ماهنامه انتقام

‏ پس از بسته شدن ماهنامه بعثت شماچه کار کردید؟‏

‏ بدیهی است که ما از پای ننشستیم و دوستان به انتشار ماهنامه ‏‎ ‎‏انتقام به عنوان نشریه خط امام و صددرصد معتقد به مبارزه و انقلاب ‏‎ ‎‏پرداختند. این نشریه، مبشر فعالیتهای مبارزاتی انقلابی بود. عنوانش هم ‏‎ ‎‏«انتقام» بود که موید قصد و هدف ویژه گروه خط امامی بود.‏

‏امکانات انتشار ماهنامه راچگونه به دست آوردید؟‏

‏امکانات انتشار ماهنامه بعثت در اختیار مابود. یعنی دستگاه تایپ ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 64
‏و پلی کپی و ابزار و لوازم جانبی اش همه در اختیار ما‏‎ ‎‏قرار داشت و ‏‎ ‎‏خیلی از بیانیه ها و نشریاتی را‏‎ ‎‏که ضرورتا می بایست در قم منتشر شود، ‏‎ ‎‏در آن جا تکثیر می کردیم. این اعلامیه ها و اطلاعیه ها با نامهای عمومی ‏‎ ‎‏روحانیون حوزه علمیه قم یا طلاب قم یا طلاب تهرانی یا طلاب ‏‎ ‎‏اصفهانی یا طلاب کرمانی و به طور عام امضاء می شد.‏

‏گاه عده ای از طلاب خیلی صریح موضع خودشان را مشخص کرده ‏‎ ‎‏و اسامی خودشان را‏‎ ‎‏در زیر اعلامیه چاپ و تکثیر می کردند.‏

‏ همه کارهای انتشاراتی و چاپی را‏‎ ‎‏خودتان انجام می دادید؟‏

‏ نه، ما با بعضی از چاپخانه های قم ارتباط داشتیم. چاپخانه آقای ‏‎ ‎‏برقعی یکی از چاپخانه هایی بود که بعضی از کارها را انجام می داد. ‏‎ ‎‏عناصر مورد اعتمادی در آن جا کار می کردند و ما به آنها اطمینان داشتیم. ‏‎ ‎‏در آن جا اعلامیه ها را حروفچینی و چاپ می کردیم. همچنین عکسهایی ‏‎ ‎‏از امام خمینی را چاپ می کردیم و به سرتاسر ایران می فرستادیم. به ‏‎ ‎‏عنوان مثال هر هفته به آن جا می رفتم و عکسها را می گرفتم. مثلا2000-‏‎ ‎‏3000 عکس چاپ می کرد. من می گرفتم و صبح قبل از طلوع آفتاب به ‏‎ ‎‏حوزه می بردم و روی شیشه اتاقها می چسباندم. صبح وقتی طلاب از ‏‎ ‎‏خواب بیدار می شدند، عکس امام را می دیدند و خوشحال می شدند. در ‏‎ ‎‏مراسم دعای توسل یا ادعیه دیگر برای امام دعا می کردیم و یا عکس امام ‏‎ ‎‏را در نقاط حساس بر روی در و دیوار می چسباندیم.‏

‏ در قبال این کارها عکس العملی صورت نمی گرفت؟‏

‏البته عناصر ساواکی یا افرادی که از درگیری در حوزه می ترسیدند ‏‎ ‎‏خیلی زود عکسها را جمع می کردند. شاید حدود یک ساعت بعد همه ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 65
‏عکسها جمع می شد ولی ما‏‎ ‎‏خسته نمی شدیم و همه روزه یا چند روز در ‏‎ ‎‏میان کارمان را انجام می دادیم. این کار، یک حرکت زنده و سازنده در ‏‎ ‎‏درون حوزه علمیه قم که همه از آن اگاهی داشتند و آن را تحسین ‏‎ ‎‏می کردند، محسوب می شد.‏

‏ به غیر از چاپ نشریه و عکس و پخش آنها، فعالیت فرهنگی ‏‎ ‎‏دیگری هم انجام می شد؟‏

‏ بله، مقارن همین ایام آقای نعمت میرزا زاده بعد از تبعید حضرت ‏‎ ‎‏امام شعر بلند حماسی سروده بود که بسیار زیبا و ارزشمند بود و بدین ‏‎ ‎‏وزن سروده شده بود:‏

‏ای ز وطن دور، ای مجاهد در بند‏ ‏ای دل اهل وطن به مهر تو پیوند‏

‎ ‎

‏نای تو خاموش همچو خشم که در مشت‏ ‏جان تو در جوش همچو شیر که در بند‏

‏ ‏

‏خلاصه چهل و خرده ای بیت شعر بود که آن را با خط خوش تکثیر ‏‎ ‎‏کرده و در بین طلاب پخش می کردیم. در اثنای یکی از بزرگداشتها در ‏‎ ‎‏مسجد اعظم این شعر را خود من در بالای منبر خواندم و خدا توفیق داد ‏‎ ‎‏که توپوق نزدم و صدایم هم نگرفت.‏

‏البته در این شعر یک بیت بود که برخورد صریح و روشن با آقای ‏‎ ‎‏شریعتمداری داشت و ما نگران عکس العمل طلاب آذربایجانی طرفدار ‏‎ ‎‏ایشان در قم بودیم. چون آنها هر کنایه ای را ولو تلویحا به آقای ‏‎ ‎‏شریعتمداری بر نمی تابیدند و شدیدا برخورد و مقابله می کردند و آن ‏‎ ‎‏بیت چنین بود:‏

‏جز تو شریعتمدار نیست در ایران‏ ‏جز تو ز بیت النبی نمانده پساوند‏


کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 66
‏معمولا در چنین مراسمی این بیت با حذف کلمه شریعتمدار و ‏‎ ‎‏جایگزینی الفاظی از قبیل سیادت مدار ‏‏یا ریاست مدار ‏‏خوانده می شد.‏

‏در مورد چاپ اعلامیه های حضرت امام به چه شکل اقدام می شد؟‏

‏ همه می دانیم که مرحوم امام در جریان مخالفت با کاپیتولاسیون ‏‎ ‎‏اعلامیه بلندی صادر فرمودند که خیلی صریح و روشن و آگاهی بخش ‏‎ ‎‏بود.‏

‏این اعلامیه را دوستان شهید حاج مهدی عراقی در تهران به زیبایی ‏‎ ‎‏چاپ و تکثیر کرده و در سطح وسیع و مدّتی کوتاه همزمان در سرتاسر ‏‎ ‎‏کشور پخش کردند رژیم شاه نتوانست حتی یک نفر از دست اندرکاران ‏‎ ‎‏تکثیر و توزیع اعلامیه را دستگیر کند. این عمل، یک پیروزی چشمگیر ‏‎ ‎‏برای فعالیتهای مبارزاتی حضرت امام بود و از سازماندهی و هسته سازی ‏‎ ‎‏و هسته پروری نیرومندی که در جریان مبارزات اسلامی و روحانیت ‏‎ ‎‏شکل گرفته بود، خبر می داد. به طوری که رژیم شاه به شدت احساس ‏‎ ‎‏وحشت می کرد و عناصر ساواک هم به شدت توبیخ شدند که چرا چنین ‏‎ ‎‏اتفاقی باید بیفتد و شما چکاره هستید که علی رغم حضور چشمگیر و ‏‎ ‎‏ادعای بلندتان یک حرکت مبارزاتی وسیع به این گونه شکل می گیرد و ‏‎ ‎‏شما‏‎ ‎‏کلا از آن بی اطلاع هستید؟‏

‏یکی از انگیزه های اصلی تبعید امام، ترس شاه از گسترش مبارزات ‏‎ ‎‏اسلامی بود. امام در ایام تبعید هم دو بیانیه علیه رژیم شاه صادر فرمودند. ‏‎ ‎‏یکی نامه سرگشاده ای بود که خطاب به هویدا نوشتند.‏‎[1]‎‏ و دیگری پیامی ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 67
‏بود که خطاب به فضلا و طلاب و حوزه علمیه قم بود‏‎[2]‎‏. در واقع تشکر ‏‎ ‎‏و تقدیر از آنها بود و پیام می داد که شما راهتان را ادامه دهید و به ‏‎ ‎‏پیروزی اطمینان داشته باشید، مشکلات به وجود آمده و جریانات ‏‎ ‎‏بازدارنده ای که الان خودش را نشان داده است تداوم ندارد، مردم با شما‏‎ ‎‏هستند و شما به رسالت خودتان ادامه بدهید. این بیانیه از راههای مطمئن ‏‎ ‎‏به ایران رسید و زیر چاپ قبل از توزیع لو رفت و در همین رابطه آقای ‏‎ ‎‏ناطق نوری و دوستانشان گرفتار شدند. ساواک هم با توجّه به این ‏‎ ‎‏موضوع فخر فروخته بود که اینها دیگر قادر به چاپ اعلامیه های ‏‎ ‎‏خودشان نیستند و به شاه گفته بودند ما الان پیروز هستیم. متقابلا هم ‏‎ ‎‏یاس و افسردگی در اردوی مبارزان ایجاد شده بود.‏

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 68

  • . نامه مورخ 26 / 1 / 1346 (صحیفه امام، ج 2، صص 127-123).
  • . پیام مورخ 27 / 1 / 1346 (صحیفه امام، ج 2، صص 131-129).