درباره آقا مصطفی خمینی‌

‏ در مورد حاج آقامصطفی و نقشی که در دوران تبعید در کنار امام ‏‎ ‎‏خمینی داشتند خاطراتی دارید؟‏

‏ حاج آقامصطفی خمینی از جمله شخصیتهای فرهیخته، باهوش و ‏‎ ‎‏با استعداد بود. بدیهی است که این هوش و استعداد وقتی در یک ‏‎ ‎‏خانواده معنوی و روحانی پدیدار شود و در دامان پر مهر و محبت امام ‏‎ ‎‏با دقت و توجه خاصی پرورش یابد به بار می نشیند. چرا که امام ضمن ‏‎ ‎‏آزادی های خاصی که به فرزندان خود می داد دقتها و مراقبتهای ویژه ای ‏‎ ‎‏هم اعمال می کرد تا فرزندانش با شیوه های طبیعی تربیت اسلامی در ‏‎ ‎‏زمینه سالم انسانی رشد یابند. دوران نوجوانی حاج آقامصطفی با تلاش ‏‎ ‎‏و کوشش ایشان برای یادگیری سپری شد. او از معدود شخصیت های ‏‎ ‎‏روحانی بود که از همان سنین نوجوانی قدرت استنباط و استدلال داشت ‏‎ ‎‏و همیشه در حین تحصیل، تدریس هم می کرد. ایشان همواره ضمن ‏‎ ‎‏بهره گیری دقیق و شایسته از محیط علمی درون خانه و محضر پدر ‏‎ ‎‏بزرگوارش از هیچ فرصتی برای بهره برداری علمی در حوزه و خارج از ‏‎ ‎‏حوزه فروگذاری نمی کرد.‏

‏حاج آقامصطفی در دوران مبارزات پدرشان در جریان 15 خرداد در ‏‎ ‎‏کنار ایشان فعالیت می کردند به طوری که بعد از تبعید امام به ترکیه رژیم ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 142
‏نمی توانست حاج آقامصطفی را در ایران تحمل کند. بنابراین او را‏‎ ‎‏بازداشت و روانه زندان کرد. در همین زمان وضعیت جسمی امام در ‏‎ ‎‏تبعید نگران کننده شد و رژیم از ترس این که اتفاق ناگواری بیفتد و ‏‎ ‎‏وضعیت جدیدی پیش آید به فکر افتاد تا با فرستادن حاج آقامصطفی به ‏‎ ‎‏آن جا با یک تیر دو نشان بزند. اول این که امام از تنهایی بیرون بیاید و ‏‎ ‎‏دوم این که خود رژیم هم از دست حاج آقامصطفی در ایران خلاص ‏‎ ‎‏شود. ضمنا متهم به زندانی کردن فرزند امام نباشد. بنابراین به بهانه این ‏‎ ‎‏که امام تنهاست حاج آقامصطفی را نزد امام فرستاد و در واقع او را هم ‏‎ ‎‏با امام تبعید کرد. البته دوران تبعید امام و حاج آقامصطفی به ترکیه، ‏‎ ‎‏دوران سازنده و مناسبی برای حاج آقامصطفی بود تا از محضر ارزشمند ‏‎ ‎‏پدر بیشترین استفاده را ببرد و در عین حال بهترین خدمات را به آن ‏‎ ‎‏بزرگوار عرضه کند.‏

‏حاج آقامصطفی خود از خاطرات ترکیه نقل می کرد و می گفت: ‏‎ ‎‏وقتی من آن جا رفتم دیدم امام در وضعیت جسمی بسیار اسفباری است ‏‎ ‎‏و فوق العاده ضعیف و نحیف شده است. البته این حالت به خاطر پرهیز ‏‎ ‎‏امام از بعضی غذاهای آن جا یا به خاطر مسائل بهداشتی یا به خاطر ‏‎ ‎‏مسائل پاکی و نجسی بود. ایشان از مصرف برخی غذاها حذر می کرد. ‏‎ ‎‏امام به خاطر این که به اطرافیان، نگهبانها یا مسئولین مراقبت شان زحمت ‏‎ ‎‏ندهد، سفارش تهیه غذای ویژه ای را نمی داد و از خوردن غذا خودداری ‏‎ ‎‏می کرد. اصلا امام به خاطر آن فروتنی که داشت هرگز نمی توانست به ‏‎ ‎‏کسی دستور بدهد یا از کسی چیزی بخواهد و همیشه با اندک امکانی ‏‎ ‎‏سر می کرد. برای همین، مدتی طولانی غذایش نان و پیاز و ماست بود. ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 143
‏وقتی حاج آقامصطفی به آن جا رفت، برنامه غذایی خاصی تدارک دید ‏‎ ‎‏و خودش مسئول اشپزخانه امام شد و غذای مخصوص تهیه و تدارک ‏‎ ‎‏دید.‏

‏البته حاج آقامصطفی در کنار رابطه صمیمی با پدر و ایجاد فضای ‏‎ ‎‏پدر و فرزندی از مباحثات جدی علمی فروگذاری نکرد و به درس و ‏‎ ‎‏بحث و جدل پرداخت. خود حاج آقامصطفی می گفت: ما گاهی در ‏‎ ‎‏بحثهایی که می کردیم آن قدر بلند صحبت می کردیم و روی مواضع خود ‏‎ ‎‏پای می فشردیم که کسانی که ملازم امام بودند و از طرف دولت ترکیه ‏‎ ‎‏مراقبت از امام را بر عهده داشتند و به نوعی سمپات شده بودند و علاقه ‏‎ ‎‏ویژه به امام در دلشان ایجاد شده بود، به طرفداری از امام وارد می شدند ‏‎ ‎‏و فکر می کردند من با بابایم دعوایم شده است. می گفتند: تو چرا داد ‏‎ ‎‏می زنی؟ چرا دعوا می کنی؟ اینها نمی دانستند که ما چه می گوییم. با ورود ‏‎ ‎‏آنها هر دوی ما خنده مان می گرفت و می گفتیم: این مباحثی که ما می کنیم ‏‎ ‎‏مباحث علمی است و رسم است که در بین هر مباحثه ای، کسانی که با‏‎ ‎‏هم بحث علمی می کنند روی مواضع خود اصرار و پافشاری نمایند. آن ‏‎ ‎‏قدر این شرایط را ادامه می دهیم تا بالاخره به یک نتیجه منطقی برسیم. ‏‎ ‎‏شما نگران نباشید، ما دعوا نمی کنیم.‏

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 144