نظر امام در ارتباط با جنبش الفتح و حمایت از فلسطینیان چگونه بود؟
امام خمینی در حمایت از جنبش الفتح و نهضت فلسطین در بین شخصیت های روحانی و مراجع مذهبی پیشگام بود. یعنی امام اولین مرجع تقلیدی بود که به حمایت از آنان برخاست و بعد از امام بود که شخصیت های دیگر مذهبی جنبش الفتح و فلسطینیان را تایید کردند. حتی در بین اهل سنت هم کسی زودتر از امام اعلام نظر نکرده بود.
در آن زمان در عراق امام را بایکوت کرده بودند و نظریات و عقایدشان را منتشر و منعکس نمی کردند. ما هم مجبور شدیم نظریات امام را به صورت متن فارسی در یک نشریه کُردی در عراق چاپ کنیم.
به هر حال فتوا صادر شد و در ایران هم یک نفر مدعی شد که من از طرف امام اجازه دارم وجوهات شرعی را جمع کنم و برای نهضت فلسطین بفرستم. عده ای خوشحال شدند که خوب به هر حال یک کانالی یک روزنه ای وجود دارد که وجوهات جمع بشود و در اختیار فلسطینی ها قرار بگیرد. عده ای هم تعجب کردند که امام چگونه به یک شخص گمنام اجازه دادند که چنین مساله ای را علنی مطرح کند. بنابراین درصدد برآمدند تا نظر امام را در این مورد جویا شوند. آقای احسانی از فضلای قم که اجازه آقامت عراق داشت و به همین دلیل راحت به عراق رفت و آمد می کرد یک روز نزد من آمد و نامه ای از آقای کروبی آورد و به من داد تا آن را به امام برسانم و برای سوال آنها جواب بگیرم.
سوال این بود که آقای فلانی مدعی است که از طرف شما جهت
کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 162
جمع آوری وجوهات شرعیه برای فلسطینی ها اجازه دارد آیا این مساله براساس فتوایی که شما صادر کرده اید واقعیت دارد یا نه؟
وقتی من به خدمت امام رسیدم، پس از مطالعه نامه گفتند به این سوال جواب نمی دهم. عرض کردم چرا؟ ایشان فرمودند: چون اسم شخصی که در آن است جزو منسوبین یکی از مراجع است و طبیعتا با جواب من ضایع می شود و ضایع شدن این شخصیت به آن مرجع نیز آسیب می رساند. شما کلا و بدون ذکر نام بپرسید آیا شما به شخص خاصی اجازه داده اید که از طرف شما وجوهاتی جمع کند یا نه؟ من جواب می دهم.
ما سوال را نوشتیم و بدون ذکر نام شخصی مساله را مطرح کردیم. امام هم جواب دادند. جواب را فرستادیم و دوستان هم در داخل خوشحال شدند که تکلیفشان روشن شد و آن شخص هم به سزای عملش رسید. او یک روحانی فرصت طلبی بود که ادعاهای این چنینی می کرد و سود شخصی می برد.
پس از مدتی فلسطینی ها اصرار کردند که خدمت امام بیایند و مجددا یک فتوای مصاحبه گونه ای از امام بگیرند. یعنی با امام در یک دیدار رسمی مصاحبه کنند و فتوا بگیرند. بنابراین سازمان الفتح نماینده رسمی خود را به نجف فرستاده بود تا به منزل امام بیاید و با رابطشان توسط آقای شیخ محمد صادقی تهرانی که مترجم نماینده فلسطینی ها در عراق و فرد بسیار محترمی در نجف بود به خدمت امام برسند. من قبل از آنها خدمت امام رسیدم و گفتم آنها می خواهند با شما مصاحبه ای انجام دهند و نظر شما را درباره فلسطین و فعالیتهای خودشان بدانند. امام گفتند: من
کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 163
قبلا نظرم را دادم و فتوایم را منتشر کردم، کافی است از آن استفاده کنند. به آقای صادقی هم اجازه دادند همان فتوای امام را برای آقایان شرح دهد.
تلقی امام این بود که آن فتوا را ترجمه کنند و همان را برای آنها بگویند. این آقایان هم به عنوان نماینده امام و بیان کننده فتوای امام، یک متن حماسی خیلی قوی را که در حد بیانیه یک شخصیت سیاسی غیر روحانی مبارز بود به عنوان فتوای امام نقل کردند که کاملا دلخواه آنها بود و بعد نماینده ایشان به عنوان مترجم آنها را امضا کرده بود. فلسطینی ها در آن سال کار تبلیغی خوبی کردند و نظریات کلیه شخصیت های اسلامی را در یک جزوه گردآوری کردند و ظاهرا به پنج زبان عربی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ترکی استانبولی، بسیار زیبا چاپ کردند و در مراسم حج پخش نمودند.
کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 164