در اوایل ازدواجم در سال 54ـ53 به مناسبت ازدواج من، تراب حق شناس از بیروت با یک جعبه شیرینی و دسته گل به منزل ما آمد. من تا در را باز کردم و او را دیدم، در را بستم.
گفت: من هستم.
گفتم: بله، شناختم.
گفت: آخه کفار را هم از درِ خانه شان بیرون نمی کنند.
گفتم: به هر حال شما ما را کوردلان می دانید و دلیلی ندارد که روشندلان با کوردلان تا این حد ارتباط داشته باشند و باز هم همان آیه را خواندم.
دیگر تراب را ندیدم. بعدها مرتضی خاموشی در مناسبتی به ایران آمده و در مرز درگیر و کشته شده بود.
بعد از پیروزی انقلاب یک روز سوار تاکسی از خیابان انقلاب رد می شدم، تراب را دیدم. کلاهی که ارمنی ها به سر می گذارند بر سر داشت. دست بلند کرد، خوش و بشی کرد ولی تاکسی مارفت و دیگر او را ندیدم.
عکس العمل امام در قبال این انحراف ایدئولوژیکی سازمان چگونه بود؟
امام از همان اول گرایش مرا به سازمان می دانست و تعصب من را نسبت به حرکتهای آنها می دید. البته تعصب و گرایش من همزمان بود با موج تاثیرگذار و گرایشهای شورانگیزی که در ایران از ناحیه حوزه ها و روحانیون و شخصیتهای مذهبی مثل آقایان طالقانی، منتظری، مطهری،
کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 124
هاشمی و... در جهت حمایت از سازمان صورت می گرفت. آنان برای امام نامه می نوشتند و من هم در چنین اوضاعی به این سازمان گرایش پیداکردم. اما بعد از این که با مطالعات و تجربیات و شواهدی انحراف اساسی آنها به عینه برایم مسلم شد، از راه خطا برگشتم. خوب جا داشت که امام ما را شماتت کند یا اقلابگوید: مگر من نگفتم، چرا...؟
حتی یک لحظه هم آن بزرگوار به روی من نیاورد که شما خطا کرده بودید و الان هم حق شماست که پشیمان و نادم و عذرخواه باشید.
از ملاقات سایر رجال با امام خاطراتی دارید؟
بله، در آن زمان آقای هاشمی رفسنجانی به اروپا و امریکا و قسمتهای مختلف خاورمیانه سفر کرده، به سوریه آمده بود و قصد داشت که به عراق هم بیاید و با امام دیدار کند. ایشان در خلال این سفر شناسایی شده و لو رفته بود و همه می دانستند که آقای رفسنجانی کجا است و با سازمان و گروهها و تشکیلات مبارزاتی ارتباط دارد. طیفهای مختلف مذهبی و غیر مذهبی یقین داشتند که آقای هاشمی اگر به ایران برگردد دستگیر می شود. به همین دلیل اصرار داشتند که ایشان در خارج از کشور بمانند و به خاطر شخصیت و موقعیتی که دارند یک حالت محوری پیداکنند و عامل تشکل گروهها و سازمانهای از هم گسیخته مذهبی شوند.
کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 125