جواب امام در مورد این یادداشتها و توصیه ها چه بود؟
امام پس از مطالعه یادداشت گفتند: بسیار خوب، من اطمینان کردم که این مطالب را آقایان طالقانی و زنجانی نوشته اند. من باید روی این قضیه مطالعه کنم، شما تا فردا صبح به من مهلت بدهید. (ما عصر خدمت امام رسیده بودیم). صبح روز بعد وقتی من خدمت امام رفتم، امام گفتند: من مصلحت نمی دانم که در این قضیه دخالت بکنم و دلایلشان را بدین
کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 102
صورت عنوان کردند:
اولا؛ من اصلا اطمینان ندارم اگر به عراقی ها توصیه کنم آنها خواسته مرا بپذیرند.
ثانیا؛ ممکن است عراقی ها با توصیه من نسبت به آنها بیشتر حساس شوند، زیرا بعثی های عراق هم نسبت به حرکتهای اسلامی و مذهبی نگران اند و مایل نیستند چنین حرکتهایی در منطقه شکل گرفته و رشد کند. بنابراین امکان دارد شک آنها با توصیه من به یقین تبدیل شود و باعث شکنجه و آزار آنها گردد.
ثالثا؛ ممکن است این مساله، سرآغاز مراوده ای بین ما و عراقی ها شود. بدیهی است که آنان هم در آینده خواسته هایی را مطرح می کنند و توقعاتی از من دارند و من نمیخواهم مدیون آنان باشم شما برای آزادی آنها راههای دیگری را پیدا کنید.
کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 103