چرا عراق؟

‏ چه طور شد که امام به عراق رفتند؟‏

‏ به دنبال دلاوری ها و رشادتهایی که مردم در داخل کشور نشان ‏‎ ‎‏می دادند و فعالیتهای هیات موتلفه و گلوله مرحوم بخارایی، رژیم ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 144
‏هراسان شد و ترسید که تبعید امام سرآغاز حرکتهای شدیدتر و ‏‎ ‎‏سخت تری باشد. بنابراین سعی کرد تا طوری وانمود کند که رفتار ‏‎ ‎‏منصفانه ای با امام دارد. به همین دلیل به امام پیشنهاد داد: اگر شما مایلید ‏‎ ‎‏به عراق بروید ما برای تعویض جای تبعید شما آماده ایم. رژیم قصد ‏‎ ‎‏داشت بدین ترتیب وانمود کند که حضرت امام آزاد است و خودش ‏‎ ‎‏عراق را برای اقامت برگزیده است. در صورتی که به امام گفته بودند ‏‎ ‎‏شما مایلید ادامه تبعیدتان را در عراق باشید؟ امام هم پذیرفته بود. از ‏‎ ‎‏طرف دیگر رژیم در عراق و نجف به ایادی و عناصر خودش دستور داده ‏‎ ‎‏بود که شرایطی را ایجاد کند تا امام در نجف مانند یک روحانی معمولی ‏‎ ‎‏و تبعیدی سیاسی، فارغ از فعالیتهای علمی و حوزوی و مرجعیت، ‏‎ ‎‏منزوی بشود.‏

‏وقتی امام به عراق آمد توطئه های رژیم شروع شد. به طوری که ‏‎ ‎‏بعدها شنیدیم، در یک جلسه سیاستگذاری که رژیم درباره حضرت امام ‏‎ ‎‏و فعالیتهای ایشان رایزنی می کرد، منوچهر اقبال پیشنهاد داده بود که آقای ‏‎ ‎‏خمینی را به عراق بفرستید، تا از طریق روحانیتی که در عراق است و ‏‎ ‎‏رقابتهاو درگیری های طبیعی که بین مراجع مذهبی و علما وجود دارد، با‏‎ ‎‏هم درگیر شوند. در این درگیری ها طبیعتا به دلیل وضعیت روحانیت ‏‎ ‎‏نجف که از مسائل سیاسی و اجتماعی گریزان است و به خاطر بینش و ‏‎ ‎‏رفتاری که بر حوزه علمیه نجف حاکم است امام منزوی می شود. اگر هم ‏‎ ‎‏بخواهد فعالیتی بکند، آنها با ایشان درگیر می شوند و ما (رژیم ایران) ‏‎ ‎‏آسوده، کار خودمان را می کنیم. به این ترتیب قصد رژیم توطئه ای جدید ‏‎ ‎‏بود تا امام را به صورت یک روحانی درجه دوم و سوم درآورد و کاری ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 145
‏کند که ایشان مطرود و مبغوض جامعه روحانیت نجف باشند.‏

‏این توطئه در حالی انجام شد که خود امام شخصیت فوق العاده ‏‎ ‎‏فروتنی داشت و از اول هیچ داعیه مرجعیت نداشت و حتی رساله ‏‎ ‎‏توضیح المسائل را بنا به اصرار مقلدین تدوین و چاپ کرد. از طرف ‏‎ ‎‏دیگر علیرغم تبحر و تخصص فوق العاده در علوم معقول و اصول ‏‎ ‎‏همچنین و اشرافی که بر مسائل فلسفی داشت فقه را تدریس می کرد که ‏‎ ‎‏جزو علوم منقول باشد و حساسیت بر نیانگیزد و این خود نشان دهنده ‏‎ ‎‏اوج تواضع و فروتنی امام بود.‏

‏ حاج آقامصطفی چه نقشی در عراق داشتند؟‏

‏ حاج آقامصطفی وقتی در عراق در مجامع علمی و حوزوی وارد ‏‎ ‎‏شد با ویژگی فوق العاده در مباحث علمی و با تسلطی که در اجتهاد ‏‎ ‎‏داشت همه را شیفته و مجذوب کرد. در واقع می توان گفت از کانال او ‏‎ ‎‏بود که عامه به شخصیت و ارزش امام پی می بردند و نسبت به آشنایی با‏‎ ‎‏شخصیت امام کنجکاو می شدند.‏

‏امام با همین شیوه در وضعیتی قرار گرفت که خود به خود مورد توجه ‏‎ ‎‏حوزه شد و خود حوزه علمیه از ایشان مصرانه درخواست کرد تا‏‎ ‎‏تدریس را در آن جا شروع کند. در جلسات درس و بحث هم تعدادی از ‏‎ ‎‏فضلاء و شخصیتهای ارجمند علمی و حوزوی حاضر بودند که محفل ‏‎ ‎‏درس امام را رونق می دادند و انصافا هم از چهره های مبرّز درس امام به ‏‎ ‎‏حساب می آمدند. یکی از آنان حاج آقامصطفی بود که ویژگی ‏‎ ‎‏فوق العاده ای داشت و کلا درس را به عنوان یک محیط زنده و پر تحرک ‏‎ ‎‏و پویا نگه می داشت.‏


کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 146
‏در آن زمان تلقی عمومی از دروس مراجع این بود که حرمت گذاری ‏‎ ‎‏به استاد ایجاب می کند تا زیاد جدل نکنیم، زیاد برخورد نکنیم، یا‏‎ ‎‏موضعی را که استاد ارائه می دهد بی چون و چرا بپذیریم. عده ای به عنوان ‏‎ ‎‏تیمن و تبرک در کلاس می نشستند و اعتقاد داشتند که سر کلاس استاد ‏‎ ‎‏نشستن ثواب دارد و به خاطر فیض بردن از ثواب آن در کلاس درس ‏‎ ‎‏حاضر می شدند. ولی حاج آقامصطفی این فضا را تکان داد. یعنی درس ‏‎ ‎‏پدرش را به عنوان یک محفل متفاوت و زنده که هر کس آزاد است ‏‎ ‎‏حرفش را بزند و استاد از ایراد گرفتن شاگردانش ابایی ندارد و برخورد ‏‎ ‎‏با مباحثی که استاد ارائه می دهد کاملا آزاد بلکه ممدوح است، در نجف ‏‎ ‎‏و حوزه علمیه شهره کرد.‏

‏این مساله در کنار آنچه رژیم انتظار داشت باعث انزوا و گوشه گیری ‏‎ ‎‏امام شود و مبارزه علیه رژیم را خاتمه دهد امری تعجب آور و ‏‎ ‎‏تکان دهنده بود. چرا که رژیم فکر می کرد امام در عراق درگیر مسائل ‏‎ ‎‏حوزوی می شود و اگر درس و مبحثی را شروع کند و به مسائل سیاسی ‏‎ ‎‏و مبارزه علیه رژیم بپردازد منزوی خواهد شد.‏

‏از این جا نقش حاج آقامصطفی در عراق شاخص می شود. چرا که ‏‎ ‎‏ایشان در سازمان دادن امور و ایجاد ارتباط مفید و سازنده بین نجف و ‏‎ ‎‏ایران، نجف و محافل دانشجویی، نجف و تشکلهای اسلامی در اروپا و ‏‎ ‎‏امریکا نقش بسیار مهمی را ایفا می کرد.‏

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 147