببینم و ‏‎ ‎‏درست ابراز علاقه کنم. یکپارچه شور و شوق بودم. امام هم ضمن درک ‏‎ ‎‏احساسات من با تفقدشان مرا آرام می کردند و با محبت احساسات مرا‏‎ ‎‏پاسخ می دادند. البته من فقط ساعتی در کنار ایشان بودم و بقیه ایام را‏‎ ‎‏در ‏‎ ‎‏همان اطراف بودم و به هر جا که مسیر ایشان بود می رفتم. هر جا که ‏‎ ‎‏جلسه سخنرانی ایشان بود شرکت می کردم. هرگاه به مناسبتهایی در منزل ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 57
‏ایشان جلساتی برقرار می شد مانند ایام وفات و اعیاد مذهبی، هنگامی که ‏‎ ‎‏روحانیون سرشناس حضور می یافتند و همچنین در مواقعی که مراجعه ‏‎ ‎‏عمومی بود من هم شرکت می کردم.‏

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 58