باز هم امام و دکتر شریعتی

‏اگر امکان دارد در مورد نظر امام راجع به دکتر شریعتی صحبت ‏‎ ‎‏کنید؟‏

‏ حضرت امام همه کتابهای دکتر شریعتی را خوانده بودند. مرحوم ‏‎ ‎‏شریعتی دو کتاب اسلام‏‏ ‏‏شناسی داشتند. یکی بصورت جزوه بود که در ‏‎ ‎‏حسینیه ارشاد ارائه کرده بود و دیگری به صورت کتاب که در مشهد ‏‎ ‎‏تدوین و چاپ شده بود.‏

‏شخصی این کتاب را نزد امام خمینی آورد تا امام را علیه مرحوم ‏‎ ‎‏دکتر شریعتی تحریک کند و بگوید چنین شخصی در تهران دارد اسلام ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 169
‏رامنحرف می‏‏ ‏‏کند و با سخنرانیهای خود جوانان را به انحراف می‏‏ ‏‏کشاند.‏

‏امام در مناسبتی که خدمتشان رسیده بودم فرمودند شخصی را از ‏‎ ‎‏تهران فرستاده‏‏ اند که نظر مرا نسبت به آقای مطهری و آقای شریعتی ‏‎ ‎‏عوض کند. کتاب مساله حجاب آقای مطهری را جلوی من گذاشت و ‏‎ ‎‏گفت این کتاب جنوب تهران را بی حجاب کرد. من مطمئن بودم که آقای ‏‎ ‎‏مطهری بی حساب و بدون تحقیق و مطالعه چیزی نمی نویسد و این ‏‎ ‎‏کتاب نه تنها جنوب تهران را بی حجاب نکرده بلکه شمال تهران را با‏‎ ‎‏حجاب خواهد کرد. در مورد آقای شریعتی کتاب اسلام شناسی ایشان را‏‎ ‎‏جلو من گذاشت و گفت مطالب این کتاب باعث انحراف جوانان شده ‏‎ ‎‏است. من گفتم این کتاب قطور است، جاهای مورد نظر را علامت ‏‎ ‎‏بگذارید وقتی مطالعه کردم متوجه شدم که آقایان خلاف می گویند. ‏‏آن ‏‎ ‎‏طوری که آنها می‏‏ ‏‏گویند نیست و در حدی که آنها به آن انحراف ‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏گویند، نیست. من دیدم که امام بدین گونه با دکتر شریعتی برخورد ‏‎ ‎‏کردند و نوعی مظلومیت را به ایشان نسبت دادند.‏

‏حضرت امام حتی در یکی از سخنرانیهایشان، از کسانی که ‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏خواهند در جامعه شکاف اندازند، گلایه کردند. از دانشگاهیانی که ‏‎ ‎‏روحانیون را متّهم می‏‏ کردند و همچنین ‏‏از بعضی حوزه‏‏ ‏‏ها و حوزوی‏‏ ‏‏ها‏‎ ‎‏که نمی‏‏ ‏‏توانند با دقت بیشتری مطالب جدید را مطالعه کنند شکایت ‏‎ ‎‏نمودند. از این زمان به بعد آیت‏‏ ‏‏الله مصباح از مخالفت علنی خود با‏‎ ‎‏شریعتی خودداری کرد. امام سعی می‏‏ ‏‏کردند تا با واقع ‏‏ ‏‏بینی و دقت ‏‎ ‎‏بیشتری به نامه‏‏ ‏‏های ارسالی از ایران پاسخ بگویند و با دقت به مطالعه و ‏‎ ‎‏تفحص در امور می‏‏ ‏‏پرداختند. حتی من هنگام شهادت دکتر شریعتی از ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 170
‏امام اجازه خواستم تا برای مراسم تشییع به دمشق بروم. ایشان اجازه ‏‎ ‎‏دادند. پس از بازگشت من گزارش را خدمتشان عرض کردم، واقعا متاثر ‏‎ ‎‏بودند.‏

‏همین جا این نکته را یادآوری باید کرد که هر کس می‏‏ خواهد نحوه ‏‎ ‎‏برخورد امام رضوان الله علیه را با مرحوم شریعتی بررسی کند، می تواند ‏‎ ‎‏متن سخنرانی ایشان را که پس از شهادت حاج آقامصطفی در نجف ‏‎ ‎‏ایراد شد و چند ماهی هم با ماجرای دکتر شریعتی فاصله نداشت، ‏‎ ‎‏بازخوانی کند. ایشان در آن سخنرانی که خطاب به روشنفکران روحانیون ‏‎ ‎‏است و دعوت آنها به وحدت است، بدون تصریح و اسم بردن امّا ابلغ ‏‎ ‎‏من التصریح از حسن نیّت و خدمت دکتر به اسلام و جامعه اسلامی یاد ‏‎ ‎‏کرده اند و برخی از روحانیون را از برخورد تند با آن مرحوم بر حذر ‏‎ ‎‏داشته اند. البته از روشنفکران و مرحوم شریعتی هم گلایه کرده اند.‏

‏امام باسعه صدری که داشتند با جوانان برخورد می‏‏ ‏‏کردند و کسانی ‏‎ ‎‏راکه به آموزش دانش‏‏ ‏‏آموزان و جوانان می‏‏ ‏‏پرداختند تشویق می‏‏ ‏‏کردند. من ‏‎ ‎‏به یاد دارم که یک روز آیت‏‏ ‏‏الله حقیقی که الان از روحانیون برجسته ‏‎ ‎‏کرمان است نزد امام آمد و گفت اوقات فراغتم را در دبیرستان برای ‏‎ ‎‏دانش‏‏ ‏‏آموزان تدریس می‏‏ ‏‏کنم حتی ریاضیات تدریس می‏‏ ‏‏کنم. (حضور یک ‏‎ ‎‏روحانی منزه در بین دانش‏‏ ‏‏آموزان توفیقی است). آقای حقیقی با توجه به ‏‎ ‎‏آثار شریعتی سوال کرد: آیا قسمتهایی از کتابهایی را که من تشخیص ‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏دهم برای دانش‏‏ ‏‏آموزان مفید است توصیه کنم تهیه و مطالعه کنند؟ امام ‏‎ ‎‏گفتند: آنچه را که خودتان تشخیص دادید مفید است بگویید بخوانند و ‏‎ ‎‏منعی ندارد.‏


کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 171
‏امام حتی صبیه‏‏ ‏‏های خود را که کتب دکتر شریعتی را خوانده بودند و ‏‎ ‎‏تعریف می‏‏ ‏‏کردند نهی نمی‏‏ ‏‏کردند. یکی ـ دو مرتبه آنها در مصاحبه با‏‎ ‎‏نشریات اطلاعات به این موضوع اشاره کردند.‏

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 172